eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂شب جمعه شب رحمت ومغفرت🍂 بدرگاهت گدائی آمده در می زند امشب در این بیت رحمت را مکّرر می زند امشب فقیری در کنار خانه ات افتاده با حسرت بجای حلقه بر درگاه تو سر می زند امشب خلاف سایراوقات این قلب پر آشوبم نمی دانم چرا آهنگ دیگر می زند امشب تو ازمن خوب تر دانی ک در این سینه تنگم چرا مرغ دلم اینگونه پرپر می زند امشب زمان حضرت موسی علیه السّلام مدّتی بود باران نباریده بود خشکسالی بنی اسرائیل را فرا گرفته بود ،مردم آمدند پیش حضرت موسی ،موسی از خدا بخواه بان نازل کند ،امّا هر چه موسی و مردم دعا کردند اثری نبخشید وبارن نیامد ،از جانب خدا به موسی علیه السّلام وحی شد : در میان شما یک نفر گنهکار نشسته ، تا آن در میان شماست دعای شمارا مستجاب نمی کنم . حضرت موسی از خدا خواست که او را معرفی کند تا از میان جمعیت بیرون کند .حضرت موسی پیام وحی را برای قومش در میان گذاشت آی مردم یک فرد گنهکار باید بیرون برود تا دعا مستجاب شود ، فردگنهکار سرش را گذاشت روی خاکها ، گریه کرد ، توبه کرد . طولی نکشید خداوند بارن را نازل کرد 1.موسی عرض کرد خدایا کسی که از میان جمعیت بیرون نرفت خطاب شد ای پیغمبر ما، بنده ی گنهکارم با من آشتی کرد او را بخشیدم. 1. آیت الله مهدوی کنی ، نقطه های آغاز در اخلاق عملی ، بشر فرهنگ اسلامی 1374 ،ص297 🍂@torkiy🍂
Karimi-34.mp3
3.52M
عمرم گذشت در تب وتاب ندیدنت جان را به لب رساند سراب ندیدنت از روزگار دیدمو و چشمم ضعیف شد اما گذاشتم به حساب ندیدنت آتش فشان به سینه ام موج میزند بر گونه ام چکید مذابه ندیدنت از بس به راه مانده و از بس ندیدمت چشمم به خواب رفته به خواب ندیدنت هر چند تابه حال ندیده ام تورا ولی عادت نمیکنم به عذاب ندیدنت یاصاحب الزمان یاصاحب الزمان می خواهم ببینمت اگر چه به من دهند صد تا بهشت را به ثواب ندیدنت من ساده گفتمو به من ساده رحم کن از دیده ام بگیر حجاب ندیدنت به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن یه سرم به ما بزن ای خوب خوبان آقاجون 🍂@torkiy🍂
‍ 🍂مناجات_امام_زمان_علیه_السلام🍂 🍂توسل 🍂 🍂عصر_جمعه 🍂@torkiy🍂 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. دلتنگیِ غروبِ همه جمعه هایِ من کی میرسد به صحنِ حضورت،صدایِ من دیگر دلم برایِ شما پر نمی زند برگردُ و بالِ تازه بیاور برایِ من عمری اگر که می گذرد دلخوشم به این نزدیک تر شدست به تو لحظه هایِ من *عزیزِ فاطمه ...* غیر از ضرر برایِ تو چیزی نداشتم حتی نیامدست به کارت دعایِ من اشکت اگر به نامۀ اعمالِ من نبود بخشش نبود شاملِ یا یک روز محضِ خاطرِ این چند قطره اشک وا می شود به خیمۀ سبزِ تو پایِ من امروز بینِ گریه به جد غریب خود (حرفِ دلِ شما رو دارم میزنم ...خیلی ها مریض هایِ بد حالشون رو التماس دعا گفتن ... اما خیلی هام فقط و فقط اومدن امروز ، میگن آقاجان خیلی حاجت داریم اما امروز اومدیم فقط برا فرجِ تو دعا کنیم ...) امروز بینِ گریه به جد غریب خود مُهری بزن به تذکرۀ کربلایِ من حسین ..... جان ..... *وقت گذشته ، بگو آقاجان کی صدایِ نازنینت به گوشِ عالم میرسه ... وقتی تکیه به خانۀ خدا میدی صدا میزنی« أَلا يَا أَهلَ الْعالَم أَنَاْ بَقِیَّهُ اللَّهِ ...» اما گریه کن ها ، عاشقا ، حضرت یه جورِ دیگه هم خودشو معرفی می کنه ، این معرفی خاصِّ ... برا کساییِ که یه عمر تو مجلس جّد غریبش ناله زدن ... صدا میزنه «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً ...» من پسرِ اون آقایی ام که با لبِ تشنه به شهادت رسوندنش ....
🍂زبانحال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه 🍂 .  .  🆔: @torkiy .  🎶سبک_ای_قلم … 55 سبک (کاروان رفته منزل … مطهری … جامه عشقیوی … ) . . 📝مرحوم شهاب تبریزی . آغلارام ایلرم روزگارین بیوفا گردشین یاد عم اوغلی عمریمی غصه و غم قوتاردی اولمادیم بیر گونین شاد عم اوغلی بلبل آیریلسا گلشندن آغلار فاطمه آیریلور سندن آغلار . . مدت عمرده دردوغمدن تاپمادیم من عم اوغلی فراغت غصه و محنتیم اولدی افزون قلبیم اودلاندی ساعت بساعت جدیمی ایمدی رؤیاده گوردوم ایلدیم امّتیندن شکایت حالیمی گوردولر جدّ و جدّه م آغلیوب ایتدیلر داد عم اوغلی . . . باخدی آغلادی جدّیم بویوردی فاطمه آغلاما دینجلورسن محنت و غمدن آزاد اولورسان جدّوین یاننه تیز گلورسن دردوی غصه وی ایتمه اظهار دردیمی آرتوروب اوسته لورسن وصلینون مژده سین ویردی غمدن قلبیمی ایتدی آزاد عم اوغلی . . . وار عم اوغلی منیم نچه عرضیم عرض ایدوم خدمت باوقاره من بوگون گر ئولم اوز الونله غسل ویر قیل کفن قوی مزاره قبریمی خاکیله ایله یکسان ایتگین ایت فرقۀ نابکاره باخبر اولماسون مدفنیمدن فرقۀ کینه بنیاد عم اوغلی . . . ثانیاً گرقبول اولسا عرضیم بیرده بیر خواهشیم واردی سندن ای عم اوغلی منی سن حلال ایت اولسان عالمده رنجیده مندن جان سنون جان ایکی نور دیدم گوز گوتورمه حسین و حسندن قویما مندن صورا ایلسونلر شیون و داد و فریاد عم اوغلی . . . زینبه ایتگلن چوخ محبت وار اونون باشنون چوخ بلاسی چوخ بلالر چکر کربلاده اولماز امّا یانندا آناسی من اونی قویموشام اوز یریمده محنت و درد و غم مبتلاسی اولماز عالمده بُلَّم منیم تک خاطری بیر زمان شاد عم اوغلی . . . اوندا کیم وادی کربلاده کوفیان ظلم اساسین قورالّار خیمه سین اود وروب یاندوراندا زینبین قلبینی یاندورالار گه باشندان گھی قوللاریندان اشقیا تازیانه ورالّار زینبه اولماز اول تنگ وقته بیر نفر ایتسون امداد عم اوغلی . . . بیر یانان خیمه منزل ویرللر نهر علقم کنارینده عدوان یدّی قارداشه ساخلار او یرده بیر حقیرانه شام غریبان سندہ گیت یاعلی منده گلّم ایلروخ بیزده بیر یاندا افغان ایله وقته قیزون خوشدور ایتسه هم آتا هم آنا یاد عم اوغلی . . . زینبه ایلینده نظاره نالیه بی سبب گلمرم من معجرین قویماز اعدا باشندا سرگذشتین مگر بلمرم من ظاهراً ئولسم آسوده اولّام باطناً لیک دینجلمرم من استراحت بناسین ایدوبدور زینبین فکری بر باد عم اوغلی . . . ایله یا فاطمه اوز الونله بیر مداوا هامی اهل درده اوغلوون قبرینی ایسته حقدن ایلسون روزی حضّاره بیرده لطفیله بیرده ایله عم اوغلون مرتضایه شهابی سپرده عرض قیل شرح محنت ایدنده سن اونی ایله ارشاد عم اوغلی . . فاطمیه  📝شهاب_تبریزی فاطمیه_شهادت  💔آغلارام_ایلرم_روزگارین_بیوفا_گردشین_یاد_عم_اوغلی💔 ✅ترکی✅ 
❤️تقدیم به ساحت مقدس آقا امام_زمان (عج)❤️ 🍂@torkiy🍂 ای پادشاه خوبان، آخر بگو کجایی رخسار کن نمایان، آخر بگو کجایی بی آفتاب رویت عالم صفا ندارد تنها صفای عالم آخر بگو کجایی بازآ که دردمندان محتاج یک نگاهت ای رهبر مسیحا، آخر بگو کجایی رویت ندیده گویم زیبا و باشکوهی ای شاه خوب رویان، آخر بگو کجایی در دست تو درخشد انگشتر سلیمان ای وارث رسولان، آخر بگو کجایی از هیبتت بلرزد طاغوت، یابن زهرا از بیم ذوالفقارت، آخر بگو کجایی باشد عصای موسی در دست پر توانت تا معجزه نماید آخر بگو کجایی شاید تو را نبینم، باعشق تو بمیرم دنیا وفا ندارد، آخر بگو کجایی با گوشه نگاهت، این شعر شد عنایت تقدیم شد برایت، آخر بگو کجایی 🍂@torkiy🍂
🍂روضه.سنگین مادر سادات🍂 بنفس حجت السلام میرزا_محمدی استخراج..مجمه مداحان اهلبیت ع ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️فاطمیه اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... تاریکی شب...غسل زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و غسل میده.. علی مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیت العن ... خانم کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ما ذا بَعد ابیها با کیّتَ العن... مُحطرِقَتَ القلب یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم مادرمون از حال میرفت... یه لحظه به هوش اومد... دید علی بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود ..اِبکِنی یا ابالحسن... وَبکنِ الیَتاما.... علی جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال علی رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و غصه ست که کنار من و تو.... برو زهرا ولی کن کرببلا.. ته گودال..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️. 🍂@torkiy🍂@torkiy🍂
میرزامحمدی غسل خانم زهرا(س).aac
4.35M
🍂روضه سنگین مادر سادات🍂 اسما میگه من آب میریختم.....😭😭 بسیارجانســـــــــــوز🍂😭😭 🎤بنفس استاد حجت السلام والمسلمین میرزامحمدی پیشنهاد دانلــــود✅✅ 🍂@torkiy🍂