eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁ای عمه سینون زینت آغوشی رقیه 🍁پوزقون چمنون بلبل خاموشی رقیه 🎤سلطان الذاکرین استاد حاج سلیم موذن زاده اردبیلی :زنده‌یادحاج‌انوراردبیلی :ضربی قره باغی خسروی: 🏴@torkiy🏴
🥀🥀🥀💦💦💦🥀🥀🥀‍ 🕊﷽🕊 🥀 حضرت رقیه (سلام الله علیها)🥀 🏴http://eitaa.com/torkiy🏴 ✍ رسول چهارمحالی(ساقی) 🎼:یا ابا صالح مددی مولا ----------------------- در بغل دارم ،من سرت مولا(2) ------------،،،،،،------ در خرابه منم ،بی تو بابا چرا عمه جان می زند،صد فغان از جفا .......بابا........ شد طعام ما ،ضربت سیلی روی ما گشته،از چه رو نیلی ---------------------- بر سر نیزه شد ،رأس پاکت پدر روی خاک دیده ام ،پیکرت را بی سر ............جانا......... زیر سم اسب ،اربأ اربایی از چه رو بابا ،از ما جدایی ----------------------- از کوفه تا به شام ،دیده ام صد فغان از دست شامیان ،الامان الا مان .......حالا......... بچه های شام ،چه بی اخلاقند با زخم زبان ،آ زارم دادند --------------------- آ مدی ای پدر ،در خرابه ی ما کن نظر جای ما ،ناسزا ناسزا ..........بابا......... عمه جان زینب،سنگ صبورم موقع کتک،سپر بر رویم ----------------------- ای پدر از چه رو ،خاکی است موی تو چه کسی سنگ و زد ،صورت و روی تو ............بابا.............. شیب الخضیبی،قطع الوریدی آ مدی بابا ،دخترت دیدی ---------------------- سوز و اشک مرا ،کن نظر مهربان با خودت تو ببر،دخترت از جهان .............جانا........ این جهان تنگ است،بهر من بابا دوریت سخت است،عمر من جانا ------------------------------ در بغل دارم ،من سرت بابا(2) ------------------------------- ✍ و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) 1399/12/4 کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
1. الهی آمدم.mp3
1.83M
🎤 🎼 الهی آمدم بر درگهت « بهرِ گدایی » کرَم کن از کمَندِ معصیت « یابم رهایی » نهادم با دلی بشکسته سر بر آستانت که با سوز و نوا خوانم حدیث بی نوایی ندارد دل قراری ، ندارم جز تو یاری بگیر از دستم ای دوست که ما را غمگساری الهی یا الهی یا الهی
•ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام_ "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه" ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام وی روی عالمی به حریمِ تو صبح و شام اِبن‌الرّضای دومی و چارمین علی جدِّ امامِ منتظرّی و دهم امام مِهر جهان فروزِ سپهرِ هدایتی هادی است کُنیه‌ات، به تو و کُنیه‌ات سلام ای بابِ عسکری، پسرِ حضرتِ جواد ای نورِ چشم فاطمه و سیّدِ اَنام ما آروزیِ سامره داریم، رحمتی تا خاکِ زائرِ تو ببوسیم، گام گام *ان شاءالله به زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم، سامرا و عَسْکَریَّیْن علیهم السلام، قبرِ شش گوشه رو در بر بگیریم...* دردا که چرخ بر تو جفا کرد روز و شب آوَخ که خصم، خون به دلت کرد صبح و شام دشمن تو را به زور به بزمِ شراب برد کرد از تو و رسول خدا، هتکِ احترام حاج غلامرضا سازگار *ریختن تویِ خونه آقارو بردن، واردِ اون مجلس شد، حجتِ خدا، پسرِ پیغمبرِ خدا، به ایشان شراب تعارف کردن، فرمود: پوست و گوشتِ ما از اینها بیگانه است...نانجیب گفت: برام شعر بخوان، حضرت ابیاتی رو فرمود،دیدن اون ملعون داره گریه میکنه، بساط اون ملعون رو بهم ریخت... اما دلا برِ کنارِ دلِ زینبِ کبری، لحظه ای که واردِ مجلسِ یزید ملعون شد، صدا زد:" أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاˈءِ تَخدیرُکَ حَراˈئِرَکَ وَ إماˈءَکَ وَ سَوقُکَ بَناˈتِ رَسولِ اللهِ، سَباˈیاˈ؟!" یعنی: آی ای پسرِ آزاد شده، آیا این از عدالتِ، زنها و دخترانِ تو پشتِ پرده، اما دخترانِ رسولِ خدا تو کوچه و بازار، اسیرِ تو...* گه بر فروش حکم کنی، گه به قتلِ ما ظالم مگر تو، آلِ علی را خریده ای؟ * دید سَرِ بریده هم به یاریِ خواهر اومده، صدا میزنه:" وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون"...یه وقت دیدن اون نانجیب، چوب خیزران برداشت...حسین... یه پیرمردِ شامی از جا بلند شد، صدا زد: یزید! چوبت رو از رویِ این لبها بردار، خودم دیدم، رسولِ خدا این لبها رو می بوسید، حسین..."صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه..." 🎤حاج_مهدی_سماواتی
سرود جشن میلاد امام علی علیه السلام : محرم رازیم آلله ...‌. :مرتضی اسکندری(ساعد)زنجانی گوزلرون آیدین اولسون یابن الحسن بو آیدا قویدی قدم جهانه شاه زَمَن بو آیدا گلدی حیدر شیعه لرون یاری اولا عشق طاها فاطمه دلداری اولا یاعلی حیدر یاعلی حیدر(۲) کعبه ایشیقلانوبدی مقدم مرتضادن گول گتیروب ملک لر تهنیته سمادن شیر یزدان شیعه لرون آقاسیدی دردون اولسا بیر باخیشی دواسیدی یاعلی حیدر یاعلی حیدر(۲) ای پدر زمانه دوشدی اله بهانه روز پدردی مولا ویر بیزه عیدیانه بیزده مولا شیر خدا شیعه سیوک ذ‌کر حیدر دیلده ئورکدن اسیوک یا علی حیدر یاعلی حیدر(۲) شیر خدادی حیدر روحه صفادی حیدر دردون اگر چوخ اولسا سسله دوادی حیدر روح طاعت صاحب اوصاف جلی شاه مردان رهبر بین المللی یاعلی حیدر یاعلی حیدر(۲) در دو جهان اگر چه گردن دین وَبالم مفتخرم که مست از جام علیّ و آلم ذکر حیدر ذکر مناجات من است مرقد او قبله حاجات من است یاعلی حیدر یاعلی حیدر(۲) هر که به نام حیدر عاشق و مبتلا شد حاجت او به دست ِ آل علی روا شد گشته ام از کودکیم غلام تو مرغ روحم گشته اسیر دام تو یاعلی حیدر یاعلی حیدر۲
مداح: کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت دلتنگی‌اش برایِ رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت با دستهای بسته فقط ناسزا شنید زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر كشيد زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و مادر به پشتِ در تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت... سر بين طشت بود و حرامی کنارِ طشت نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت :حسن لطفي *ديدن دَرِ زندان باز شد ، چهار حَمّال روي يك تخته ي در،امام ما رو مي آوردند، با خودشون مي گفتند:چقدر اين بدن سنگينِ،اين همه سال تو زندان بوده،چقدر سنگين؟ روپوش رو كنار زدن ديدن غل و زنجير هنوز به دست و پاشه...جانِ عالم فداش... جارچي كنارشون جار ميزد: رافضي ها! بياييد بدن امام خودتون رو ببريد،هي صدا مي زد: "هذا امام الرافضه" اين امام از دين خارج شده هاست...بدن رو روي پل گذاشتن،چند روز نگذاشتن دست بزنن...اما موقع كفن و دفن كردن، كفن هاي نفيس آوردن...اي بي كفن حسين....* کیست این کشته که جان همه قربان تنش! خاک صحرا کفن و خونِ گلو پیرهنش نيزه را سرور من بسترِ راهت كردي شام را غلغه ي صبحِ قيامت كردي بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا عشق چون این همه را بردی و غارت کردی؟ *اما موسي بن جعفر،هلاكِ عمو جانش اباالفضلِ...* بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم
. |⇦•آوازه اش در کوچه... و توسل ویژه ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ الله اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَباعَبدِ الله اَلسَلامُ عَلَیکَ یا روحَ الله، اِمامَ الخُمَینی آوازه اش در کوچه و پس کوچه پیچیده از خاک مرده این مسیحا کوهی از زر ساخت دیروز دلها تحت تاثیر کلامش بود با منبر خود مادرانی کاوه پرور ساخت میراث دار او بسیج چند میلیونی ست با میثم و مقداد و حُجر و حمزه لشگر ساخت چشمان او دنبالِ تقریبِ مذاهب بود از شیعه و سُنی برای هم برادر ساخت پیر و جوان بر روی لب الله اکبر داشت این عارف بالله شهری حیرت آور ساخت دنیا مرید مکتبِ طیبِ سرشت اوست سربازهایی مثل حُر پاک و مطهر ساخت مشکل گشای خط شکن های دو کوهه بود با هر دعا راهی برای فتح خیبر ساخت دامان او مَهدِ تمامی شهیدان بود صیاد و زین الدین و چمران و هنرور ساخت در روضه های آتشینِ کوثری هربار آهی کشید از دل، جماران را معطر ساخت ما نه، پدرهامان ولی با چشم خود دیدند اعجازِ روح الله یک ایرانِ دیگر ساخت علیرضا خاکساری *وقتی محضر امام خمینی رحمةالله علیه روضه خوان شروع می کرد روضه خواندن تا می گفت:" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه" می دیدن امام به پهنای صورت اشک می ریخت، مخصوصاً روضه ی مشهوری که مرحوم کوثری محضر امام می خوندن...* بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صد هزار جان گرامی فدای تو *وقتی حضرت امام رحلت فرمودن، برای اینکه همه ی مردم از سراسر کشور برسند، دو سه روز جنازه رو نگه داشتن، عجب تشییع جنازه ی باشکوهی شد، حق هم همین بود، آخه امام از فرزندان حضرت زهرا بود، از دنیا رفته بود، اون تشییع و احترام... خود امام هم برای این روضه بلند بلند گریه می کرد، اما من بمیرم برای اون ساعتی که یه وقت خواهرِ حسین نگاه کرد، ببینه بدن مبارکِ ابی عبدالله برهنه روی زمین رها شده، ای کاش فقط بدن رو رها می کردن، امامِ عزیزِ مارو میلیون ها نفر با احترام اومدن به خاک سپردن، اما مردم! سادات! اینجوری میگن: کربلا یه وقت خواهرش نگاه کرد، دید ده نفر اسباشون رو نعل تازه زدن، اینقدر بر بدنِ حسین تاختن...* از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد: حسین! دست و پا می زد حسین، زینب صدا میزد: حسین! *کاری با بدنِ ابی عبدالله کردن، که امام صادق می فرمایند: عمه جانِ ما زینب هر چه نگاه بر بدنِ حسینش کرد، یه جایِ سالم به اندازه ی نگین انگشتری ندید، لذا زینب خم شد لبهاش رو گذاشت بر حلقومِ بریده... وقتی خبر رحلت پسر امام، آقا مصطفی رو به امام دادن، هر کاری کردن دیدن امام گریه نمیکنه، اما همچین که روضه خوان روضه ی علی اکبر خواند دیدن امام شونه هاش داره تکون میخوره، دستمال اشکش رو جلوی چشماش گرفت، آخه میدونست کربلا به حسین بالای سَرِ علی اکبرش خندیدن، همه حسین رو هُو کردن، همچین که حسین رسید، گفت:...* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند *صَلَّ اللهُ علیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله...* ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ