«بسم ربّ الفاطمــه»
#آغاز_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
باز این چه روضه ایست که مثل محرم است
باز این چه نوحه ایست که تصویر ماتم است
باز این چه ناله ای ایست که می خیزد از زمین
یا این چه گریه ایست که از عرش اعظم است
گویا که دم گرفتــه زمیــن رو به آسمان
عرش برین و فرش ، سیه پوشِ این غم است
از غــــربت شبـــانهٔ تشیــیع آسمــــان
گویا که زلزله ای به ارکان عـــالم است
صحبت از آتش است و در و بیت فاطمه
این فتنــه ها برای شروع محـــرم است
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۹/۱۶
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
"کَلِّمینــی" فــاطمـــه ! دارد تــوانـم می رود
آمــــده جان بر لبــم ، روح و روانم می رود
"کَلّمینــی"دختـر خَیــرُ الوَریٰ ، خَیــر النساء!
چشم خود وا کن ببیــن اشک روانم می رود
پــر مــزن از آشیـــــانم ای پرستـــوی علـــی
زندگانــی ، دلخوشــی ، از آشیـــانم می رود
با نفسهایی که سنگین می شود درسینه ات
خنـــــده از روی لبـــان کـودکــانـــم می رود
صحبت از رفتن نکن آتش به قلبم می زنی
تیر داغت دم به دم بر استخــوانم می رود
با وصیــت های تو دنیــا به چشمم تیره شد
قبلِ تو با چشم خود دیدم که جانم می رود
روشنـای چشم من ! باور ندارم نیمـه شب
مـــاه من ، قامتْ کمان از آسمانم می رود
باغبانی خسته ام وقتی که با دست خزان
از بهـــار خــانه ام یــاس جــوانم می رود
آیه آیه التمـــاسم آب شـــد در چشــــم من
از همان وقتی که یاسین بر زبانم می رود
فاطمه! ای کاش هرگزخانهٔ ما ، در نداشت
با همین ای کاش ها آه از نهــــانم می رود
ای تمــامِ لشــکــرم ، تنهـــاترینـــم بعــدِ تـو
می روی همــراه تو گویـا جهـــانم می رود
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۹/۱۷
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─