رابطه توحید و ولایت در حدیث سلسله الذهب(۱)
متن زیر پیاده شده سخنرانی استاد حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در خصوص حدیث سلسله الذهب است.
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي ( قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا ) بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» (1)
حدیث سلسله الذهب، حدیثی فوق العاده است که در آن کلمه «لااله الا الله» حصن و امان خداوند دانسته شده است و تمام تعالیم قرآن نیز خلاصه در همین کلمه توحید میشود و این همان فطرتی است که خداوند انسان را بر اساس آن خلق کرده است.
و حقیقت کلمه توحید، همان کلمه طیبه ایست که قرآن آن را به درخت طیبه تمثیل کرده است و مطابق روایات، ریشه آن درخت نبی اکرم و تنهاش ائمه و برگهایش شیعیان هستند و میوههایش علوم ائمه است که هر زمان اهل آسمان ولایت را متنعم میسازد، و شرط تنعم از این درخت ورود به وادی ولایت است که همان وادی توحید است.
لذا در هر قدم در معرفت نبی اکرم و ائمه، حجابی را برداشته و انسان را به اصل این درخت نزدیکتر میسازد.
نبی اکرم نورالانوار و حقیقت توحید است و نور تمام جهان از نور آن وجود مقدس است و نور تمام انبیا نیز به اندازه ظرفشان تجلی نور نبی اکرم است.
به تعبیر قرآن مثل چراغدان نور الهی، قلب نبی اکرم است و امامان پس از یکدیگر انوار ساطع شده از آن وجود مقدس و نور علی نور میباشند، آنها خانههایی هستند که نور نبی اکرم در آنها تجلی کرده و لذا به آنها اجازه رفعت و ذکر داده شده است و ورود به وادی ولایت آنان با خضوع کامل ممکن است و با هر خضوعی دری از وادی ولایت آنان گشوده خواهد شد.
البته رسیدن به حقیقت آنان که همان حقیقت توحید است در این عالم ممکن نیست و لذا درخواست رویت حضرت موسی نیز به درخواست رسیدن به مقام معرفت کامل تفسیر شده است، که همان دیدن نور بی حجاب نبی اکرم و ائمه معصومین است.
لذا رسیدن به وادی توحید بدون وساطت نبی اکرم و ائمه اهلبیت محال است و این معنای شرط آخر روایت است و مشکل سقیفه نیز همین بود که ولایت را حذف کردند که در این صورت شریعت پوسته بی معنایی می گردد که هزاران سال نماز آن کسی را به جائی نمی رساند.
حدیثی با سلسله سند فوق العاده
این حدیث نورانی را اهل تسنن و اهل تشیع مکرر در محافل خودشان نقل کردند. از جمله مرحوم شیخ صدوق ره در کتاب شریف «توحید» این حدیث را نقل می کنند که سلسله سند آن نیز معروف است.
زمانی که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از نیشابور بیرون رفتند، مردم و علمای نیشابور از حضرت درخواست کردند حدیثی را برای آنها از جد بزرگوارشان، وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه و آله نقل کنند. حضرت با ذکر سند، این حدیث را به نقل از پدرشان حضرت موسی بن جعفر و ایشان به نقل از امام صادق و ایشان به نقل از پدرشان تا امیرالمومنین به نقل از رسول الله (صلوات الله علیهم اجمعین) و ایشان به نقل از جبرئیل و جبرئیل به نقل از وجود تبارک و تعالی، این حدیث را فرمودند.
سلسله سند این حدیث به حدی فوق العاده است که از آن به سلسله الذهب تعبیر میشود، حتی از علمای اهل سنت و احمد بن حنبل و دیگر اشخاص مکرر نقل شده است که از این حدیث به «سعوط المجانین» یعنی داروی دیوانهها تعبیر شده است، یعنی اگر این حدیث با سند بر بالین مریضی خوانده شود، شفا مییابد، سند حدیث که این گونه قوی است و کلام نیز کلام خدای متعال است، جامع همه معارف می باشد.
بازگشت تمام معارف قرآن به کلمه توحید
قرآن محکمات و متشابهاتی دارد، مرتبه احکام و تفسیری دارد و محکم قرآن و مرتبه احکام قرآن همین حقیقت «لا اله الا الله» است و در مواقف مختلفی از قرآن به این مطلب اشاره شده است؛ مثلا در اول سوره مبارکه هود، خدای متعال می فرماید:
«الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ * أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنَّنىِ لَكمُ مِّنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِير» (هود/1).
همه معارف قرآن به «لا اله الا الله» بر میگردد، همه قرآن تفسیر کلمه «لا اله الا الله»است، همه انذارهای قرآن انذار از شرک است، همه عقوبتهای دنیوی و اخروی ریشه در شرک دارد، همه بشارتهای دنیوی و اخروی قرآن، بشارت نسبت به توحید است، لذا همه دین در «لا اله الاالله» خلاصه میشود و در عرض «لا اله الا الله» هیچ چیزی در اسلام و در دعوت انبیاء نیست و همه تعالیم دیگر فروع کلمه «لا اله الا الله» هستند، حتی مابقی اصول هم ذیل توحید تعریف میشوند.
ادامه در پیام بعدی👇
امنیت از عقوبت تنها در سایه توحید(۲)
در ذیل آیه مبارکه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (روم/30) روایات متعددی آمده است که فطرت انسان را تفسیر میکند و مکرر فرمودهاند: فطرت «التوحید، التوحید، التوحید» است؛ و نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام تفصیل داده شده که آنچه در فطرت شما است، این سه عبارت است «اشهد ان لا اله الله» و «اشهد ان محمد رسول الله صلوات الله علیه و آله» و «اشهد ان علیا ولی الله علیه السلام»؛ و نیز حضرت به نکته لطیفی اشاره کرده و فرمودند فقط توحید است، نه این که توحید و نبوت و امامت باشد، بلکه فقط توحید، توحید و توحید است، لذا همه حقایق قرآن تفصیل توحید است، همه انذارهای قرآن انذار از شرک است و همه بشارتهای قرآن بشارت به توحید است.
حضرت رضا علیه السلام فرمودند: خدای متعال فرموده «کلمة لا اله الا الله حصنی» و آن وادی ایمنی است که من او را برای بندگانم حصن قرار دادم «فمن دخل حصنی امن من عذابی» اگر کسی ورود به این حصن کند از عذاب من در امان است، امنیت از عقوبت و رنج ها فقط برای عده ای است که قدم به وادی توحید می گذارند.
حقیقت کلمه توحید
این کلمه "لا اله الا الله" که حصن الهی است، چیست؟
از ظاهر این کلام نورانی پیداست که این کلمه لفظ نیست و الا ورود به لفظ معنا ندارد «فمن دخل حصنی امن من عذابی» این کلمه «لا اله الا الله» ظاهرا همان شجره توحیدی است که قرآن از آن با بیانهای مختلف پرده برداشته، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء» (ابراهیم/24)، کلمه توحید به منزله شجره طیبهای است که اصل او ثابت است و فرع او در آسمان میباشد و دائما این شجره میوه میدهد، «تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها» (ابراهیم/25).
این کلمه طیبه در روایات مکرر به کلمه توحید تفسیر شده است، ولی در بعضی از روایات هم به تفصیل، این شجره توحید را توضیح دادهاند و فرمودهاند: اصل و ریشه این شجره طیبه، وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه و آله است.
تا به این جا میرسد که برگهای او شیعهها و مومنین هستند، میوهای که این درخت میدهد، علوم ائمه علیهم السلام است، که اگر کسی اهل سماء و سماواتی شد، مرتب از این میوهها متنعم میشود.
وادی توحید، وادی ولایت اهل بیت علیهم السلام
در ذیل زیارت امین الله، از خدا میخواهیم به ما نفسی با صفات خاص بدهد: «فاجعل نفسی مطمئنة بِقدرک» (2) که معنایش این است، اگر کسی به وادی امیرالمومنین علیهالسلام وارد شد، میتواند، صاحب چنین نفس مطمئنهای شود و بعد خدا را حمد میکند، یکی از حمدهایی که ذیل زیارت امین الله میبینیم، این است که «وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظماء مُتْرَعَة» (3) اگر کسی وارد وادی ولایت أمیرالمومنین علیهالسلام شد و برای هر کسی که اهل استطعام باشد، مائده آماده است. برای تشنگان، چشمهها میجوشند و برای گرسنگان سفرهها پهن است و باید این نکته را هم دقت کرد که طعام فقط طعام ظاهری نیست و باید دقت کرد که از دست چه کسی میگیرد و یکی از خصوصیات این شجره طیبه توحید، این است که ثمرات آن معارفی میباشد که دائما از آستان ائمه علیهم السلام بر قلوب مومنین نازل میشود، به شرط این که وارد این سماء بشویم، در بعضی روایات هم به گونه ای این مسئله را به روشنی تفسیر کردهاند و فرمودهاند: اصل شجره نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و اهلبیت اند و فرع آن محیط ولایت آنها است، هر کس وارد محیط ولایت آنها شود، وارد در وادی توحید شده است که همان کلمه «لا اله الا الله» و حصن خدا است.
فرع ولایت، تنها راه ورود به اصل توحید
ورود ما به وادی توحید از فرع، یعنی وادی ولایت است و اگر وارد وادی ولایت معصومین علیهم السلام شدیم، سیر ما به طرف اصل آن ممکن میشود، باید از فرع این شجره به طرف اصل آن حرکت کنیم و هرچه پیش برویم، رفعت پیدا میکنیم.
این درختی که فرعش در سماوات است و اصلش بدون حجاب در حضور حضرت حق میباشد:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرَى رَسُولَهُ بِقَلْبِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَب» (4)،
خداوند از نور عظمت خود و بدون حجاب به پیامبر ارائه کرده است کما این که در مقاطع دیگری نیز همین مطلب بیان شده است، در کتاب شریف «اصول کافی» آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَار» (5)
(۳)
خدای متعال قبل از خلقت کان و مکان بوده است، سپس اول چیزی را که آفرید «نور الانوار» بود، یعنی چیزی که همه نورها از او پرتو میگیرند و از او ساطع میشوند، نوری است که همه نورها از شعاع اوست، برای مثال نوری که الان در خانه های ما وجود دارد، همه از شعاع خورشید است، این «نور الانوار» حقیقت وجود نبی اکرم صلوات
الله علیه و آله است و مبدأ آفرینش وجود ایشان میباشد، بنابراین وجود مقدس پیامبر صلوات الله علیه و آله در محضر خدای متعال بلا حجاب است؛ و اگر میخواهیم به توحید برسیم باید وارد وادی ولایت پیامبر و اهلبیت علیهم السلام بشویم و قدم به معرفتشان برداریم، هر قدمی که در معرفت امام بر میداریم، حجابی از معرفت الله از ما برداشته میشود، هر پردهای که از وجود معصوم برداشته میشود، یک منزلت دیگری از حقیقت وجود معصوم که اسم اعظم و اکبر آیات الهی میباشد، برای ما مشهود میشود، تا بتوانیم به آنجایی برسیم که حقیقت وجود مقدس معصوم را درک کنیم چنانکه از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است که نورانیت من را بشناسید، «مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (6) اگر کسی توانست به حقیقت و نورانیت حقیقی امام راه پیدا کند، این شخص به معرفت خدای متعال راه پیدا کرده است.
پس کلمه «لا اله الا الله» چیزی جز وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین و اهل بیت ایشان علیهم السلام و وادی ولایت ایشان نیست، هر پیغمبری که به توحید رسیده است از این وادی رسیده، به تعبیر دیگر، نبی اکرم صلوات الله علیه و آله حقیقت بندگی و معرفت خدا است، هر کجا صفت نورانی است، مثل یقین، رضا، صبر، توکل، خشوع، خضوع و فراغ از دنیا همه اینها شعاع نورانیت وجود مقدس ایشان است که در حدیث عقل و جهل مفصل امام صادق علیه السلام توضیح دادهاند که خدای متعال این صفات نورانی را به عنوان لشگر و قوا به وجود مقدس حضرت عطا کردهاند، مابقی انبیاء به اندازه ظرفشان این حقیقت به آنها عطا شده است و فرمودهاند:
صفات نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در افراد نیست الا در دو دسته از بشر، یکی انبیاء و دیگری عباد ممتحنین - بندگانی که خدای متعال با امتحان آنها را به جهت پذیرا بودن انوار آماده کرده است؛
چنانکه در روایات فرمودهاند که:
ولایت ما امر "صعب و مستصعبی" است که به راحتی به دست نمیآید و تحمل نمیکنند مگر سه دسته: ملائکه مقربین، انبیاء مرسلین و عبادی که امتحانشان را به خوبی پس دادهاند.
بنابراین شجره توحید و وادی توحید چیزی جز وادی ولایت امیرالمومنین نیست، لذا هم«کلمة لا اله الا الله حصنی» و هم «ولایة علی بن ابیطالب حصنی» درست است که همان کلمه توحید میباشد، کلمه در این جا لفظ نیست و کلماتُ الله الفاظ نیستند بلکه همان حقایق توحید و حقایق وجودی هستند.
سیر در وادی توحید با نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله
خدای متعال سیر در وادی توحید را ضمن آیه نور توضیح داده است و می فرماید «الله نورالسماوات والارض» یعنی همه هدایتی که در عوالم موجود است - سماوات و ارض اینجا مقصود همه عوامل خلقتاند و سماوات در مقابل عالم ملکوت نیست - با نور الهی هدایت و روشن میشوند، هدایت همه سماواتیها و زمینیها - در همه عوالم خلقت - با نور الهی واقع میشود، سپس خدای متعال پرده از جریان هدایت خودش بر میدارد و میفرماید: «مَثَلُ نورِهِ...» جریان هدایت خدای متعال متمثل در یک مثلی است، نور الهی مثلی دارد که همه انوار هدایت در او متمثل میشوند که «لله مثل الاعلی» (النحل/60).
در روایت توحید صدوق فرمودند: خود این مثل وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه و آله است و بعد شبکه نور الهی را شبکه نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله توصیف کرده و در ذیل آیه «مَثَل ُنُورِهِ كَمِشْكاه » (نور/35) این وجود مقدس همانند نور خدا است و وجودش مثل یک چراغ دان میباشد که در او چراغهایی روشن است، این چراغها از یک روغن زیتون مصفایی نور میگیرند تا میرسند به نور علی نور «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» (نور/35).
انواری که از وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در عالم ساطع میشود، نورٌ علی نور است، همینطور امام بعد الامام نیز انواری هستند که از این سرچشمه نور به آنها نور ساطع میشود.
وجود نبی اکرم، حقیقت ذکر الهی
یکی از اسامی نبی اکرم در قرآن کریم، ذکر است که می فرماید «جائکُم ذِکر مِن رَبّکم» (اعراف/63) یا «قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إلیکُم ذِكْرًا * رَّسُولًا» (طلاق/10 و 11) وجود مقدس حضرت حقیقت ذکر الهی است و هرکجا ذکر حضرت بود، ذکر حضور است، لذا در خانههایی که نور حضرت تجلی کرده و اجازه ذکر وجود دارد، آنجا اجازه رفعت داده شده است و امکان سیر در مقامات توحید، سیر در مقامات معرفت و هدایت، سیر در پرتو نبی اکرم صلوات الله علیه و آله داده شده است.
(۴)
این نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در خانههایی خاصی تنزل
پیدا کرده که در روایت فرمود: خانههایی که نور حضرت در آنجا وجود دارد، نور الهی هم در آنجا است؛ «في بُيُوتٍ أَذِن َاللَّهُ أَنْ تُرْفَع َوَ يُذْكَر َفيهَا اسْمُه» (نور/36) اجازه رفعت و ذکر در بعضی از خانهها داده شده، زیرا این نور در این خانهها نازل شده و ذکر الله در این خانهها نازل شده است.
خانههای انبیاء همه نورشان را از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله میگیرند و هر پیغمبری یک شعاعی از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است که امتهای خودشان را با این نور به سمت خدای متعال هدایت میکردند. در روایات فرمودهاند: این خانهها در اصل خانه ولایتاند، ورود به خانههای ائمه علیهم السلام محتاج به این است که انسان خشوع داشته باشد، «وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُم» (بقره/38) مکرر ائمه علیهمالسلام فرمودهاند: ما «باب الله» هستیم، ما باب حطه شما هستیم، اگر میخواهید به وادی توحید وارد شوید، باید از باب ولایت وارد شوید و شرط ورود تواضع است، کسی که می خواهد سرش را بالا بگیرد، برای خودش حساب و کتاب باز کند، در وادی ولایت راه ندارد، بلکه باید خاشعانه وارد شد.
حتی راه قرب در عالم ملکوت هم همین است. لذا اول، خدای متعال حساب همه را صاف کرده و به ملائکه عالم ملکوت فرمود: باید در مقابل آن کسی که خلیفه ماست و روح ما - روح الهی- در او تنزل پیدا کرده، سجده کنید و اگر کسی وارد این وادی شد، وارد وادی نور و وادی ایمن شده، وارد وادی توحید شده است، نور الهی در وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه و آله متمثل شده است و سپس از وجود مقدس ایشان به همه عالم نازل شده و در هر عالمی از عوالم - دنیا و قبل و بعد از آن - نورشان در بیوتی خاص نازل میشود، هر کسی وارد آن خانهها بشود به توحید راه پیدا میکند.
توجه کنید که سیر ما از این عالم شروع میشود و وارد خانههای نبی اکرم صلوات الله علیه و آله میشویم و وارد وادی توحیدی کلمه «لا اله الا الله» میشویم و با وجود مقدس ایشان و شفاعت ایشان سیر میکنیم و هر سجدهای میکنیم، باب جدیدی گشوده میشود و یک پردهای از حقیقت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله بر ما گشوده میشود و این سیر حدّ یَقِف ندارد.
عدم امکان وصول به حقیقت معرفت در عالم دنیا
البته باید دانست که امکان درک تمام حقایق توحید در این عالم وجود ندارد و همه آنها همانند نور الهی و نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله قابل دریافت نیستند؛ زمانی که موسای کلیم از خداوند درخواست رویت کرد:
«وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني»( اعراف/143)
خداوند متعال فرمود: تو نمیتوانی من را ببینی، اگر میخواهی من را ببینی، نگاهی به آن کوه کن، اگر کوه قرار پیدا کرد، شما میتوانی من را ببینی،
با وجود آن که حضرت موسی پیغمبر اولی العظم است و میداند خدای متعال به چشم سر دیده نمیشود، چنین درخواستی کرده است، گرچه امام رضا علیه السلام در مجلس مامون فرمودند که موسای کلیم حرف قومش را به خدا عرضه میکرد، لکن این یک معنای آیه است، آیه بطونی دارد و معانی دیگری هم برای این آیه شده است و یک معنا این است که موسای کلیم میخواست، رویت معنوی برایش واقع شود، همان رویتی که با حقیقت ایمان واقع میشود و هنگامی که آن رویت را در خواست کرد، خدای متعال فرمود: مقامی که تو دنبالش هستی، در این دنیا ممکن نیست، باید وارد عالم بعدی بشوی، کوهها هم تحمل نمیآورند، و آن چیزی که در روایات آمده که خیلی عجیب است فرمود: آن نوری که در کوه تجلی کرد، انوار کروبین بود، که از شیعیان امیرالمومنین علیه السلام بودند:
«فَلَمَّا تَجَلی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا» (عراف/143)
تلقی من این است که موسای کلیم اگر میخواست مقام غیب الهی را ببیند - که قابل رویت نیست - در واقع میخواست، اکبر آیات الهی را ببیند و میخواست، نور الهی را در نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام بلا حجاب ببیند، به او گفتند، نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در این دنیا قابل دیدن نیست، هیچ کسی نمیتواند ببیند، باید یه عوالم آخرت بروید؛ اگر میشد انسان با این پیامبر همه سیرها را در دنیا انجام میداد و دیگر انسان را به آخرت نمیبردند. سیر ما با نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در این دنیا به آخر نمیرسد، اول سیر ما با اهل بیت است، اگر در دنیا صراط مستقیم بودیم، تازه میتوانیم در آخرت همراه با ائمه سیر کنیم.
رسیدن به توحید بدون اهلبیت محال است
چنانکه گفته شد، ورود به وادی توحید این است «کلمة لا اله الا الله حصنی» اگر کسی وارد بیوت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله شد که هدایت الهی در آنجا نازل میشود، بهش اجازه ذکر و حضور و رشد و قدم برداشتن در وادی توحید را میدهند؛ اگر وارد این خانهها شدی،«فی صلاتهم دائمون» «لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌوَلابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللَّهِ» (نور/37) میشوید...
(۵)
در ذیل آیه مبارکه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (روم/30) روایات متعددی آمده است که فطرت انسان را تفسیر میکند و مکرر فرمودهاند: فطرت «التوحید، التوحید، التوحید» است؛ و نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام تفصیل داده شده که آنچه در فطرت شما است، این سه عبارت است «اشهد ان لا اله الله» و «اشهد ان محمد رسول الله صلوات الله علیه و آله» و «اشهد ان علیا ولی الله علیه السلام»؛ و نیز حضرت به نکته لطیفی اشاره کرده و فرمودند فقط توحید است، نه این که توحید و نبوت و امامت باشد، بلکه فقط توحید، توحید و توحید است، لذا همه حقایق قرآن تفصیل توحید است، همه انذارهای قرآن انذار از شرک است و همه بشارتهای قرآن بشارت به توحید است.
حضرت رضا علیه السلام فرمودند: خدای متعال فرموده «کلمة لا اله الا الله حصنی» و آن وادی ایمنی است که من او را برای بندگانم حصن قرار دادم «فمن دخل حصنی امن من عذابی» اگر کسی ورود به این حصن کند از عذاب من در امان است، امنیت از عقوبت و رنج ها فقط برای عده ای است که قدم به وادی توحید می گذارند.
حقیقت کلمه توحید
این کلمه "لا اله الا الله" که حصن الهی است، چیست؟
از ظاهر این کلام نورانی پیداست که این کلمه لفظ نیست و الا ورود به لفظ معنا ندارد «فمن دخل حصنی امن من عذابی» این کلمه «لا اله الا الله» ظاهرا همان شجره توحیدی است که قرآن از آن با بیانهای مختلف پرده برداشته، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء» (ابراهیم/24)، کلمه توحید به منزله شجره طیبهای است که اصل او ثابت است و فرع او در آسمان میباشد و دائما این شجره میوه میدهد، «تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها» (ابراهیم/25).
این کلمه طیبه در روایات مکرر به کلمه توحید تفسیر شده است، ولی در بعضی از روایات هم به تفصیل، این شجره توحید را توضیح دادهاند و فرمودهاند: اصل و ریشه این شجره طیبه، وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه و آله است.
تا به این جا میرسد که برگهای او شیعهها و مومنین هستند، میوهای که این درخت میدهد، علوم ائمه علیهم السلام است، که اگر کسی اهل سماء و سماواتی شد، مرتب از این میوهها متنعم میشود.
وادی توحید، وادی ولایت اهل بیت علیهم السلام
در ذیل زیارت امین الله، از خدا میخواهیم به ما نفسی با صفات خاص بدهد: «فاجعل نفسی مطمئنة بِقدرک» (2) که معنایش این است، اگر کسی به وادی امیرالمومنین علیهالسلام وارد شد، میتواند، صاحب چنین نفس مطمئنهای شود و بعد خدا را حمد میکند، یکی از حمدهایی که ذیل زیارت امین الله میبینیم، این است که «وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظماء مُتْرَعَة» (3) اگر کسی وارد وادی ولایت أمیرالمومنین علیهالسلام شد و برای هر کسی که اهل استطعام باشد، مائده آماده است. برای تشنگان، چشمهها میجوشند و برای گرسنگان سفرهها پهن است و باید این نکته را هم دقت کرد که طعام فقط طعام ظاهری نیست و باید دقت کرد که از دست چه کسی میگیرد و یکی از خصوصیات این شجره طیبه توحید، این است که ثمرات آن معارفی میباشد که دائما از آستان ائمه علیهم السلام بر قلوب مومنین نازل میشود، به شرط این که وارد این سماء بشویم، در بعضی روایات هم به گونه ای این مسئله را به روشنی تفسیر کردهاند و فرمودهاند: اصل شجره نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و اهلبیت اند و فرع آن محیط ولایت آنها است، هر کس وارد محیط ولایت آنها شود، وارد در وادی توحید شده است که همان کلمه «لا اله الا الله» و حصن خدا است.
فرع ولایت، تنها راه ورود به اصل توحید
ورود ما به وادی توحید از فرع، یعنی وادی ولایت است و اگر وارد وادی ولایت معصومین علیهم السلام شدیم، سیر ما به طرف اصل آن ممکن میشود، باید از فرع این شجره به طرف اصل آن حرکت کنیم و هرچه پیش برویم، رفعت پیدا میکنیم.
این درختی که فرعش در سماوات است و اصلش بدون حجاب در حضور حضرت حق میباشد:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرَى رَسُولَهُ بِقَلْبِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَب» (4)،
خداوند از نور عظمت خود و بدون حجاب به پیامبر ارائه کرده است کما این که در مقاطع دیگری نیز همین مطلب بیان شده است، در کتاب شریف «اصول کافی» آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَار» (5)
خدای متعال قبل از خلقت کان و مکان بوده است، سپس اول چیزی را که آفرید «نور الانوار» بود، یعنی چیزی که همه نورها از او پرتو میگیرند و از او ساطع میشوند، نوری است که همه نورها از شعاع اوست، برای مثال نوری که الان در خانه های ما وجود دارد، همه از شعاع خورشید است، این «نور الانوار» حقیقت وجود نبی اکرم است.
(۶)
خانههای انبیاء همه نورشان را از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله میگیرند و هر پیغمبری یک شعاعی از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است که امتهای خودشان را با این نور به سمت خدای متعال هدایت میکردند. در روایات فرمودهاند: این خانهها در اصل خانه ولایتاند، ورود به خانههای ائمه علیهم السلام محتاج به این است که انسان خشوع داشته باشد، «وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُم» (بقره/38) مکرر ائمه علیهمالسلام فرمودهاند: ما «باب الله» هستیم، ما باب حطه شما هستیم، اگر میخواهید به وادی توحید وارد شوید، باید از باب ولایت وارد شوید و شرط ورود تواضع است، کسی که می خواهد سرش را بالا بگیرد، برای خودش حساب و کتاب باز کند، در وادی ولایت راه ندارد، بلکه باید خاشعانه وارد شد.
حتی راه قرب در عالم ملکوت هم همین است. لذا اول، خدای متعال حساب همه را صاف کرده و به ملائکه عالم ملکوت فرمود: باید در مقابل آن کسی که خلیفه ماست و روح ما - روح الهی- در او تنزل پیدا کرده، سجده کنید و اگر کسی وارد این وادی شد، وارد وادی نور و وادی ایمن شده، وارد وادی توحید شده است، نور الهی در وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه و آله متمثل شده است و سپس از وجود مقدس ایشان به همه عالم نازل شده و در هر عالمی از عوالم - دنیا و قبل و بعد از آن - نورشان در بیوتی خاص نازل میشود، هر کسی وارد آن خانهها بشود به توحید راه پیدا میکند.
توجه کنید که سیر ما از این عالم شروع میشود و وارد خانههای نبی اکرم صلوات الله علیه و آله میشویم و وارد وادی توحیدی کلمه «لا اله الا الله» میشویم و با وجود مقدس ایشان و شفاعت ایشان سیر میکنیم و هر سجدهای میکنیم، باب جدیدی گشوده میشود و یک پردهای از حقیقت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله بر ما گشوده میشود و این سیر حدّ یَقِف ندارد.
عدم امکان وصول به حقیقت معرفت در عالم دنیا
البته باید دانست که امکان درک تمام حقایق توحید در این عالم وجود ندارد و همه آنها همانند نور الهی و نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله قابل دریافت نیستند؛ زمانی که موسای کلیم از خداوند درخواست رویت کرد:
«وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني»( اعراف/143)
خداوند متعال فرمود: تو نمیتوانی من را ببینی، اگر میخواهی من را ببینی، نگاهی به آن کوه کن، اگر کوه قرار پیدا کرد، شما میتوانی من را ببینی،
با وجود آن که حضرت موسی پیغمبر اولی العظم است و میداند خدای متعال به چشم سر دیده نمیشود، چنین درخواستی کرده است، گرچه امام رضا علیه السلام در مجلس مامون فرمودند که موسای کلیم حرف قومش را به خدا عرضه میکرد، لکن این یک معنای آیه است، آیه بطونی دارد و معانی دیگری هم برای این آیه شده است و یک معنا این است که موسای کلیم میخواست، رویت معنوی برایش واقع شود، همان رویتی که با حقیقت ایمان واقع میشود و هنگامی که آن رویت را در خواست کرد، خدای متعال فرمود: مقامی که تو دنبالش هستی، در این دنیا ممکن نیست، باید وارد عالم بعدی بشوی، کوهها هم تحمل نمیآورند، و آن چیزی که در روایات آمده که خیلی عجیب است فرمود: آن نوری که در کوه تجلی کرد، انوار کروبین بود، که از شیعیان امیرالمومنین علیه السلام بودند:
«فَلَمَّا تَجَلی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا» (عراف/143)
تلقی من این است که موسای کلیم اگر میخواست مقام غیب الهی را ببیند - که قابل رویت نیست - در واقع میخواست، اکبر آیات الهی را ببیند و میخواست، نور الهی را در نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام بلا حجاب ببیند، به او گفتند، نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در این دنیا قابل دیدن نیست، هیچ کسی نمیتواند ببیند، باید یه عوالم آخرت بروید؛ اگر میشد انسان با این پیامبر همه سیرها را در دنیا انجام میداد و دیگر انسان را به آخرت نمیبردند. سیر ما با نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در این دنیا به آخر نمیرسد، اول سیر ما با اهل بیت است، اگر در دنیا صراط مستقیم بودیم، تازه میتوانیم در آخرت همراه با ائمه سیر کنیم.
(۷)
این وادی توحید حد یقف ندارد، هرچه در این خانههای نبی اکرم صلوات الله علیه و آله بالا برویم درهای دیگری از خانه گشوده میشود، اگر در حرم امام رضا علیه السلام میگوییم: «اللهمّ انّی وقفتُ عَلی بابٍ مِن ابوابِ مِن بیُوتِ نَبیّک» (7) و از خدا و رسول و ائمه علیهم السلام و ملائکه مقربی که آنجا مستقر اند اجازه میگیریم و وارد حریم امام رضا علیه السلام می شویم در واقع به اندازه ای که اجازه می دهند، وارد می شویم، حرم امام هم ملکوت عالم است، جسم خود امام به منزله روح همه عالم ماده است. حرم امام که فقط جسم نیست، اگر کسی پرده از آنچه که میبینیم، بردارد، مشاهده میکنیم که این حرم تا فوق عرش الهی است، در روایت داریم، اگر کسی امام رضا علیه السلام را زیارت کند،«كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه» (8) یعنی حرم امام رضا علیه السلام تا مقام عرش حضور دارد، در بعضی روایات در باب سیدالشهداست داریم که «فَكَأَنَّمَا زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِه»(9) یعنی دریافت انوار حضرت حق را از ورای عرش در حرم امام حسین علیه السلام امکان پذیر است.
بنابراین، حرم اهل بیت مقاماتی دارد که اگر کسی وارد شد، اجازه رفعت پیدا میکند. در این دنیا سیر انسان به آخر نمی رسد،مگر حضرت سلمان همه مراتب توحید را طی کرده است؟ مگر همه مقامات امیرالمومنین علیه السلام را دریافته است؟ تازه عالم برزخ اول سیر است و بعد وارد بهشت می شوند، مگر آنهایی که در بهشت هستند، همه امیرالمومنین علیه السلام را دریافته اند؟ سیر در درجات بهشت، سیر در درجات نورانیت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است.
به بهشتیها میگویند «اقْرَأْ وَ ارْقَأ» (10) به اندازهای که درجات قرآن در آنها محقق است،- درجه دارند - آنان نیز همان مقدار درجه پیدا میکنند، قرآن عین جان نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است، لذا هم از حضرت و هم از قرآن تعبیر به ذکر شده است، حقیقت ذکر نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است که عین قرآن میباشد و درجات بهشت درجات نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است، موحدین به اندازهای که در درجات نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در بهشت سیر میکنند، درجات ومقامات توحیدشان بالا میرود.
لذا ورود به وادی توحید یعنی ورود به وادی ولایت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام، سیر در مقامات توحید یعنی سیر در درجات نورانیت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام که مَثل نور خدا است و نوری که سماوات و ارض با او به سمت توحید هدایت میشوند، نور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است و کلا هدایت در قرآن یعنی به خدا رسیدن و ضلالت یعنی از خدا گم شدن «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك» (11) یعنی آن کسی که به خداوند نرسید، در ضلالت محض است و کسی که به حضرت حق رسید به نور هدایت رسیده است، همه هدایت در نبی اکرم صلوات الله علیه و آله متمثل شده، هر کسی که در هر درجه ای از درجات اخلاص و توحید سالک است و سیر میکند در پرتو این نور است.
پیامبر و اهلبیت ایشان صلوات الله علیهم کلمه توحیدند لذا «ارکان توحیدک و دئائم دینک» هستند و رکن توحیدند و خود کلمه «لا اله الا الله» در عالم نبی اکرم صلوات الله علیه و آله است، همه انوار توحید در وجود مقدس ایشان است و هر عبدی در هر مراتبی از بندگی به هر بابی از مقامات عبادت برسد، با سجده ایشان میرسد.
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» لذا حضرت وقتی کجاوه حرکت کرد، فرمودند:«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» توحید بدون نبی اکرم و ائمه علیهم السلام شدنی نیست.
مشکل سقیفه همین یک کلمه بود که اهل بیت علیهم السلام را از این وسط برداشتند، در این صورت نه شریعت دیگر فایده دارد نه توحید، شریعت بدون امام میشود پوسته بی معنایی که هزار سال نماز خوانده و عبادت کرده است و یک قدم هم آدم را جلو نمیبرد، دیگر به توحید نمیرسد، اما اگر کسی از طریق وادی امام رفت به خدای متعال میرسد به شفاعت امام و مقامات توحید میرسد. «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّه» (12)
پینوشتها:
1- توحید صدوق، ص 25.
2- اقبال الاعمال، ج 1، ص 470.
3- همان.
4- توحید صدوق، ص 108.
5- کافی، ج 1، ص 442.
6- بحار، ج 26، ص 1.
7- مصباح کفعمی، ص 472.
8- کافی، ج 4، ص 585.
9- کامل الزیارات، ص 182.
10- وسائل الشیعه، ج 6، ص 224.
11- اقبال الاعمال، ج 1، ص 349.
12- بصائر الدرجات، ج 1، ص 64.
منبع:
حجت الاسلام میرباقری: تفسیری بر حدیث سلسلة الذهب و ارتباط کلمه توحید و جریان شجره طیبه، پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری
@toubaefaf
فیه إشارات لأهله:
«عن عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنْ مِيكَائِيلَ عَنْ إِسْرَافِيلَ عَنِ #اَللَّوْحِ عَنِ #اَلْقَلَمِ قَالَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَلاَيَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي».
عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ۲، ص ۱۳۶
@toubaefaf
مرحوم نراقی در کتاب شریف (خزائن) آورده است که این حدیث شریف را مرحوم صدوق در کتاب شریف (عیون اخبار الرضا) آورده است و پس از نقل سند فرموده:
عن علی بن موسی الرضا عن موسی بن جعفر بن محمد عن محمد بن علی عن علی بن الحسین عن حسین بن علی عن علی بن ابیطالب عن النّبیّ عَن جبرائیل عن اسرافیل عن میکائیل عن اللّوح عن القلم قال: قال الله عزّ و جلّ «ولایَةِ علی ابنِ ابیطالِب حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مَن عَذابِی»
مرحوم سید نعمت الله جزائری مؤلف کتاب زهر الربیع فرموده است:
این سند در خود روایت نیز وارد شده است و هر کس این روایت را بر مریض بخواند شفا یابد و اگر برمصروع بخواند بهبود یابد و این مسئله بارها به تجربه رسیده است و اگر آن را نوشته و با آب بشویند و بخورند برای دفع درد مفید و مجرّب است.
منابع:خزائن، ملا احمد نراقی،
عیون الاخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق
@toubaefad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اهمیت حفاظت از دل
🔰#آیت_الله_جوادی_آملی:
✨اين دل اگر خدای ناكرده در تحت تصرّف شيطان قرار بگيرد ما چه كنيم؟ اصرار قرآن كريم بر چند نكته است، يكی اينكه شما هر لحظه پاسدار اين حرم دقيق دل باشيد، ببينيد كه چه خاطرهای از كنار اين دل ميگذرد، اين به منزله كعبه است اين درش بسته است يك، شما بستيد دو، كليد به دست خود شماست سه، شما هم در درون اين كعبه حضور داريد هم در بيرون؛ چون اشراف داريد دل شماست اين چهار و پنج، اين اصول را حفظ كنيد. فرمود مردان الهی كسانياند كه در تمام ٢۴ ساعت چه خواب چه بيداری مواظب حريم اين حرماند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پيامبراسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
«در #شب_معراج داخل بهشت شدم، در آنجا سرزمينى را ديدم كه فرشتگان با خشتهايى از طلا و نقره بنايى را مى ساختند. گاهی دست از كار مى كشيدند. از آنها پرسيدم، چرا گاهى دست از كار مى كشيد؟
گفتند؛ هر گاه مومنى ذكر #تسبيحات_اربعه را مى گويد، ما برايش بنايى را استوار مى كنيم، هر گاه آنها از ذكر باز مى ايستند، ما هم دست از كار مى كشيم، تا اينكه آن مومن دوباره لب به تسبيح و ذكر خدا بگشايد.»
ارشاد القلوب ديلمى، ص۸۵
#تسبيحات_اربعه جزو ذكر نماز است كه ثواب و پاداش زيادى را خداوند بر اين ذكر قرار داده. چه خوب است انسان در همه حال به اين دعاى پر فضيلت توجه و مداومت داشته باشد.
#شهیدمطهری
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خمینی رحمتالله علیه:
«اين من را اگر انسان زير پا گذاشت او شد، اصلاح مى كند همه چيز را.
گاهى علم توحيد انسان را به جهنم مى فرستند، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم مى رساند،
گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى فرستد، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى فرستد،
با علم درست نمى شود، تزكيه مى خواهد.
🍃علم توحيد هم اگر براى غير خدا باشد از حجب ظلمانى است.
خدا نكند انسان پيش از آن كه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در ميان مردم نفوذ و شخصيتى پيدا كند.
📚صحیفه امام خمینی ره جلد۱۹ ص۱۳۴
#یاالله
«... انسان اگر در آخرین لحظات هم بگوید «یاالله» خدا قبول می کند. هیچ دلیلی نداریم که قبول نمی کند.
مرگ از پا شروع شده و به تدریج سرد می شود تا به حلقوم برسد؛ همین انسان نیمه مرده هم اگر بگوید «یاالله»، خدا قبول می کند.
مهم اینست که به آنجا برسانیم(موفق به ذکر خدا و توبه شویم.)
دنیا جای تحول و تبدیل است. از خاک و کود، گل یاس بر می آید؛ انسان هم می تواند والا شود، بشود گل یاس... .
برگرفته از درس تفسیر حضرت آیه الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی)، قم، مسجد أعظم، 97/8/1
@toubaefaf
🍁🍂... قصه دنیای بی وفا
قصّه عشق سروديم بسى
سوى ما گوش نيانداخت كسى
كو كسى تا كه بپرسد ز غمى
يا كند گوش به فرياد كسى
كس به فرياد دل كس نرسد
نشنود كس ز كسى ملتمسى
رفته رفته ز بر ما رفتند
نيست جز ناله كنون هم نفسى
بس دُر سرّ كه به منطق سفتند
قدر آنها بندانست كسى
جانشان بود ز صحراى دگر
تنشان بود مر آن را قفسى
نيست اكنون اثرى از تنشان
نيست اكنون ز روانشان نفسى
تنشان خاك شد و رفت به باد
شد روان نيز روان سوى كسى
نه از آن قافله گردى پيدا
نه نشانى نه صداى جرسى
تنشان داشت حيات از بادى
نفسى رفت و نيامد نفسى
اى خوش آندم كه ازين تن برهيم
مرغ جان چند بود در قفسى
حيف و صد حيف كس از ما نخريد
در اسرار كه سفتيم بسى
كو كسى تا كه بفهمد سخنى
كو كسى تا ببرد مقتبسى
سِرِّ اين شهد بپوشان اى فيض
نيست در دهر خريدار كسى
ديوان فيض كاشانى، ج2، ص: 1243
@toubaefaf
💢برترين بركات نماز
از منظر آية اللَّه بهجت- رضوان اللَّه عليه-، سالك مى تواند با بهره گيرى از نماز، به تداوم ذكر، دست يابد و با تداوم ذكر، به شهود تام، نايل آيد. ايشان در پاسخ اين پرسش كه راه تداوم ذكر چيست، فرمود: توجه به نماز! اگر نماز درست شد، همه چيز درست مى شود. «وَاعلَم أنَّ كُلَّ شَيءٍ مِن عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ».
ميزانُ الحراره، نماز است.
و نيز فرمود:
راه رسيدن به شهود، مراقبت از ياد خدا و از دست ندادنِ اختيارى توجّهاتى است كه احياناً براى انسان حاصل مى شود. غفلتِ غيراختيارى اهميتى ندارد.
واضحات را از دست ندادن، موجب وصول به شهود تام است.
📖شناخت نامه نماز ؛ ج 1؛ ص 14
💫کانال آیت الله بهجت⇩⇩⇩
🆔 @bahjat_arefan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت دعا برای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف