طوبای عفاف
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ
﷽
#بيت_المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ»
پیام هایی از آیه اول سوره إسراء، جزء۱۵
1- #معراج ، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى ...
2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، وگرنه خداوند بىمكان است. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى ...
3- #عبوديّت مقدّمهى پرواز است و عروج، بىخروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أَسْرى بِعَبْدِهِ»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أَسْرى بِعَبْدِهِ»
5- عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينهى دريافتهاى الهى اوست. «بِعَبْدِهِ»
6- پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أَسْرى بِعَبْدِهِ»
7- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است. أَسْرى ... لَيْلًا
8- شب #معراج شب بسيار مهمى است. «لَيْلًا» نكره آمده است.
9- اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مىگيرد. «أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا»
10- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ»
11- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»
12- حركتهاى مقدّس، بايد از راههاى مقدّس باشد. أَسْرى ... مِنَ الْمَسْجِدِ
13- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد باشد. الْمَسْجِدِ ... بارَكْنا حَوْلَهُ
14- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ»
15- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنىهاى زمين بيشتر و شگفتىهاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. أَسْرى ... لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا
16- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا»
17- آيات الهى آن قدر بىانتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همه آنها را ندارد. «مِنْ آياتِنا»
18- خداوند، به مخالفان هشدار مىدهد كه آنان را مىبيند و سخنانشان را مىشنود. «السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»
تفسیرنور، ج۵، ذیل آیه اول سوره إسراء
@toubaefaf
﷽
... مؤمن نخواهى بود، مگر آن كه تسليم أئمّه خود باشى و افكار و نظريّات شخصى خود را كنار گذارى...
جابر بن عبداللّه انصارى حكايت نمايد:
سوگند به حقّانيّت خداوند و حقّانيّت رسول اللّه! جريانى بسيار عجيب از #امام_حسن علیه السلام ديده ام، كه بسيار مهمّ و قابل توجّه است.
گفت: بعد از آن كه بين آن حضرت و معاويه صلح گرديد، و بر من بسيار سخت و گران آمد؛ و همه اصحاب واطرافيان آن حضرت نيز از اين امر ناراحت و سرگردان بودند، تا آن كه روزى به خدمت حضرتش وارد شدم، آن بزرگوار فرمود:
اى جابر! از من دلگير و افسرده خاطر مباش و هرگز فرموده جدّم، رسول اللّه صلی الله علیه وآله را از ياد مبر، كه فرمود: فرزندم حسن سيّد جوانان اهل بهشت است؛ و خداوند به وسيله او بين دو گروه عظيم از مسلمان ها صلح ايجاد نمايد.
جابر گويد: اين توجيه آرام بخشِ دردهايم نگرديد و با خود گفتم: منظور پيغمبر خدا صلی الله علیه وآله اين مورد نبوده است؛ چون اين حركت سبب هلاكت مؤمنين خواهد شد.
در همين لحظه #امام_حسن_مجتبى علیه السلام دست خود را بر سينه من نهاد؛ و فرمود هنوز مشكوك هستى ؟
گفتم: بلى، فرمود: آيا دوست دارى رسول اللّه صلی الله علیه وآله را شاهد بگيرم تا مطالبى را از وى بشنوى؟
جابر گويد: از پيشنهاد حضرت، بسيار تعجّب كردم كه ناگاه متوجّه شدم زمين شكافته شد و از درون آن رسول خدا به همراه علىّ بن ابى طالب و جعفر و حمزه صلوات اللّه عليهم، خارج شدند و من مبهوت و متحيّر، به آن ها خيره شدم.
#امام_حسن_مجتبى علیه السلام اظهار داشت:
يا رسول اللّه! جابر نسبت به طرز عملكرد و برخورد من با معاويه مشكوك شده است و تو خود از قلب او آگاه ترى.
در اين هنگام پيغمبر خدا صلی الله علیه وآله لب به سخن گشود و فرمود:
«اى جابر! مؤمن نخواهى بود، مگر آن كه تسليم ائمّه خود باشى و افكار و نظريّات شخصى خود را كنار گذارى.»
و سپس افزود:
«اى جابر! آنچه فرزندم حسن انجام داد، تسليم آن باش و بدان كه عملكرد و كارهاى او بر حقّ است و او با اين كار مؤ منين را زنده كرد و بدان آنچه را كه او انجام داد از طرف من و از طرف خداوند متعال بوده است.»
عرض كردم: يا رسول اللّه ! من تسليم امر شما شدم.
بعد از آن مشاهده كردم كه به سمت آسمان بالا رفتند و ديدم كه آسمان شكافته شد و آنان درون آن وارد گشتند.
الثّاقب فى المناقب، ص 306، ح 1؛ مدينة المعاجز، ج 3، ص 72، ح 737
﴿اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾
┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄
༺طوبای عفاف༻
https://zil.ink/toubaefaf
﷽
🌸دعای آن حضرت در هنگامی که بیمار میشد یا اندوه و حزن و یا بلایی بر او فرود میآمد:
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي
خدایا! تو را سپاس بر تندرستی بدنم که پیوسته از آن برخوردار بودم و تو را سپاس بر بیماری و مرضی که در جسمم پدید آوردی.
فَمَا أَدْرِي يَا إِلَهِي أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ
ای خدای من! کدام یک از این دو حال، برای سپاسگزاری به درگاهت سزاوارتر و کدام یک از این دو وقت، برای سپاس و ثنا به پیشگاهت شایستهتر است؟
أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ
آیا زمان سلامت که روزیهای پاکیزهات را در آن برایم گوارا فرمودی و به سبب آن برای به دست آوردن خشنودی و احسانت به من نشاط دادی؛ و مرا همراه آن، بر آنچه که از اطاعتت توفیق دادی، نیرو بخشیدی؟
أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا ، تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ وَ تَذْكِيراً لِمحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ
یا هنگام بیماری که مرا به وسیلۀ آن از ناخالصیها خالص ساختی و نعمتهایی که به من هدیه دادی، برای سبک کردن گناهانی که پشتم را گران و سنگین کرده و پاک کردن زشتیهایی که در سنگین کرده و پاک کردن زشتیهایی که در آن فرو رفتهام و آگاهی دادن برای این که توبه را فراگیرم و به یادآوردن نعمتهای قدیم، برای محو کردن گناهان بزرگ از پروندهام؟
وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِيَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الْأَعْمَالِ مَا لَا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ وَ لَا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ بَلْ إِفْضَالًا مِنْكَ عَلَيَّ وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيَّ
و در اثنای آن بیماری، از جمله تحفههایی که به من عنایت کردی این است که فرشتگان نویسنده بر عهده من اعمال پاکیزهای نوشتند؛ اعمالی که نه دلی در آن فکر کرده و نه زبانی به آن گویا شده و نه عضوی در انجامش رنج برده؛ بلکه بخششی از جانب تو بر من و احسانی از ساختۀ تو به سوی من بود
#اللَّهُمَّ_فَصَلِّ_عَلَى_مُحَمَّدٍوَآلِهِ وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي وَ يَسِّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي وَ طَهِّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ وَ امْحُ عَنِّي شَرَّ مَا قَدَّمْتُ وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ وَ أَذِقْنِي بَرْدَ السَّلَامَةِ وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلَّتِي إِلَي عَفْوِكَ وَ مُتَحَوَّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ وَ خَلَاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ و سَلَامَتِي مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و آنچه را برایم پسندیدهای محبوب من ساز و آنچه را بر من وارد کردهای آسان کن و از آلودگی اعمال زشتی که در گذشته انجام دادهام پاکم فرما و شرّ آنچه که پیش از این مرتکب شدهام، از صفحۀ وجودم محو کن؛ و از شیرینی عافیت کامیابم ساز و گوارایی تندرستی را به من بچشان؛ و راه بیرون رفتن از بیماریام را به سوی بخشش و عفوت و جابهجا شدنم را از بستر بیماری به جانب گذشتت و نجاتم را از اندوهم به عرصۀ رحمتت و تندرستیام را از این دشواری به دایرۀ گشایشت، قرار ده.
إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ، ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ.
همانا تو نیک رفتار به احسان و عطاکنندۀ به نعمتی، بسیار بخشنده و بزرگواری؛ دارای جلال و اکرامی.»
دعای پانزدهم #صحیفه_سجادیه
@toubaefaf