eitaa logo
طوبای عفاف
648 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
503 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان عالمه و بزرگواری که خود راوی أحادیث أهلبیت علیهم السلام اند. (۲۶۵)هزار و یک نکته پیرامون 👇 (به نام راویان در سند روایت و سپس به متن روایت توجه فرمایید و الگوهای فرهنگ ، را بشناسیم و بشناسانیم) ره به سند خویش از بکر بن احنف، از دختر علی بن موسی الرضا علیه السلام و از و زینب و امّ کلثوم، دختران موسی بن جعفر علیه السلام و آنها از دختر امام صادق علیه السلام، از دختر امام باقر علیه السلام، از دختر امام سجاد علیه السلام، از و دختران امام حسین علیه السلام و آنها از امّ کلثوم دختر علی علیه السلام، از دختر صلی الله علیه وآله وسلم، از صلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود: «در که به آسمان رفتم، وارد شدم و به قصری از جواهر سفید رسیدم. این قصر دری داشت که با دُرّ و یاقوت تزئین شده بود و بر آن در پرده ای آویخته بود که چون سرم را بلند کردم، دیدم نوشته است: «خدایی جز نیست، صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و ولی و سرپرست مردم است.» بر پرده، این عبارت به چشم می خورد که: « » وارد آن قصر شدم، پس در برابرم قصری دیگر دیدم از عقیق که دری از نقره و پرده ای بر آن قرار داشت. سرم را بلند کردم، این جمله را دیدم: « پیامبر خداست و وصیّ مصطفی.» و همچنین نوشته بود: « را به سرشت پاک بشارت ده». پس وارد قصر شدم، که ناگاه مقابلم قصری دیگر از زبرجد ظاهر شد که از آن زیباتر ندیده بودم. بر آن قصر دری بود از یاقوت سرخ که بالای آن لؤلؤ به چشم می خورد و روی در پرده ای قرار داشت. پرده را بالا زدم و این جمله را روی آن نوشته شده یافتم: « همان رستگارانند». به جبرئیل گفتم: این قصر از آنِ کیست؟ او گفت: ! متعلّق به وصی و پسر عمویت! مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان ؛ مردم در صحنه محشر به اسم مادرانشان خوانده می شوند، غیر از شیعیان که به نام پدرانشان خوانده می شوند؛ زیرا آنها را دوست داشته اند و به این خاطر، سرشتشان پاک گردیده است.» بحارالانوار، باب فضل الشّیعه، ج۶۵ @toubaefaf
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» سوره إسراء، آیه۱ پاك و منزّه است آن (خدايى) كه بنده‌اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى‌ كه اطرافش را بركت داده‌ايم شبانه بُرد، تا از نشانه‌هاى خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بيناست. نکته ها مقدّس‌ترين سفر در طول تاريخ است، مسافرش صلى الله عليه و آله، فرودگاهش ، گذرگاهش ، ميزبانش ، هدف آن ديدن آيات الهى، سوغاتى‌اش اخبار آسمان‌ها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از اين دنياى مادّى بوده نه است. بر اساس روايات، حضرت پيامبر يك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طريق مسجدالاقصى‌ به وسيله‌ى «بُراق» (تفسیر نورالثقلین) به آسمان‌ها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند. (بحار، ج 18، ص 389) معراج پيامبر، جسمانى و در بيدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروريات دين و مورد اتّفاق همه‌ى فرقه‌هاى اسلامى است. (اين آيه و آيات 8 تا 18 سوره‌ى نجم، بر اين مطلب دلالت دارد.) روايات متواتر (متواتر، به رواياتى مى‌گويند كه افراد بسيارى آن‌را نقل كرده باشند وجايى براى شبهه نباشد.) و برخى دعاها و زيارتنامه‌ها هم به اين مسأله اشاره دارد و در برخى احاديث، منكر آن كافر معرّفى شده است. خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمين آورد، ولى حضرت رسول صلى الله عليه و آله را از زمين به آسمان برد. (تفسير كشف‌الاسرار) پيامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمان‌ها و عجائب آفرينش را ديده‌ (تفسير نورالثقلين) و با انبيا ملاقات كردند. (كافى، ج 8، ص 121) و احاديث قدسى در اين سفر بر آن حضرت وارد شده است، و رهبرى و ولايت على عليه السلام مطرح شد. در اين سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را ديد، وضعيّت بهشتيان و نعمت‌هايشان و دوزخيان و عذاب‌هايشان از مشاهدات ديگر پيامبر بود. وقتى پيامبر داستان معراج را بيان فرمود، بعضى مردم كم‌ظرفيّت از دين برگشتند. (تفسیر طبری) اشكال و جواب: بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پيامبر صلى الله عليه و آله، سؤال‌ها يا شبهه‌هايى را مطرح مى‌كنند، از قبيل اينكه: در فضاى بيرون جوّ، هوا نيست، گرماى سوزان و سرماى كشنده هست، مشكل بى‌وزنى وجود دارد، اشعّه‌هاى كيهانى خطرناك است، يك شب براى سير در آسمان‌ها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سير كند، بايد سرعتى شبيه سرعت نور يا بيشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه بايد سرعتى معادل 40000 كيلومتر در ساعت داشت‌و امثال اينها. پاسخ اجمالى شبهات اين است: اصل معراج در قرآن وروايات متواتر آمده‌(بحار، ج 18، ص 282- 410) و آنچه مهم‌ است، به اصل آن است و ايمان به جزئيّاتش ضرورى نيست. از طرفى معجزه بايد عقلًا محال نباشد وچون معراج از معجزات پيامبراسلام صلى الله عليه و آله است، مشمول قواعد كلّى همه‌ى معجزات مى‌شود. بقيّه‌ى مشكلات و شبهات نيز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنكه امروزه كه انسان، هواپيما و قمرمصنوعى وسفينه‌هاى فضايى به كرات ديگر مى‌فرستد، پذيرفتن معراج آسان است. چنانكه قرآن، جابه‌جايى تخت بلقيس را از کشورى به كشور ديگر در يك به هم زدن مطرح مى‌كند كه اين مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مى‌كند. تفسیرنور، ج۵، ذیل همین آیه نک: تفسیرنمونه، ج۱۲، ص ۱۰ به بعد @toubaefaf
طوبای عفاف
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ
و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ» پیام هایی از آیه اول سوره إسراء، جزء۱۵ 1- ، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ ... 2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، وگرنه خداوند بى‌مكان است. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ ... 3- مقدّمه‌ى پرواز است و عروج، بى‌خروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ» 4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره‌ى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ» 5- عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينه‌ى دريافت‌هاى الهى اوست. «بِعَبْدِهِ» 6- پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ» 7- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است. أَسْرى‌ ... لَيْلًا 8- شب شب بسيار مهمى است. «لَيْلًا» نكره آمده است. 9- اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مى‌گيرد. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا» 10- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ» 11- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» 12- حركت‌هاى مقدّس، بايد از راههاى مقدّس باشد. أَسْرى‌ ... مِنَ الْمَسْجِدِ 13- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد باشد. الْمَسْجِدِ ... بارَكْنا حَوْلَهُ‌ 14- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ» 15- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنى‌هاى زمين بيشتر و شگفتى‌هاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. أَسْرى‌ ... لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا 16- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا» 17- آيات الهى آن قدر بى‌انتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همه‌ آنها را ندارد. «مِنْ آياتِنا» 18- خداوند، به مخالفان هشدار مى‌دهد كه آنان را مى‌بيند و سخنانشان را مى‌شنود. «السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» تفسیرنور، ج۵، ذیل آیه اول سوره إسراء @toubaefaf
بانوان عالمه و بزرگواری که خود راوی أحادیث أهلبیت علیهم السلام اند. بازنشر پیام(۲۶۵)هزار و یک نکته پیرامون 👇 (به نام راویان در سند روایت و سپس به متن روایت توجه فرمایید و الگوهای فرهنگ ، را بشناسیم و بشناسانیم) ره به سند خویش از بکر بن احنف، از دختر علی بن موسی الرضا علیه السلام و از و زینب و امّ کلثوم، دختران موسی بن جعفر علیه السلام و آنها از دختر امام صادق علیه السلام، از دختر امام باقر علیه السلام، از دختر امام سجاد علیه السلام، از و دختران امام حسین علیه السلام و آنها از امّ کلثوم دختر علی علیه السلام، از دختر صلی الله علیه وآله وسلم، از صلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود: «در که به آسمان رفتم، وارد شدم و به قصری از جواهر سفید رسیدم. این قصر دری داشت که با دُرّ و یاقوت تزئین شده بود و بر آن در پرده ای آویخته بود که چون سرم را بلند کردم، دیدم نوشته است: «خدایی جز نیست، صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و ولی و سرپرست مردم است.» بر پرده، این عبارت به چشم می خورد که: « » وارد آن قصر شدم، پس در برابرم قصری دیگر دیدم از عقیق که دری از نقره و پرده ای بر آن قرار داشت. سرم را بلند کردم، این جمله را دیدم: « پیامبر خداست و وصیّ مصطفی.» و همچنین نوشته بود: « را به سرشت پاک بشارت ده». پس وارد قصر شدم، که ناگاه مقابلم قصری دیگر از زبرجد ظاهر شد که از آن زیباتر ندیده بودم. بر آن قصر دری بود از یاقوت سرخ که بالای آن لؤلؤ به چشم می خورد و روی در پرده ای قرار داشت. پرده را بالا زدم و این جمله را روی آن نوشته شده یافتم: « همان رستگارانند». به جبرئیل گفتم: این قصر از آنِ کیست؟ او گفت: ! متعلّق به وصی و پسر عمویت! مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان ؛ مردم در صحنه محشر به اسم مادرانشان خوانده می شوند، غیر از شیعیان که به نام پدرانشان خوانده می شوند؛ زیرا آنها را دوست داشته اند و به این خاطر، سرشتشان پاک گردیده است.» بحارالانوار، باب فضل الشّیعه، ج۶۵ @toubaefaf
﷽ سلیقه داشته آری، سلیقه داشته است... نوشت از او خالی است دنیایم کجاست آینه‌ای تا کُند تماشایم برای خلوت خود دوست، دوست می‌‌خواهم در این هزاره‌ی غم چاره اوست می‌‌خواهم که خمره خمره‌ی ایجاد را به کاسه کنم خودم خدایی خود را در او خلاصه کنم می‌‌آفرینمش اینسان به خود اشاره کنم به هر چه می‌‌نگرم خویش را نظاره کنم به قصد خلقت عالم قلم گرفت آنگاه گذاشت نقطه‌ی باء را و گفت بسم‌ الله به نقطه خیره شد و چیز دیگری ننوشت بر آن تکامل بی‌ حد فراتری ننوشت به نقطه خیره شد و نقطه جان گرفت از او در این معاشقه کم‌ کم زبان گرفت از او به نقطه گفت که تو جوهر صدای منی که من برای تو هستم تو هم برای منی به نقطه گفت که ‌ای آرزوی غائب من خوش آمدی به من ‌ای مظهرالعجایب من به نقطه خیره شد و گفت این چقدر من است به نقطه گفت که هنگامه‌ی شدن است بسنده کرد به یک نقطه از فرمود که این هم از سر عالم زیاد خواهد بود کتابت همه‌ی دهر از تو یک سطر است که صفحه صفحه‌ی دریا هنوز القطره است سلیقه داشته آری، سلیقه داشته است خدا تخلص خود را علی گذاشته است خدا به خلقت ایجاز خویش مایل شد تمام گستره‌ی کائنات کامل شد خدا به حوصله برداشت مُشتی از آن گِل جمال شکل گرفت و کمال کامل شد نیافرید خدا چیز دیگری گویا غرض وجود بود و حاصل شد اضافه آمد از آن گل کمی که بعد از آن هر آن‌ چه خلق شد از مابقیِ آن گل بود همین که کعبه بنا شد خلیل گفت اکنون به بوسه بر قدم قابل شد به جلوه‌‌ی دیگر به جلوه‌‌ی کلمه کلام شد به زبان رسول خدای نازل شد صدای او شب را تکان می‌‌داد شهود رتبه‌ی او سخت بود مشکل شد به چشم داشت انگشتریِ او بودند خواند کائنات سائل شد جهان نخواند را مگر نمی‌‌دانست فریضه است از فریضه غافل شد جهان به چشم علی استخوان خوکی بود که صبح نوزدهم جان گرفت قاتل شد ولی تمام نشد مرتضی دوباره تپید به سینه‌‌ی من و ما رفت و نام او دل شد به جلوه‌‌ی دیگر به آمد علم به دوش گرفت و شد چگونه دم بزنم از تو از خصائل تو که مانده‌‌ام به مدیح تو کسی که بر شب صفّین چیره شد قمر است برای روز مبادا ذخیره شد قمر است به هر مقام از اوگفتگو نباید کرد قمر مقایسه با روی او نباید کرد... سیدحمیدرضابرقعی @toubaefaf
طوبای عفاف
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• در آستانه #نیمه_شعبان ختم #صلوات این هفته را تقدیم می کنیم به ساحت مقدس حضرت #صاحب_الزمان
﷽ از  صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «وقتی شب به آسمان برده شدم، فرشته ­ای را دیدم که هزار دست داشت و هر دستی هزار انگشت داشت، که با انگشتانش حساب و شماره می­کرد. پس به گفتم: این فرشته کیست و چه چیزی را محاسبه می‌کند؟ جبرئیل گفت: این فرشته موکّل بر محاسبه و شمارش قطرات است، که چند قطره از آسمان بر زمین فرود آمده و نازل‌شده است.  صلی الله علیه و آله و سلم: پس به آن فرشته گفتم: آیا تو از زمانی که خدای متعال دنیا را آفرید می­دانی که چند قطره از آسمان بر زمین نازل‌شده است؟ فرشته گفت: ‌ای رسول خدا قسم به آن خدائی که تو را به‌ حق به‌سوی خلق خود مبعوث کرد، به‌ درستی و تحقیق که من می­ دانم چند قطره در دریاها، چند قطره در خشکی ­ها، و چند قطره در آبادانی‌ها، و چند قطره در باغات و چند قطره در زمین های شوره­زار و چند قطره در قبرستان­ ها نازل‌شده و فرود آمده است.  صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من از اینکه آن فرشته شمارش آن‌ همه قطرات باران را به یاد دارد تعجب کردم. فرشته، گفت: ‌ای  حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم. و قادر بر محاسبه آن نیستم. و قادر بر حفظ و یادآوری آن با [این‌همه] دست و انگشتان نیستم.  صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کدام حساب است که تو از محاسبه آن عاجز هستی؟ فرشته گفت: هرگاه عده ­ای از امت تو به یکدیگر اجتماع کنند، و در آن جمع نام مبارک تو برده شود، و آن جمع به‌ اتفاق بر تو بفرستند، من از حساب ثواب آن عاجزم و قادر بر محاسبه آن نیستم. الصلوات مفتاح حل المشکلات،حکیم هندی، ص۲۶ به نقل از مستدرک الوسائل نوری، ج۵، ص۳۵۵، باب ۳۵، ح ۸ @toubaefaf