eitaa logo
طوبای عفاف
648 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
503 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
با کاروان علیه السلام (۱۳) علیه السلام آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت. درحالیکه از نبرد، ناتوان شـده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید. در همان حال، سنگی بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاري گشت. به دستور شمر نیز از هر طرف به امام علیه السلام حمله کردند و زخم شمشیرها امام را از پا درآورد. براثر این زخمها و ضربه ها علیه السلام از اسب بر زمین افتاد. آنگاه دشمن از اطراف امام پراکنده شدند، درحالیکه او گاهی با صورت روي زمین میافتاد و گاهی برمی خاست. در این حال سنان بن أنس علیه اللعنه به امام حمله کرد و با نیزه ضربتی بر او زد که براثر آن، امام نقش بر زمـین شـد. سـنان، سـر مبارك امام را از تن جدا کرد. سپاه عمربن سعد پس از کشتن علیه السلام، بـه غـارت سـلاح و لبـاس ایـشان و دیگـر شـهدا پرداختند. شمربن ذي الجوشن، به یارانش گفت: داخل خیمه ها شوید و و زینت زنان را تاراج کنیـد. تا آنجا که انگشتر از انگشتشان، گوشواره از گوششان و خلخال از پایشان ربودند. حتی گوشوارهای که در گوش ام کلثوم بود، گرفتند و گوشش را شکافتند. لشکر اموی به دستور شمرعلیه اللعنه زنان را از خیمه ها بیرون راندنـد و خیمـه هـا را بـه آتـش کشیدند. یکی از شنیع ترین کارهای سپاه یزید در تازاندن اسب بر بدن مطهر علیه السلام بود. فرستادن سر مقدس علیه السلام و سایر شهدا به کوفه یکی دیگر از زشت ترین کارهای یزیدیان بود و سپس از کوفه به شام. قصه کربلا، حوادث روز عاشورا، ص۲۶۰ آه از مصیبت جانکاه @toubaefaf
با کاروان علیه السلام (۱۵) خاندان علیه السلام به اصرار از لشکریان خواستند که آنان را به قتلگاه ببرند. همین که چشم زنـان بر کشتگان افتاد، ناله سردادند و بر صورتهای خود زدند. سلام الله علیها در کنار نعش مقدس علیه السلام ندبـه میکرد و با صدایی غم انگیز و دلی پردرد فریاد میزد: «وامحمداه، این حسین است کـه عریـان بـر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است. وامـصیبتاه، ایـن دختـران تـو هستند که اسیرند. شکایت میبرم به خدا و به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمـه زهـرا و بـه حمزه سیدالشهدا. وامحمداه، این حسین است که عریان (روي خاك افتاده) و باد صبا خـاك بیابـان را بر بدنش میپاشد. او است که به دست زنازادگان کشته شده است.» پس از آنکه عمربن سعد به همراه سپاهش کشته های خود را دفن کرده و کربلا را به مقـصد کوفـه ترك کرد، قبیله بنی اسد که ساکن قریه غاضریه بودند، پـس از یـک روز از شـهادت امـام و یـاران باوفایش، به کربلا آمدند و آنان را دفن کردند. برپایه باورهای اعتقادی شیعه، امام زین العابدین علیه السلام نیز به قتلگاه آمد و جسد مطهر علیه السلام را دفن کردند. بعدازظهر روز یازدهم، لشکریان عمربن سعد اهلبیت امام و بازماندگان شهدا را گرد آوردند تا آنان را به اسیری از به کوفه ببرند. @toubaefaf
اشاره ای به راهبردهای تبلیغی علیه السلام از ویژگی های تبلیغی زمانه امام چهارم علیه السلام می توان به دو نکته گمنامی و پرکاری به جهت نجات انسان ها از جهل خودی و طاغوت اجتماعی اشاره نمود و در این راستا، سیره این امام عزیز را چنین آورده اند: 1. ایشان مثل صلی الله علیه وآله تبلیغ چهره به چهره را برای تربیت نیروی انقلابی شروع کردند؛ زیرا تقریبا همه افراد تربیت شده و اصیل اسلامی در کربلا شهید شدند. در همین راستا، یکی از کارها ایشان خرید برده بود و رسیدگی به تربیت دینی آن ها و سرانجام آزاد کردن برده ها با سرمایه کار و یابدون آن و تشویق دیگران به این مهم. 2. خانه امام پناهگاه شیعیان و بی پناهان بود، به ویژه در حادثه ها. در حادثه حره که یزید علیه اللعنه درمدینه به پا کرد و اموال و نوامیس مردم را بر لشکرش مباح نمود، 400 زن پناه بردند به خانه امام از شر لشکریان یزید و هیچ کسی جرأت تعرض به آن ها را را ننمود. پس از حادثه هولناک حره یکی از زن ها گفته بود آنقدر در خانه علیه السلام احساس امنیت و راحتی می کردیم که حتی در خانه پدر خویش نیز به این راحتی نبودیم. 3. امر به معروف و نهی از منکر به ویژه به صورت مکتوب و نامه نگاری که بعضی اقوام و خویشان و مسئولین را تذکر می دادند. 4. در طول 35 سال یاد کربلا و شهدا که هر جا تشنه ای، گرسنه ای و... می دیدند از و ها یاد کرده با این روش حکومت طاغوت را تا قیامت رسوا کردند؛ مردم را متوجه مسیر الهی تقوا و محبت می کردند و این روند از عصر یازدهم محرم 61 شروع و در شام با خطبه مسجد جامع اموی به اوج رسید و در طول 35 سال ادامه یافت. 5. یکی دیگر از مهم ترین راهبردهای تبلیغی حضرت علیه السلام، ترویج ، و علیهم السلام در قالب برای همه جهان در طول تاریخ بود. ، گنج پر از اسرار، معارف و لطائف دین خداست و به نوعی تفسیری از قرآن در قالب دعا به حساب می آید و کتابی است گرانبها و مورد عنایت علیه السلام. 📚نک: منتهی الآمال، بخش سیره امام سجاد علیه السلام، انسان دویست و پنجاه ساله، سیره پیشوایان و ... . شهادت بزرگ پیام آور کربلا، حضرت علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
📖 1️⃣ الگوهای بسیار زیادی از زنان و دختران مسلمان را می‌شناسیم که هر کدام شخصیت خاصی دارد. 2️⃣ با تاریخ کربلا از نگاهی زنانه و نو آشنا می‌شویم. 3️⃣ نقش پررنگ و اثرگذار «زن» در تحول جامعه اسلامی را به خوبی لمس می‌کنیم. 📙 کتاب این هفته: 🖋 نویسنده: 📜 روایت زندگی زنان اثرگذار در تاریخ برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗 https://ketabejamkaran.ir/143404 اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو به آیدی @ketabejamkaran_admin برامون بفرستید. 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
آغاز مراسم پیاده روی بزرگ و حرکت زائران از اقصی‌نقاط عراق به‌سوی با پرچم
📢 روشنگری.... سر شهیدان را در روز اول صفر از دروازه "توما" به آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند. هنگامی که امام (ع) در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 📌 امام (ع) به او فرمود: آیا خوانده ای؟ گفت آری. امام فرمود: پس این( ) آیه را شنیده ای: 💠 بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. امام سجاد(ع) فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از آل محمد علیهم السلام، از و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۳۱) سر شهیدان را در روز اول صفر از دروازه "توما" به آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند. هنگامی که امام حسین علیه السلام در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت: ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و یزید را بر شما پیروز کرد. امام علیه السلام به او فرمود: آیا خوانده ای؟ گفت آری. امام فرمود: پس این(مودت) آیه را شنیده ای: بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (سوره شوری، ۲۳) پیرمرد گفت: آری. امام سجاد علیه السلام فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: خداوندا در پیشگاه تو از دشمنان آل محمد علیهم السلام، از جن و انس بیزاری می جویم. شیخ صدوق، امالی، ص۲۳ ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ @toubaefaf
Iraq_Compelat_compressed.pdf
حجم: 79.83M
📚 کتاب بسیار زیبا و جامع «راهنمای مصوّر سفر زیارتی عراق»: اطلاعات اماکن زیارتی به تفکیک شهرها: نجف، کاظمین، کربلا، سامرا و ...، ادعیه، زیارتنامه ها، احکام و آداب زیارت، برخی سور قرآن، قبور علما، احادیث مرتبط و ... . ‼نکته: کتاب با رضایت و اجازه ناشر (نشر معروف) منتشر شده است. علیه السلام @madahi313
با کاروان علیه السلام(۴۲) عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به ببرد و او آنان را بسوی كربلا حركت داد و چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاری را ديدند كه با تنی چند از بني هاشم و خاندان پيامبر براي عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاری كردند و بر صورت خود سيلی زده و ناله های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نيز به آنان پيوستند عليها السلام با صوتي حزين كه دلها را جريحه دار مي كرد می گفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابن مكه و مني! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد. آنگاه حضرت ام كلثوم سلام الله علیها لطمه به صورت زد و با صدايی بلند می گفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا از دنيا رفته اند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون می كردند. حضرت سكينه سلام الله علیها چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند...! قصه کربلا، ص۵۲۴ @toubaefaf
جابر گفت: ... ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده ايد شريك هستيم. با کاروان علیه السلام(۴۳) عوفي می گويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر عليه السلام بيرون آمدم و چون به رسيديم جابر نزديك شط فرات رفته و غسل كرد و ردائی همانند شخص محرم بر تن نمود و هميانی را گشود كه در آن بوی خوش بود و خود را معطر كرد و هر گامی كه بر می داشت می گفت تا نزديك قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روی قبر بگذار! چون چنين كردم، بر روی قبر از هوش رفت. من آب بر روی جابر پاشيدم تا به هوش آمد. آنگاه سه مرتبه گفت: سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه كرد: چه تمناي جواب داری كه در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است! و گفت: «فاشهد أنك ابن خير النبيين و ابن سيد المومنين و ابن حليف التقوي و سليل الهدي و و ابن سيد النقباء و ابن فاطمة سيدة النساء و مالك لا تكون هكذا و قد غذتك كف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقك و لا شاكة في الخيرة لك فعليك سلام الله و رضوانه و اشهد انك مضيت علي ما مضي عليه اخوك يحيي بن زكريا. من گواهی مي دهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين مي باشی، تو فرزند سلاله ي هدايت و تقوايی و پنجمين نفر از هستی، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند سيده بانوانی و چرا چنين نباشد كه دست تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتی و از سینه ايمان شير خوردی و پاك زيستی و پاك از دنيا رفتی و دلهای مؤمنان را از فراق خود اندوهگين كردی پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتی كه برادرت يحيي بن زكريا شهيد گشت.» آنگاه صورت را به اطراف قبر گردانيد و گفت: «السلام عليك ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انكم اقمتم الصلوة و آتيتم الزكوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاكم اليقين. سلام بر شما اي ارواحي كه در كنار نزول كرده و آرميديد، گواهي می دهم كه شما نماز را بپا داشته و زكوة را ادا نموده و به معروف امر و از منكر نهی كرديد و با ملحدين و كفار مبارزه و جهاد كرده و را تا هنگام مردن عبادت نموديد.» و اضافه نمود: به آن خدائي كه پيامبر را به حق مبعوث كرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده ايد شريك هستيم. عطيه مي گويد: به جابر گفتم: ما كاری نكرديم! اينان شده اند. گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مي فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرك في عملهم» «هر كه گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد و هر كه عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريك خواهد بود». قصه کربلا، ص ۵۲۵ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۴۵) خاندان داغديده رسالت پس از ورود به براي شهيدان خود به عزاداری پرداختند، چون هنگام حرکت به سوی کوفه در عصر یازدهم محرم اجازه عزاداری به آنان نداده بودند. و همانگونه كه سيد ابن طاووس در الملهوف نقل كرده است كه «و اقاموا الماتم المقرحة للاكباد ماتمهای جگرخراش بپا داشتند» و تا سه روز امر بدين منوال سپری شد. اگر زنان و کودکان در کنار اين قبور می ماندند، خود را در اثر شيون و زاری و گريستن و نوحه کردن هلاک می نمودند، لذا عليه السلام فرمان داد تا بار شتران را ببندند و از کربلا به طرف مدينه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، عليهاالسلام اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حرکت داد و جملگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. علیهاالسلام قبر پدر را در آغوش گرفت و شديدا گريست و به سختی ناليد و اين ابيات را زمزمه کرد: الا يا کربلا نودعک جسما بلا کفن و لا غسل دفينا الا يا کربلا نودعک روحا لاحمد و الوصي مع الامينا «اي کربلا! بدني را در تو به وديعه گذارديم، که بدون غسل و کفن مدفون شد؛ اي کربلا! کسي را به يادگار در تو نهاديم که او روح احمد و وصی اوست.» قصه کربلا، ص۵۳۱ @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• آداب زیارت 💠عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَتَیْتَ الْحُسَیْنَ ع فَمَا تَقُولُ قُلْتُ أَشْیَاءَ أَسْمَعُهَا مِنْ رُوَاةِ الْحَدِیثِ مِمَّنْ سَمِعَ مِنْ أَبِیکَ قَالَ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ عَنْ أَبِی عَنْ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع کَیْفَ کَانَ یُصْنَعُ فِی ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ الْخُرُوجَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَصُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِذَا أَمْسَیْتَ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ فَصَلِّ صَلَاةَ اللَّیْلِ ثُمَّ قُمْ فَانْظُرْ فِی نَوَاحِی السَّمَاءِ وَ اغْتَسِلْ تِلْکَ اللَّیْلَةَ قَبْلَ الْمَغْرِبِ ثُمَّ تَنَامُ عَلَى طُهْرٍ فَإِذَا أَرَدْتَ الْمَشْیَ إِلَیْهِ فَاغْتَسِلْ وَ لَا تَطَیَّبْ وَ لَا تَدَّهِنْ وَ لَا تَکْتَحِلْ حَتَّى تَأْتِیَ الْقَبْرَ امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: هنگامیکه نزد قبر امام حسین علیه السلام می روی چه می گویی، عرض کرد: چیزهایی می گویم که از راویان حدیث شنیده ام از آنانی که از پدر بزرگوارتان شنیده اند. فرمودند: آیا تو را با خبر نسازم از پدرم از جدم علی بن حسین علیه السلام چگونه آنجا به اعمال می پرداخت عرض کردم: آری فدایتان شوم. حضرت فرمودند هرگاه خواستی برای زیارت حسین علیه السلام بیرون روی قبل از اینکه خارج شوی سه روز روزه بگیر روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه پس هنگامیکه شب جمعه فرا رسید نماز شب بخوان پس برخیز و به اطراف آسمان نظاره کن و در آن شب غسل کن قبل از مغرب پس بخواب در حالی که با طهارت باشی پس هنگامی که خواستی پیاده بسوی قبرش روی، غسل نما و خود را خوشبو مکن و از روغن نیز استفاده مکن و سرمه نیز استفاده نکن تا اینکه بسمت قبر بروی. تهذیب الاحکام/ج6/ص76 💠قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَأْتُونَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَیَتَّخِذُونَ سُفَراً أَ مَا إِنَّهُمْ لَوْ أَتَوْا قُبُورَ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ قُلْتُ فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ یَأْکُلُونَ قَالَ الْخُبْزَ وَ اللَّبَنَ امام صادق علیه السلام: برخی از مردم می روند به زیارت قبر حسین علیه السلام و با خود سفره هایی می برند همانا ایشان اگر به نزد قبور پدران و مادرانشان می رفتند چنین نمی کردند عرض کردم: پس چه بخورند، حضرت فرمودند: نان و شیر. تهذیب الاحکام/ج6/ص77 💠عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِذَا زُرْتَ الْحُسَیْنَ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ أَشْعَثُ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ اسْأَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً امام صادق علیه السلام: هرگاه خواستی امام حسین علیه السلام را زیارت کنی او را زیارت کن در حالی که محزون و مکروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و را وطن خود مگیر. تهذیب الاحکام/ج6/ص76 @toubaefaf