#داستان
روزی شيطان، حضرت مسيح را به بالای برج برد و گفت: اگر تو وابسته و عزيز خدايی، از اين بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد!
مسيح آرام آرام شروع به پايين آمدن از برج كرد.
شيطان پرسيد، چه شد؟ به خدايت اعتماد نداری؟!
مسيح پاسخ گفت: مكتوب است كه تا زمانی که ميتوانی از طريق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدايت را امتحان نكن!
تا آنجا كه میتوانیم برای هر كاری سر به آسمان نگيرم و استمداد نطلبیم، چون او بزرگترين یاریاش را كه #عقلانيّت است، قبلا هديه داده است. (توجه داشته باشیم که این بدان معنی نیست که در هر کاری خدا را در نظر نگیریم و یا از او طلب حاجت نکنیم)
نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که #عقل است را نمیبینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم...!
#تفکر
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#روایت
بعضیامیپرسند: کیگفته محجبهها فرشتهاند؟
امیرالمومنین علی علیهالسلام:
همانا عفیف و پاکدامن،
فرشتهای از فرشتههاست.
به نقل از #نهجالبلاغه، حکمت۴۷۶
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#داستان
شاید در بهشت بشناسمت!
مجری یک برنامهٔ تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهمترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟
فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم.
✍ادامه دارد👇
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
.
در مرحلهٔ اول گمان میکردم خوشبختی در جمعآوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود.
در مرحلهٔ دوم چنین به گمانم میرسید که خوشبختی در جمعآوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود.
در مرحلــهٔ سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پـــروژههای بزرگ مانند خرید یک مکان تفـــریحی و غیره است، اما بازهم آنطور که فکر میکردم نبود.
✍ادامه دارد👇
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
.
در مرحلهٔ چهارم یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهـاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول، صندلیهای مخصوص خریده شود و من هم بیدرنگ این پیشنهاد را قبول کردم.
اما دوستم اصرار کرد با او به جمــع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم.
وقتی به جمعشان رفتم و هدیهها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صــورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت!
کودکان نشسته بر صندلی خود به شــادی و بازی پرداختـه و خنده بر لبهایشان نقش
بسته بود؛ اما آن چیزی که طعــــــم حقیقی خوشــبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود!
✍ادامه دارد👇
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
.
هنگامی که قصـــــــد رفتــــــن داشتـــم، یکی از آن کودکـان آمـــــــد و پایم را گرفت ! سعی کردم پای خود را با مهــربانی از دستانش جدا کنم، اما او درحالی که با چشمانش به صورتم
خیــره شده بود این اجازه را به من نمیداد!
خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیــدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟
این جوابش همـــــــان چیزی بود که معنـــای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم...
✍ادامه دارد👇
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
.
او گفت: میخـــواهم چهرهات را دقیق به یاد
داشته باشم تا در لحظهی ملاقات در بهشت ،
شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار
جهانیان دوباره از شما تشکر کنم!
✍پایان
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
recording-20230407-114831.mp3
14.33M
#صوت
#تجربیات_مشاوره
والدینگرامی! با اجبار بیجا به فرزندتان، خودتان را جهنمی نکنید.
و زندگی فرزند دلبندتان را نابود نکنید.
#خواستگاری
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor