#مینی_نسخه 🧠📝
#تفکر ۷٠
جهالت، بردگی_فکری، اهل فکر نبودن و ضعف در قوهٔ تحلیل، یعنی کسی که مجذوب رسانه است.
هر چه را رسانه بزرگ کند و بهش اهمیت دهند، برای او نیز بزرگ جلوه پیدا میکند و هر مسالهٔ بزرگی را که بهش اهمیت ندهند، برای او نیز مهم جلوه پیدا نمیکند.
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ttafakor
#مجازی
فضای مجازی برای پر کردن تنهایی ما ساخته نشده و روح تشنه ما نیازمند ارتباط گیری با آدمهای خوب و دوست داشتنی اطرافمان است.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخن_بزرگان
سیاست فاجعهبار کم رنگ شدن حیا در جامعه
دنیا روی حیا نظر دارد و برایش برنامهریزی کرده است!
#کلیپ
#امام_خامنهای
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#سخن_بزرگان
این خیلی مایه تأسف است که حادثه #مسجد_گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت، هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما و در کتابهای رمان ما نداشته باشد (مقام معظم رهبری، ۱۳۹۶/۱/۸).
در برخی روایتها از شاهدانِ #قیام #مسجد_گوهرشاد اومده که تا ۴۰۰۰ نفر رو قتل عام کردند و سپس در گور دستهجمعی دفن کردند...!
#امام_خامنهای
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
اندکی تفکر
خدا را آن گونه که هست بپرستیم نه آن طور که دلمان میخواهد میخوای بندگی کنی؟ راه مشخصه. اگر دنبال
نظر یکی از اعضا گرامی
خیلی ممنون از توجه و حمایت شما بزرگواران که هم میخونید و هم پیامها را نشر میدید.
از این دست پیامها که لطف میکنید از مطالب کانال تعریف میکنید بسیار زیاده.اینها سبب قوت قلب بنده است.
#مصطفی
#داستان
روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم. آفتاب گفت: چگونه؟ باد گفت آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش در میاورم.
آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت.هرچه باد شدیدتر میشد، پیرمرد کت را محکمتر به خود میپیچید. سرانجام باد تسلیم شد.
آفتاب از پس ابر بیرون امد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانیاش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد.
در آن هنگام آفتاب به باد گفت: دوستی و محبت قویتر از خشم و اجبار است.
در مسیر زندگی، گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ، راه گشا تر است.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#داستان
مرد فقیرى بود که همسرش کره مىساخت.
زن کرهها را به شکل قالبهای یک کیلویى میساخت و مرد آنرا به یکى از بقالىهای شهر مىفروخت و مایحتاج خانه را مىخرید.
روزى مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و آنها را وزن کرد. اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمىخرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مىفروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است!
مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم. چندی قبل یککیلو شکر از شما خریدیم و آن را به عنوان وزنه قرار میدادیم.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
نظر یکی از اعضا گرامی که روانشناس هم هستند.
اعضاگرامی که لینک ناشناس سوال میپرسید، گاهی یه نگاهی به لینک بندازید، چون امکان دارد جواب سوالتان را همان جا بدم. مثلا الان جواب سوال بعضی را در لینک نشناس، همان موقع که سوال پرسیده، دادم، ولی دیگر جواب را نیومدن ببینن.
#لینک_ناشناس را بیو کانال گذاشتم
#مصطفی