eitaa logo
اندکی تفکر
35.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
83 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @ttafakor_mostafa ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس ❣️تربیت فرزند👈 زیر ۱۴سال ❣️خواستگاری 👈انتخاب همسر ایده‌‌آل توضیح بقیه دوره‌ها👈پیام سنجاق شده در کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
بین‌الطلوعین ساعتی از ساعات بهشت است، آن را از دست ندهید. ✅ امیر مؤمنان على علیه‌السلام: هر کس هرکدام از سوره‌هاى توحید و قدر و آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارت‌هاى مالى محفوظ می‌ماند. شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۲ ✅ امام باقر _علیه‌السلام_: هر کس سوره "قدر" را پس از طلوع فجر هفت بار بخواند، هفتاد صف از فرشتگان بر او درود می‌فرستند و هفتاد مرتبه براى او طلب رحمت می‌کنند. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۳، ص۱۶۱ 🌷 @ttafakor
جسارت اجرایی کردن ایده‌هایت را داشته باش جهان پر است از ترسوهای خوش فکر 🌷 @ttafakor
🔘 طبق صحبت‌های برخی اعضا در پی‌وی، متوجه شدم، مثل اینکه برخی فکر می‌کنند، ، همان است. باید عرض کنم خدمت‌تان که کانال اندکی تفکر عمومیه، اما دوره تفکر در یک کانال خصوصی برگزار می‌شود و شرط ورود به آن، پرداخت هزینه است. 🔘 این نکته را هم عرض کنم که برای رشد خودتان اهمیت بیشتری قائل شید و پرداخت هزینه در این مسائل برای‌تان دشوار نباشد، البته بعضی‌ها توانایی مالی ندارن، بحث آن‌ها جداست. پول دوره‌هامون اندازه چیپس و پفک و فلافلی هست که در طول هفته میل می‌کنید. همان‌طور که برای رسیدگی به جسم‌مان اهمیت قائلیم، برای رشد روح و فکر خودمان هم اهمیت قائل شیم. ♥️ ، خیلی به شما کمک می‌کند تا در انتخاب همسر موفق باشید تا یه وقت به خاطر ندانستن یه سری اطلاعات، انتخاب غلطی نداشته باشید و بعد یه عمر مطب مشاوره برید، هزینه سنگین خرج کنید و در آخر هم نتیجه خاصی نگیرید و... . ✅ مسئول ثبت‌نام: @EidQadir ♥️ کمک بسزایی می‌کند تا شما در زمینه‌های مختلف رشد کنید، خیلی از مشکلات روحی‌تان برطرف شود و گرفتار خیلی از شبهات نشویدو... . ✅ مسئول ثبت‌نام: @EidQadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: دنیا در حال انتقال از یکی به دیگری است و از کف رفتنی است. گیرم که دنیا برای تو بماند، تو برای آن نمی‌مانی 📙 به نقل از غررالحکم، ح ۱۸۰۳ 🌷 @ttafakor
🔴 گناهان خود را کوچک نشمارید! پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در یکی از مسافرت‌ها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی‌آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: بروید هر کس هر مقدار می‌تواند هیزم جمع کند و بیاورد. یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: گناهان کوچک هم مانند این هیزم‌های کوچک است، اول به چشم نمی‌آید، ولی وقتی که روی هم جمع می‌گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می‌دهند! به نقل از بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۴۶ 🌷 @ttafakor
امام کاظم _علیه‌السلام_ می‌فرماید: هنگامی که بنده‌ای مرتکب گناه گردد و به انجام آن اقدام نماید، بوی متعفنی از او منتشر می‌شود. 📚 به نقل از الکافی، ج۲، ص۴۲۹ 🌷 @ttafakor
دو خاطره شنیدنی از روحانی برجسته‌اهل‌سنت 🔘 شریف زاهدی، روحانی برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم‌السلام گروید، در بیان خاطرات خود چنین می‌آورد: 1⃣ خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب، برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است. تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتاب‌های «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعه‌ام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمهٔ مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا می‌گویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود: «مولانا» یعنی واجه؛ یعنی رهبر ما، پیشوای ما. به آنها گفتم: من تعجب می‌کنم «مولا» درباره بزرگانتان معنای واجه و رهبر می‌دهد ولی در سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به معنای دوست آمده است! 2⃣ روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت‌وگوی مفصلی درباره حقانیّت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در غدیر خم استناد کردم. ایشان می‌گفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش نگذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانواده‌ام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی‌توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی. خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: می‌خواستم به تو بگویم: دوستت دارم. گفت: همین!؟ گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانواده‌ام منتظرم بودند و باید می‌رفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت می‌کنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده‌ای که منتظرت هستند می‌روی و شما را از راهتان بر می‌گردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت می‌شوی و در عقل من شک می‌کنی، ولی وقتی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ده‌ها هزار نفر را که با عجله به سمت خانوادهٔ خود می‌رفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه می‌دانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی‌داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی‌کردند؟! با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده‌داری زده است و اقرار کرد که پیامبر خدا - در جریان غدیر خم- می‌خواست نکته مهم‌تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی‌اش با علی علیه‌السلام نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.» به نقل از باید شیعه می‌شدم، خاطرات شریف زاهدی، ص ۱۳۸ الحمدلله‌ الذی‌ جعلنا من‌ المتمسکین‌ بولایة‌ أميرالمؤمنين‌ و‌ اولاده‌ المعصومين‌ عليهم‌السلام 🌷 @ttafakor
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کلیپ دقت کنید، یک معلول از ویلچرش افتاده زمین 👈چیزی که برای ما میخوان دقیقا همینه «بی‌تفاوتی» عدم فهم از یکدیگر بی خیالی خود محوری اگر هنوز این شکلی نشدی بی تفاوت نشدی بگو خدا رو هزار بار شکر کم نیستند کسانی که صبح تا شب پای مطالب بی سر و ته مجازی بدون اینکه بخوان دارن با سبک زندگی غربی تربیت میشن، ته این سبک زندگی همینیه که اینجا تو این فیلم می‌بینیم. اگر در جامعه ای محبت و از خودگذشتکی و ایثار نباشد، میشود👇 و 🌷 @ttafakor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام کاظم _علیه‌السلام_: هر بلایی که بر بنده مؤمن نازل شود و خدا دعا کردن را بر او الهام کند، دفع آن بلا نزدیک خواهد بود. و هر بلایی که نازل شود و مؤمن از دعا دریغ کند، آن بلا طولانی خواهد شد. پس هر وقت بلائی نازل شد، بر شما باد، دعا و تضرع به درگاه خداوند. ...مَا مِنْ بَلَاءٍ يَنْزِلُ عَلَى عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَيُلْهِمُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعَاءَ إِلَّا كَانَ كَشْفُ ذَلِكَ الْبَلَاءِ وَشِيكاً وَ مَا مِنْ بَلَاءٍ یَنْزِلُ عَلَی عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعَاءِ إِلَّا کَانَ ذَلِکَ الْبَلَاءُ طَوِیلًا فَإِذَا نَزَلَ الْبَلَاءُ فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ 📚 به نقل از کافی، ج۲، ص۴۷۱. 🌷 @ttafakor
معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس می‌داد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم می‌خواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»🍎🍎🍎 پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!» معلم که نگران شده بود، انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.» او به پسر گفت: «پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟» پسر ناامیدی را در چشمان معلم می‌دید. او این‌بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند؛ اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد: «چهار.» یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث می‌شود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»🍓🍓🍓 پسر که خوشحالی را بر صورت معلم می‌دید و دوست داشت، این خوشحالی ادامه یابد، دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟» معلم لبخند پیروزمندانه‌ای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟» پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!»🤦‍♂ معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟»😡 پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»🍎 🔘 وقتی کسی جوابی به شما می‌دهد که متفاوت از آنچه می‌باشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجه‌گیری نکنید که او اشتباه می‌کند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکرده‌اید یا شناخت ندارید. 🌷 @ttafakor