eitaa logo
اندکی تفکر
33.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
83 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @ttafakor_mostafa ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس ❣️تربیت فرزند👈 زیر ۱۴سال ❣️خواستگاری 👈انتخاب همسر ایده‌‌آل توضیح بقیه دوره‌ها👈پیام سنجاق شده در کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی وقتها روی خودتان تمرکز کنید، نه همسرتان، همیشه حق با شما نیست! همیشه این شما نیستید که درست می‌گویید. اگر از دور به اختلافتان نگاه کنید، مطمئناً متوجه کوتاهی و تقصیر خودتان هم می‌شوید. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی‌اش کم شده است، ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی‌شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد، انجام بده و جوابش را به من بگو. در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد، جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید، باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: شام چی داریم؟ و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ! چرا همیشه یا معمولا فکر میکنیم مشکل از دیگرانه؟ گاهی هم بد نیست نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیب‌هایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد، در وجود خودمان هم باشد. 🔘 اول به خودت نگاه کن... 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
هرکس این سوره را در هر شب جمعه بخواند، کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: روا نیست زن‌ها آن‌چه میان آن‌ها و شوهرانشان در خلوت می‌گذرد، به زنان دیگر بازگو کنند. به نقل از وسائل‌الشیعه، ج۱۴، ص۱۵۴ 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🚨 ۱۳ رفتاری که شما را در چشم خدا و مردم دوست داشتنی‌تر می‌کند: ۱. اهل غیبت کردن نباشید. ۲. خودتان را عقل کل ندانید. ۳. محرم اسرار دیگران باشید. ۴. اهل کینه و تلافی نباشید. ۵. مغرور و از خودراضی نباشید. ۶. اهل گذشت و صبوری باشید. ۷. ریا کار نباشید و خودتان باشید. ۸. بدون منّت ببخشید و بزرگوار باشید. ۹. تا می‌شود از دیگران توقع نداشته باشید. ۱۰. زود تصمیم نگیرید و زود قضاوت نکنید. ۱۱. از اینکه مورد نقد واقع شید استقبال کنید. ۱۲. هرچه برای خودتان می‌پسندید، برای دیگران هم بپسندید. ۱۳. بیشتر روی نقاط قوت دیگران تمرکز کنید و افراد را به خاطر نقاط مثبت‌شان تحسین کنید؛ اما تعریف الکی نکنید. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته و یادش رفته بود با خودش ببرد. وقتی از منزل بیرون رفت، قرآن سوالی از موبایل میکنه، چرا اینجا ا‌نداختنت؟ 📱موبایل: این اولین بار است که منو فراموش میکنه. 📖 قرآن:  ولی من را که همیشه فراموش میکنه. 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم، اونم با من. 📖 قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم، ولی اون نه گوش میده و نه با من حرف میزنه. 📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم. 📖 قرآن: منهم  پیام و بشارت‌هایی دارم و وعده‌های زیبا دادم، ولی  فراموشم می‌کنند. 📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه، ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه. 📖 قرآن: ولی من طبیب روح‌ها و نفس‌ها و جسم‌ها هستم، با این همه درمان، از من دوری میکنه. 📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه. 📖 قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم،.ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه. در این بین صدای پای جوان آمد که موبایلم یادم رفته. 📱موبایل: با اجازه شما، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه. 📖 قرآن: من هم قیامت به خدایم شکایت میکنم و عرضه میدارم یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا: ای مسلمانان والله قرآن مهجور مانده. در نشر این پیام کوشا باشید. اِن‌شاءالله دلهای هممون به نور قرآن منور باشه  ♥️ | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
می‌شود در بدترین خانواده بود (از نظر تربیتی) و بهترین فرد شد و می‌شود در بهترین خانواده بود و بدترین فرد شد که نمونه این افراد درطول تاریخ بوده‌اند. علت چیه که یکی خوب می‌شود، یکی بد؟ جواب: انسان فکر و اراده دارد، اگر از فکر و اراده، بدرستی استفاده نکند، ثروت، امکانات فراون و والدین عالی هم نمی‌توانند کار خاصی برای او کنند. البته خانواده نقش موثری در رشد و بالندگی فرزند از نظر فکری و تربیتی دارند و علت موفقیت رشد خیلی‌ها هم داشتن والدین خوب است، اما نکته مهم این است که والدین و دوست و جامعه، همه چیز نیستند، بلکه خود انسان، اراده‌ش، تصمیماتی که او با اختیار خودش می‌گیرد، فکری که انتخاب می‌کند و طبق آن عمل می‌کند، بسیار مهم است.
درخت یه ریشه دارد و یه شاخ‌وبرگ. اگر ریشه خراب باشد، هیچ‌وقت درخت رشد نمی‌کند و شاخ‌وبرگی هم تشکیل نمی‌شود. اگر درخت، ریشه‌اش درست باشد، شاخ و برگ‌های زیاد و درستی از آن خواهد رویید، ولی اگر ریشه خراب شود، شاخ‌وبرگ هم بعد از آن خراب خواهد شد. اگر شاخ‌وبرگ، رشد خوبی نداشته باشند، علتش به ریشهٔ آن برمی‌گردد، مثلا آب به ریشه نرسیده و یا مناسب و به اندازه نبوده و یا کیفیت خوبی نداشته. بنابراین برای رفع این مشکل که شاخ‌وبرگ‌ها، رشدشان درست شود، نباید مشغول رسیدگی به شاخ‌وبرگ شد، چون کار اساسی نیست، بلکه باید سراغ ریشه رفت تا مشکل پیش آمده را به طور جدی حل کنیم. حالا می‌خواستم چی عرض کنم؟ خیلی یا بعضی از انسان‌ها در دنیا و در زندگی فردی و اجتماعی با مشکلات مختلف روحی مواجه می‌شوند و یا روش درست زندگی کردن بلد نیستند، بنابراین برای حل این معضل سراغ آموزش می‌رند، ولی اشتباه بزرگ‌شان این است که سراغ ریشه نمی‌روند، بلکه سراغ رسیدگی به شاخ و برگ‌ها می‌روند، نتیجه این می‌شود که مشکل‌شان حل نمی‌شود و به آن چیزی که دنبالش بودند، نمی‌رسند. مثلا:👇 مشکل اعتماد به نفس داره مشکل ضعف اعصاب داره مشکل حقارت نفس داره مشکل ضعف اراده داره مشکل برنامه‌ ریزی داره مشکل خودشناسی داره مشکل خداشناسی داره مشکل خودسازی داره مشکل افسردگی داره مشکل کم رویی داره همه این مشکلات یا یکی‌شان را دارد، ولی به جای اینکه از اساس مساله را حل کند، سراغ شاخ‌‌وبرگ میرود، نتیجه این که بعد از چند روز دوباره آن مشکل‌، خودش را بروز می‌هد. علفِ هرز را از ریشه باید کند نه اینکه شاخ و برگش را بِبُرید اگر علف هرز از ریشه کنده نشود هرچقدر هم که شاخ و برگش را ببرید چندروز بعد دوباره، علف هرز سبز می‌شود. ، دوره‌ای اساسی است. مانند این است که برای حل مشکلات، سراغ ریشهٔ مشکلات روید و نه شاخ‌وبرگ‌ها. وقتی ریشه درست شود، خیلی از آفت‌ها و ضعفهای اخلاقی هم به یکباره برطرف می‌شود. 💥جهت سوال و ثبت‌نام👇 @ttafakor_mostafa
یه‌ بار بیشتر قرار نیست به این دنیا بیام بعضیا میگن ما یه‌بار بیشتر قرار نیست به این دنیا بیاییم، پس ما را ول کنید و محدود به قوانین دین نکنید تا هر کاری دل‌مان خواست انجام بدیم، خوش باشیم. درست که ما یه‌بار بیشتر به این دنیا نخواهیم آمد، اما در عوض قراره بی‌نهایت عمر در بهشت یا جهنم زندگی کنیم. سوخت و انرژی حرکت تو در آخرت، از این دنیا تامین می‌شود. اگر در این دنیا که یه‌بار بیشتر هم قرار نیست در آن زندگی کنی، رها باشی و تنها دنبال دل و لذّت طلبی باشی، یقین بدان سوخت و انرژی لازم برای زندگی در ابدیت را نخواهی داشت و یقینا با مشکل مواجه خواهی شد. حالا یه سوال: این دنیا که موقت و گذراست، ارزشش بیشتره یا آن دنیایی که بی‌نهایت قرار است، زندگی کنیم؟ هیچ عاقلی به خاطر زندگی چند روزه، به خاطر هوس چند روزه، ابدیت خود را نابود نمی‌کند. شدن، چنین آثاری دارد که به تو کمک می‌کند اهل مبارزه با نفس شوی و توان تحمل گذر از این دنیای گذرا و چشم‌پوشی از هوسهای آن را به دست آوری 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🚨یکی از دوره‌های مهم‌‌و‌کاردبری‌مان است. برخی از والدین نکات تربیتی را بلد نیستن، اما فکر می‌کنند بلد هستن و یا اینکه نکاتی را که بلد هستن، عمیق و جامع و به روز نیست. خیلی‌ها هم حال و حوصله شرکت در دوره را ندارن و یا پول برای این مسائل خرج نمی‌کنن، ولی وقتی فرزندشون بزرگتر شد و معضلات و بداخلاقیش شروع شد، تازه مجبور میشن مطب مشاوره برن و میلیون میلیون پول خرج کنن تا بلکه مشکل حل شود، اما دیگه دیر شده و مشکل قشنگ حل نمی‌شه مسئول ثبت‌نام: @ttafakor_mostafa .
🪴 بدانید که گاهی فقط بايد ديدگاهمان را عوض كنيم تا نگوييم: "فرزندم لجباز است" بلکه بگوييم: "به دنبال استقلال است" 🪴 او دارد "من" وجودی خويش را می‌شناسد و هويت خود را پيدا می‌كند و من خوشحالم كه می‌تواند "نه" بگويد و توانايی مخالفت و ابراز عقيده‌اش را دارد. 🪴 بسياری از مشكلات و مسائل بين والدين و فرزندان، ناشی از سوء تفاهم است. كودک به دنبال امنيت در آغوش مادر می‌گردد و مادر گمان می‌كند كودک "بغلی" شده. 🪴 كودک از وحشت ديدن يک برنامه تلويزيونی، شب‌ها به اتاق والدين پناه می‌برد و ظن پدر اين است كه او وابسته شده و در اين مورد خاص هم به كودكی كه در جست و جوی خودشناسی‌ است، برچسب "لجباز" می‌خورد. 🪴 زمانی كه اندكی زاويه ديدمان را تغيير دهيم و فرزندمان را طوری ببينيم كه در حال شناخت هويت خود و تلاش برای مستقل شدن است، به جای عصبانی شدن، مراقبش خواهيم بود و كمكش خواهيم كرد. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
اگر احساس کم‌حوصلگی و خستگی میکنی؛ اگر احساس تکراری بودن روزها رو میکنی؛ اگر احساس پوچی و بی‌هویتی میکنی؛ به این خاطره که از خلوت دل غافل شدی. چله‌تفکر کمک میکنه تا اهل خلوت‌دل شی 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: بیشترین قربانگاه عقل و خرد زیر درخشش طمع‌ها است. 📚 به نقل از حکمت ٢١٩ نهج‌البلاغه 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
دیدی دختر خاله ات لباسشو کثیف نکرد، دیدی پسر عموت چه قشنگ سلام کرد، 🚨 مقایسه کردن حرمت نفس کودک را از بین می‌‌برد، دنیای او را ناامن می‌‌کند و باعث می‌شود از وجود خود ناراضی باشد و به دیگران حسودی کند. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید. این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه. ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی‌تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم، حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می‌گفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته‌ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می‌گیرم. در می‌زد و نون رو همون دم در می‌داد و می‌رفت. هیچ‌وقت هم بالا نمی‌اومد، هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدم‌هاست که بیشتر آدم‌ها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی‌شود. صدای شوهرم از توی راه پله می‌اومد که به اصرار تعارف می‌کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می‌کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی‌بوسیم، بغل نمی‌کنیم، قربون صدقه هم نمی‌ریم و از همه مهم‌تر سر زده و بدون دعوت جایی نمی‌ریم؛ اما خانوادهٔ شوهرم اینجوری نبودن، در می‌زدند و می‌امدند تو. روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می‌زدند. قربون صدقه هم می‌رفتند و قبیله‌ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی‌فهمید که کاری که داشت می‌کرد، مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می‌کرد، اصرار می‌کرد. آخر سر، در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نامرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را می‌کنم خنده‌دار به نظر میاد، اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می‌رسید. شوهرم آشپزخونه اومد تا برای مهمان‌ها چای بریزد که اخم‌های درهم رفتهٔ من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم، گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت‌ها رو برای فردا هم درست می‌کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. می‌خوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو، روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانهٔ گیاه خواری، چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هر دو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می‌کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می‌زدم پدرم صحبت‌های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره‌های پشتم تیر می‌کشد و دردی مثل دشنه در دلم می‌نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک‌ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهی‌تابه بر می‌دارم، یک قطره روغن می‌چکد توی ظرف و جلز محزونی می‌کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر، توی صورتم می‌خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانهٔ خالی، چنگال به دست، کنار ماهی تابه‌ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ آخ چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در داخل می‌آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت، خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می‌گفت که: نون خوب، خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می‌تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی‌منتی بود که بوی مهربونی می‌داد، اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی، اهمیتشو می‌فهمی. «زمخت نباشیم» زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه‌ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به‌ جزئیات احمقانه و ندیدن مهم‌ترین‌ها 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🚨 از کجا بدانیم متکّبر یا حسود یا طمع‌کار هستیم؟ اگر کسی اشتباه کرد و از ما عذرخواهی کرد و ما نتوانستیم او را ببخشیم، یا اگر از معذرت‌خواهی کسی خوشحال شدیم و در خود احساس ناراحتی از خرد شدن کسی در برابر خود نکردیم، دچار بیماری خانمان‌سوز تکّبر هستیم. اگر نتوانستیم به دیگران سلام دهیم و منتظر ماندیم به ما سلام دهند، دچار تکّبر هستیم. اگر مجلسی رفتیم و دوست داشتیم دیگران به پای ما برخیزند، و در صدر مجلس دنبال مکان نشستن گشتیم، دچار تکّبر هستیم. اگر نتوانستیم با کودکان بازی کنیم و حس کردیم بازی با کودکان در شأن ما نیست، دچار تکّبر هستیم. یاد دارم در کودکی در کوچه بازی والیبال می‌کردیم، کوچه تنگی داشتیم، می‌ترسیدیم که توپ به خانه یکی از همسایه‌ها برود، چون پاره می‌کرد و ناسزا می‌گفت. اکنون آن مرد، پیرمردی شده است. وقتی مرا می‌بیند تواضع می‌کند و می‌خندد و گرم می‌گیرد. ای کاش تواضع الانش را در جوانی داشت. گاهی پیری و بیماری و فقر، انسان را به سمت تواضع می‌کشاند. وقتی عیادت انسان بیماری می‌رویم می‌خندند، چون تکّبر برایش معنی ندارد. پس بدانیم با کودکانی که هم بازی می‌شویم، روزی بزرگ شده و نوجوان و جوان خواهند شد و هرگز تکّبر ما را فراموش نخواهند کرد. و بدانیم که نبیّ مکرم اسلام با آن همه عظمت، روزی هم بازی کودکان شد، تا وقت نماز تنگ‌تر شد و فرمود برای من تنگ شدن وقت نماز قابل تحمل‌تر از شکستن دل این کودکان است. انسان حسود در برابر پیشرفت و موفقیت دیگران واکنش نشان می‌دهد و ضمن بی‌اعتمادی، فال بد می‌زند. مثال: دختر همسایه که فقیر است، با مرد ثروتمندی ازدواج کرده است. حسود می‌گوید: در این ازدواج خطری هست و مشکوک است، یقین دارم بعدا کارشان به طلاق می‌کشد، چون این دو جفت هم نیستند... انسان طمع‌کار، از داشته‌های خود ناراضی است و همیشه در خود، حس عقب‌ماندگی می‌کند. کسی که از زندگی خود بی‌دلیل ناله می‌کند و ناراضی است، طمع‌کار است. بدانیم تکّبر، شیطان را از مقام خدا به جهنم راند و از مرحومی به ملعونی رساند. طمع آدم را از بهشت دور کرد و حسادت، اولین قتل تاریخ را ( هابیل و قابیل ) رقم زد. از این سه صفت گناه، صدها گناه چون سلول سرطان، تکثیر می‌شود. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🚨 اثر مهم "احترام خانم به آقا و محبت آقا به خانم" بر روی فرزندان این که مرد دل خانم را نشکند و زن غرور مرد را، دو اثر بر روی فرزندان خواهد داشت. پسری که ابراز محبت پدر به مادر را در محیط خانه دیده است، می‌داند اساساً خانم‌ها دارای یک جایگاه خاصی هستند، چون رفتار لطیف پدر با مادر را دیده است، در نتیجه به خودش اجازه نمی‌دهد به خانم‌ها در سطح جامعه تعدی کند. از طرف دیگر دختری که احترام و اطاعت مادرش از پدرش را در خانه دیده است، پدر او در ذهنش دارای جایگاه خاصی قرار می‌گیرد. محبت این پدر که دارای احترام و عزت مناسبی در خانه است، دختر را از طلب محبت دیگران در سطح جامعه مستغنی می‌کند. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🚨 اگر فردا آخرین روز دنیا باشد... اگر فردا آخرین روز دنیا باشد، تمام خطوط تلفن دنیا پر می‌شود از جمله‌هایی مثل «همیشه دوست داشتم»، «مرا ببخش» و… هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند، حاضرند کل دارایی‌شان را بدهند تا وقت دیدن طرفشان را لحظه‌ای داشته باشند. خیلی‌ها پشیمان می‌شوند که چرا خیانت کردند. خیلی‌ها دنبال گرفتن یک بخشش ساده می‌روند. کاشکی هر روز، روز آخر بود، تا ما انسان‌ها قدر لحظات زندگی را می‌فهمیدیم. کاشکی به‌جای لج‌بازی و غرور، لحظات را با عشق سپری می‌کردیم. | عضو شید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: اگر به عدد بیابان و قطره‌های باران در خدمت مادر بایستید، معادل با یک روزی که در شکم او بوده‌اید، نخواهد بود. به نقل از مستدرک‌الوسایل، ج۱۵، ص۲۰۴ 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
زنی که از صبح تا شب در خانه تنها بوده و بیشتر وقت خود را در آشپزخانه گذرانده است، امکان دارد حوصله‌اش از تنهایی سر رود و لذا نیاز بیشتری به روابط و مصاحبت داشته باشد. اما وقتی شوهرش شب به خانه می‌آید، مستقیم می‌رود پای تلویزیون می‌نشیند، زن شروع به صحبت کردن از موضوعات مختلف می‌کند، اما این مطالب گاه از نظر شوهر، پیش پا افتاده می‌آید و او حوصله شنیدنش را ندارد، چرا؟ عموما بدین علت که شوهر در طول روز بیش از حد با مردم سر و کله زده و روابط زیاد داشته است، نیاز او ارضا شده است، اما زن احساس کمبود می‌کند و این یکی از منابع مهم اختلاف‌ها و تضادها در زندگی خانوادگی است. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
وظیفهٔ بزرگترها در دعوای کودکان چیست؟ 🪴 اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است دخالت نکنید و به هیچ‌ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید. 🪴 مثلا عده‌ای همیشه به فرزند کوچک‌تر می‌گویند که: «تو باید به برادر یا خواهر بزرگ‌تر خود احترام بگذاری.» یا به فرزند بزرگ‌تر می‌گویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگ‌تر هستی.» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفی پیدا می‌کند. 🪴 اگر جنگ و دعوای کودکان، به زد و خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. 🪴 بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند. بعد از نیم ساعت، هم به آنها بگویید اگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی ندارند. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
🔘 ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭﻟﯽ: ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟ ﺩﻭﻣﯽ: ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ، ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ، ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﺍﻭﻟﯽ: ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ، ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻡ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ، ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ، ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ. 🔘 از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت می‌کردند. ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ،ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ، ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ، ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎبش را ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ. 🚨 پ.ن: باطن زندگی خودتان را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor
اهمیت استقلال فکری درخت تا درخت است، حیات دارد، زنده و سبز است، هم به حال خودش سودمند است، هم به حال دیگران، اما همین درخت وقتی که بریده می‌شود، دیگر چوب می‌شود، چوب که شد، هر اتفاقی، دیگه سود و نفعی به حال خودش ندارد، منفعتش را دیگران می‌برند. ابزار دست دیگران می‌شود. از آن، دسته‌ی چاقو و داس می‌سازند، دسته‌ی بیل و کلنگ و تبر می‌سازند، نردبان می‌سازند پا می‌گذارند رویش می‌روند بالا. به حال دیگران مفید است، اما به حال خودش نه، رشد و تعالی هم ندارد که هیچ، روز به روز هم پوسیده‌تر می‌شود، خوب هم که استفاده کردند، آتشش می‌زنند و هیزم می‌شود. 🚨پ.ن: این داستان حکایت حال کسانی است که ندارند و ربات و هستند. دشمن تا جایی که بتونه از این دسته افراد سوهءاستفاده می‌کند و وقتی مهرهٔ سوخته شدن، آن‌ها را نابود خواهد کرد. 🧠کانال | عضو شو👇 @ttafakor