eitaa logo
طلبگی تا اجتهاد خواهران
222 دنبال‌کننده
426 عکس
242 ویدیو
41 فایل
مطالب مفید و متنوع برای خواهران در این کانال سایر کانالهای ما: @talabegitaejtehad @tt_ej_poster @ttej_bazi @ttej_madh www.tt-ej.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط روی ستاره ۵ کلیک کنید و روی ۱ کلید نکنید، چون باعث کاهش امتیاز میشود.
هدایت شده از من و نوجوانم
🔺چطور نوجوانم را از اسارت در فضای مجازی نجات بدهم؟🤔 🔺عوامل متعددی در این مساله نقش دارند 🔺 گرم شدن روابط والدین با فرزند 🔺 مهارتهای خود کنترلی و نگهداری خود از وسوسه های بسیار مهیج 🔺 فهم و درک ارزش وقت حداقل با مهارتهای کنشگری در فضای مجازی و کسب درآمد از این فضا 🔺 مهارت ابراز وجود 🔺 زمینه سازی برای تخلیه هیجانات در فضای واقعی تمام این عوامل، بخشی از راهکارهای محافظت و تقویت فرزندان در فضای مجازی هستند کانال من و نوجوانم ارسال: با لینک 👇 🍃🍃🍂🍂🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/1694498933Cebc7e7bb3c
نرم افزارهای مفید طلبگی تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/4260692158Cc0addaf123
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقرا و مساکین شهر از این خبر، مطلع و مسرور شدند.... چرا که عطرولیمه ازدواج تو، اول سحورى در خانه آنها را نواخت.... و پس از آن ، دیگران و دیگران آمدند و این ازدواج مبارك را تهنیت گفتند. دو نوجوانى که اکنون به سوى تو پیش مى آیند، ثمره همین ازداوجند... گرچه از مقام حسین مى آیند، اما ماءیوس و خسته و دلشکسته اند. هر دو یلى شده اند براى خودشان.به شاخه هاى شمشاد مى مانند. هیچگاه به دید فروشنده ، اینسان به آنها نگاه نکرده بودى.... چه بزرگ شده اند، چه قد کشیده اند، چه به کمال رسیده اند. جان مى دهند براى قربانى کردن پیش پاى حسین ، براى بازپس دادن به خدا. براى عرضه در بازار عشق.علت خستگى و شکستگى شان را مى دانى... حسین به آنها رخصت میدان رفتن نداده است. از صبح، بى تاب و قرار بوده اند و مکرر پاسخ منفى شنیده اند... پیش از على اکبر، بار سفر بسته اند اما امام پروانه پرواز را به على اکبر داده است... و این آنها را بى تاب تر کرده است. علت بى تابى شان را مى دانى اما آب در دلت تکان نمى خورد. مى دانى که قرار نیست اینها دنیاى پس از حسین را ببینند. و ترتیب و توالى رفتن هم مثل همه ظرائف دیگر، پیش از این در لوح محفوظ رقم خورده است.لوحى که پیش چشم توست.اصلا اگر بنا بر فدیه کردن نبود، غرض از زادن چه بود؟ اینهمه سال ، پاى دو گل نشسته اى تا به محبوبت هدیه اش کنى . همه آن رنجها براى امروز سپرى شده است و حالا مگر مى شود که نشود.در مدینه هم وقتى قصد حسین از سفر، به گوش تو رسید، این دو در شهر نبودند،... اما معطلشان نشدى.... مى دانستى که هر کجا باشند، نهم محرم، جایشان در کربلاست! بى درنگ از عبداالله خداحافظى کردى و به خانه حسین درآمدى. بهانه زیستن پدید آمده بود، و یک لحظه بیشتر با حسین زیستن غنیمت بود.هر دو وقتى در منزلى بین راه ، به کاروان رسیدند و تو را از دیدارشان متعجب ندیدند، شگفت زده شدند. گمان مى کردند که تو را ناگهان غافلگیر خواهند کرد و بهت و حیرتت را بر خواهند انگیخت... اما وقتى در نگاه وتبسم تو جز آرامش نیافتند، با تعجب پرسیدند:مگر از آمدن ما خبر داشتید؟ و تو گفتى : شما براى همین روزها به دنیا آمده بودید. مگر مى شد امام من جایى باشد عون و محمد من جاى دیگر؟ این روزها باید جاده همه عشقهاى من به یک نقطه منتهى شود. بدون شما دوپاره تن این ماجرا چگونه ممکن مى شد اکنون هر دو بغض کرده و لب برچیده آمده اند که :مادر! امام رخصت میدان نمى دهد. کارى بکن. تو مى گویى : عزیزان ! پاى مرا به میان نکشید. محمد مى گوید:چرا مادر؟ تو خواهر امامى ! عزیزترین محبوب اویى. و تو مى گویى : به همین دلیل نباید پاى مرا به میان کشید. نمى خواهم امام گمان کند که من شما را راهى میدان کرده ام . نمى خواهم امام گمان کند که من دارم عزیزانم را فدایش مى کنم . گمان کند که من بیشتر از شما شائقم به این ماجرا. گمان کند... چه مى گویم . او اما م است ، در وادى معرفت او گمان راه ندارد. او چون آینه همه دلها را مى بیند و همه نیتها را مى خواند. اما...اما من اینگونه دلخوشترم . این دلخوشى را از مادرتان دریغ نکنید. عون مى گوید: امر، امر شماست مادر! اما اگر چاره اى جز این نباشد چه ؟ ما همه تلاشمان را کردیم . پیداست که امام نمى خواهد شما را داغدار ببیند. اندوه شما را تاب نمى آورند. این را آشکارا از نگاهشان مى شود فهمید. محمد مى گوید: ماندن بیش از این قابل تحمل نیست مادر! دست ما و دامنت! تو چشم به آسمان مى دوزى... .......
صدایِ کربلا ۱۳.mp3
11.81M
۱۳ 🏴 ▪️کربلا قصه‌ی مردن‌های دردناک و بلاخیز نیست! ▫️کربلا نمایشِ الگوهای زیبا مُردن است! ⚡️اما همه‌ی عزاداران کربلا، به این پایان زیبا نائل نمی‌شوند! - شما فکر می‌کنید اهل زیبا مُردن‌اید یا نه؟ - اصلاً این زیبا مُردن برای شما موضوعیت دارد یا نه؟ 💥همه نمی‌توانند به سکانس پایان کربلا در زندگی خویش، برسند!
صدایِ کربلا ۱۴.mp3
11.34M
۱۴ ( ) ▪️عزاداری‌ها که تمام می‌شوند؛ تازه قیمت‌یافتگان در مکتب امام علیه‌السلام، مشخص می‌شوند! - آیا شما در عزاداری‌ها، بدنبال قیمت و قدرت گرفتن بوده‌اید؟ - آیا هرساله هدفتان از شرکت در این عزاداری‌ها، تنظیم شدنِ جهت‌گیری‌هایتان با امام، بوده است؟ 💥همه در مکتب امام، تربیت نمی‌شوند !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح جمع آورى دارو و لوازم پزشکی مصرفی جهت زائرین اربعین حسینی 🤝جوانان راه ايمان با همکاری گروه پزشكى موسسه راه ايمان، پذيراى داروهاى شما براى ارسال به موکب فرهنگی و پزشکی راه ایمان در عمود ۳۰۹ مسیر نجف به کربلا می باشد . شما می توانید با اهدای دارو و مواد مصرفی پزشکی تاریخ مصرف دار با زائران اربعینی همراهی نمایید 📲قبل از ارسال داروها با شماره 09103456345 در واتس‌اپ هماهنگ نماييد. ⏳مهلت ارسال: ۱ تا ۱۵ شهریورماه
🙏🏼👁 اگر بخواهی از شرّ سلاطین و سحر و تلقینات شیاطین نجات یابی أبوالوفای شیرازی نقل می ‌کند که در خواب، مولایم رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دیدم. ایشان به من فرمودند: وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ از علیّ بن الحسین علیه السلام، نجات از (شرّ) پادشاهان و تلقینات و سحر شیاطین را درخواست کن. و بگو: «وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السّلام إِلَّا كَفَيْتَنِي بِهِ وَ نَجَّيْتَنِي مِنْ جَوْرِ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ» (بحار الأنوار، ج‏102، ص250-251 به نقل از کتاب العتیق الغرویّ) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔔 صلوات بر على بن الحسين عليهما السلام‏ منقول از حضرت عسکری علیه السلام «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ حَتَّى يَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.» (بحار الأنوار، ج94، ص75) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣🌑 سلام بر حضرت سجّاد علیه السلام مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت سجّاد علیه السلام نقل می کند که خواندن این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت مهدی علیه السلام در روز شهادت حضرت سجّاد علیه السلام توصیه می شود: السَّلَامُ عَلَى زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةِ عَيْنِ النَّاظِرِينَ، عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، الْإِمَامِ الْمَرْضِيِّ وَ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْمَرْضِيِّينَ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى إِمَامِ الْعَدْلِ الْأَمِينِ، عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، إِمَامِ الْمُتَّقِينَ، وَ وَلِيِّ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَصِيِّ الْوَصِيِّينَ، وَ خَازِنِ وَصَايَا الْمُرْسَلِينَ، وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَ حُجَّةِ اللَّهِ الْعُلْيَا، وَ مَثَلِ اللَّهِ الْأَعْلَى وَ كَلِمَتِهِ الْوُثْقَى. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اخْصُصْهُ بَيْنَ أَوْلِيَائِكَ مِنْ شَرَائِفِ صَلَوَاتِكَ وَ كَرَائِمِ تَحِيَّاتِكَ. فَقَدْ نَاصَحَ فِي عِبَادِكَ، وَ نَصَحَ فِي عِبَادَتِكَ وَ نَصَحَ فِي طَاعَتِكَ، وَ سَارَعَ فِي رِضْوَانِكَ، وَ انْتَصَبَ لِأَعْدَائِكَ، وَ بَشَّرَ أَوْلِيَاءَكَ بِالْعَظِيمِ مِنْ جَزَائِكَ، وَ عَبَدَكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ، وَ أَطَاعَكَ حَقَّ طَاعَتِكَ، وَ قَضَى مَا كَانَ عَلَيْهِ فِي دَوْلَتِهِ حَتَّى انْقَضَتْ دَوْلَتُهُ، وَ فَنِيَتْ مُدَّتُهُ، وَ أَزِفَتْ مَنِيَّتُهُ، وَ كَانَ رَءُوفاً بِشِيعَتِهِ، رَحِيماً بِرَعِيَّتِهِ، مَفْزَعاً لِأَهْلِ الْهُدَى، وَ مُنْقِذاً لَهُمْ مِنْ جَمِيعِ الرَّدَى، وَ دَلِيلاً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ، وَ عِمَادَ الدِّينِ، وَ مَنَارَ الْمُسْلِمِينَ، وَ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْلِغْهُ مِنَّا، التَّحِيَّةَ وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُ التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. (بحار الأنوار، ج‏102، ص222-223) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👌 «نماز هدیّه» به حضرت زین العابدین علیه السلام به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود: کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی! الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی. راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. طریقه خواندن این نماز 2 رکعتی: هر دو رکعت این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر شروع کن. در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ» و بعد از سلام نماز چنین بگو: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ» پس اگر نماز را به حضرت زین العابدین علیه السلام هدیه می کنی، چنین بگو: « اللَّهُمَ‏ إِنَ‏ هَاتَيْنِ‏ الرَّكْعَتَيْنِ‏ هَدِيَّةٌ مِنِّي‏ إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ‏الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين!».‏ (جمال الأسبوع، ص16-19) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🏴 در مقابل تحریف حقایق و محکمات اسلام و انقلاب، وظیفه تبیین داریم ▪️ رهبر انقلاب: انسانها تابع بینش و دید خودشان هستند. اگر کسی بتواند حقایق را در چشم مردم تحریف کند، یعنی در واقع عمل و بازو و اراده مردم را به سمت گمراهی کشانده است. امروز همه افراد مسؤولند و اگر دیدند حقایق و محکمات اسلام و انقلاب مورد تحریف قرار میگیرد، وظیفه دارند تبیین کنند؛ نباید سکوت کنند. ۱۳۸۰/۰۳/۱۴
دوره ی رایگان✨✨✨✨✨ به زودی✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✅دوره مشاوره ی تربیتی نوجوان(رایگان) 💥قیمت دوره: رایگان در کانال مهد گل های بهشتی 🔸اعطای گواهی(هزینه جدا) مناسب برای والدین، مربیان، مبلغان و مشاوران 🔹تحصیل به صورت مجازی(آفلاین) 💥نذر فرهنگی👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 📣هزینه شرکت = ارسال این بنر برای ۱۰ نفر 💠با ارسال این بنر ما را در ترویج معارف اسلامی یاری نمایید... 💥عضویت در کانال=شرکت در دوره 🔶کانال مهد گل های بهشتی👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2372010117C35b6425dbe
طلبگی تا اجتهاد خواهران
دوره ی رایگان✨✨✨✨✨ به زودی✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✅دوره مشاوره ی تربیتی نوجوان(رایگان) 💥قیمت دوره: رایگان
به نام خدا دوره ی رایگان مشاوره تربیتی نوجوان✨✨✨✨✨ معنوی و غیر مادی برای استفاده ازین دوره 👇 1⃣ 👈 ۱۰ صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان🤲 2⃣ 👈 ارسال این بنر به ۱۰ نفر از دوستان و آشنایان خود📣 3⃣ 👈 همراهی و عضو شدن در کانال🌐 🌸کانال مهد گلهای بهشتی https://eitaa.com/joinchat/2372010117C35b6425dbe
امروز دوم شهریور سالروز شهادت شهید سیدعلی اندرزگو💚 ✅امام خمینی(ره):ما نیمی از انقلاب را از این شهید داریم،اگر ده تن مثل او داشتیم دنیا تحت سلطه اسلام بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو چشم به آسمان مى دوزى... قامت دو نوجوانت را دوره مى کنى و مى گویى :رمز این کار را به شما مى گویم تا ببینم خودتان چه مى کنید. عون و محمد هر دو با تعجب مى پرسند:رمز؟!و تو مى گویى : آرى، قفل رضایت امام به رمز این کلام ،گشوده مى شود. بروید، بروید و امام را به مادرش فاطمه زهرا قسم بدهید. همین... به مقصود مى رسید...اما... هر دو با هم مى گویند: اما چه مادربغضت را فرو مى خورى و مى گویى : غبطه مى خورم به حالتان . در آن سوى هستى ، جاى مرا پیش حسین خالى کنید.... و از خداى حسین ، آمدن و پیوستنم را بخواهید.هر دو نگاهشان را به حلقه اشک چشمهاى تو مى دوزند و پاهایشان سست مى شود براى رفتن... مادرانه تشر مى زنى :بروید دیگر، چرا ایستاده اید؟!چند قدمى که مى روند، صدا مى زنى:راستى! و سرهاى هر دو بر مى گردد.سعى مى کنى محکم و آمرانه سخن بگویى:همین وداعمان باشد. برنگردید براى وداع با من ، پیش چشم حسین.و بر مى گردى... و خودت را به درون خیمه مى اندازى و تازه نفس اجازه مى یابد براى رها شدن و بغض مجال پیدا مى کند براى ترکیدن و اشک راه مى گشاید براى آمدن.چقدر به گریه مى گذرد؟ از کجا بدانى ؟فقط وقتى طنین فریاد عون به رجز در میدان مپیچید،... به خودت مى آیى و مى فهمى که کلام رمز، کار خودش را کرده است و پروانه شهادت از سوى امام صادر شده است. شاید این اولین بار باشد که صداى فریاد عون را مى شنوى... از آنجا که همیشه با تو و دیگران ، آرام و به مهر سخن مى گفته.... نمى توانستى تصور کنى که ذخیره و ظرفیتى از فریاد هم در حنجره داشته باشد. فریادش ، دل تو را که از خودى و مادرى، مى لرزاند، چه رسد به دشمن که پیش روى او ایستاده است: آهاى دشمن ! اگر مرا نمى شناسید، بشناسید! این منم فرزند جعفر طیار، شهید صادقى که بر تارك بهشت مى درخشید و با بالهاى سبزش در فردوس پرواز مى کند. و در روز حشر چه افتخارى برتر از این ؟!ذوق مى کنى از اینهمه استوارى و صلابت و این اشک که مى خواهد از پشت پلکها سر ریز شود، اشک شوق است.... اما اشک و شیون و آه ، همان چیزهایى هستند که در این لحظات نباید خودى نشان دهند. حتى بنا ندارى پا را از خیمه بیرون بگذارى . آن هنگام که بر تل پشت خیمه ها مى رفتى و حسین و میدان را نظاره مى کردى ، فرزند تو در میدان نبود.اکنون از خیمه درآمدن و در پیش چشم حسین ظاهر شدن یعنى به رخ کشیدن این دو هدیه کوچک. و این دو گل نورسته چه قابل دارد پیش پاى حسین!اگر همه جوانان عالم از آن تو بود، همه را فداى یک نگاه حسین مى کردى و عذر مى خواستى . اکنون شرم از این دو هدیه کوچک، کافیست تا تلاقى نگاه تو را با حسین پرهیز دهد... ......
❣ •💙🌱🕊•. ••اَلسَّلامُ‌عَلَیڪَ‌یاحُجَّة‌اللهِ‌فے‌اَرضِہ اولین ســـلام‌صبــحگاهے تقـــدیم به ســـاحت مقـــدس قطب عالــم امکان حضـــرت صـاحـب الــزمان【 عج】 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدے یاخلیفةَ الرَّحمن و یاشریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان الاَمان و سلام بر سالارِ شهیدان الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 ‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌🌸༻‌♥️༺‌‌‌ ☺️✋سلااام رفقای دوست داشتنی ما🌺 صبح تون بخیر ونیکی ☺️❣
📘کتاب بگو چگونه دل از حسین کندی روایت مظلومیت و اقتدار بانویی است که اگر چه قرن ها است پیکر آسمانی اش زیر خاک پنهان است؛ اما هم چنان خورشید عالم افروزی است که به راه بندگی می تابد تا کسی در سیاه بازار پر از مکر این عالم راه را گم نکند. بریده کتاب: دنیا اگر کربلا نداشت، معنا نداشت. کربلا هم اگر زینب نداشت، بقا نداشت و چه زیبا خدا معناداری عالم را بسته به میدان داری یک زن کرده است؛ اما کدام زن؟ شیرزنی که رزمیدن، او را نفسی از عفت ورزیدن غافل نکرد. او یک زن است؛ اما مردان عالم در برابر عزت او احساس ذلت می کنند و اقتدارش رابطۀ میان مظلومیت و خواری را قطع نمود. او مظلومیت و اقتدار را که فرسنگ ها از هم فاصله گرفته بودند، در کنار هم نشاند و حجت خدا شد بر همۀ عالم تا کسی مظلوم شدن را دلیلی بر ظلم پذیری نداند. قهرمان کربلا، زیبایی مصیبت و بلا را چنان به تصویر کشید که دیگر کسی بهانه ای برای شکوه از بلا نداشته باشد. وای بر ما که در ذهن خویش تصویر زن ضعیفی از او ساخته ایم که نالیدن کار اصلی او است و ساعت ها در کنار این تصویر به گریه نشسته ایم.
ماجرای خواب مرحوم آیت الله میرزا مهدی هسته‌ای اصفهانی : من خیلی دوست داشتم که در عزای حضرت سیّدالشّهداء (ع) در مجلسی که موردنظر حضرت زهرا (س) است شرکت داشته باشم. لذا خیلی توسّل میکردم که به من بنمایاند کدام مجلس مورد توجّه ایشان است. من خیلی به این موضوع مُلِح بودم وخیلی پافشاری میکردم. تا اینکه روزی عصر، (اوّل محرّم) پیش از آنکه برای انجام وظیفه از مجلس خارج شوم استراحت میکردم، حضرت را درخواب دیدم. از ایشان سؤال کردم که سیّدتی و مولاتی، اینهمه مجلس در عزای فرزند بزرگوار شما، سیّدالشّهداء (ع) وجود دارد، کدامیک از این مجالس مورد توجّه شماست؟ فرمودند: هر جاییکه پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آن مجلس را دوست داریم و به آن مجلس توجّه داریم. من دوباره پرسیدم چون غرض من آن بود مجلس خاص الخاصّی که در نظر است بدانم. لذا مجدّداً پرسیدم که یا سیّدتی و مولاتی، کدامیک از این مجالس بیشتر مورد توجّه شماست؟ مجدّداً در جواب همانرا فرمودند، فرمودند: هرجایی که پرچم عزای حسین ما خورده شود ما آنجا را دوست داریم به آن هم توجّه داریم. سه باره پرسیدم: سیّدتی و مولاتی، کدامیک بیشتر مورد توجّه شماست؟ باز فرمودند: هرجا که پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم. امّا اینکه تو می‌پرسی،(نام و آدرس یک مجلسی را در سوهان‌پزخانه دادند که تقریباً اسم رایجی بود، مثلاً منزل مؤمنه خانم، نه اینکه این باشد، بطور مثال...) و گفتند خود ما هم در این شرکت میکنیم، امّا هرجا که پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آن توجّه داریم. مرحوم آقای هسته‌ای گفته بود من وقتی ازخواب بیدار شدم آدرس آنجا را گرفتم، آن محل را نمی‌شناختم. رفتم و راهنمایی شدم. وقتی به آن محل وارد شدم، یک جوی آبی بود و خانمی سر جوی آب نشسته بود، داشت استکان می‌شست (هنوز آنموقع در تهران لوله‌کشی آب نبود). نام آنشخص را که درخواب بمن گفته بودند سؤال کردم، گفت: من هستم. گفتم: آیا شما مجلس روضه دارید؟ گفت: بله داریم. نشان داد، انتهای یک کوچهٔ بن بستی یک پرچم سیاهی زده بودند، این پرچم آنقدر کهنه شده بود که سیاهی آن به سفیدی میزد. معلوم بود سالیان متمادیست این پرچم عزا اینجا زده میشود. گفتم: شما روضه خوان هم دارید؟ گفت: از کسی دعوت کرده بودیم، آمد وقتی دید کسی نیست ناراحت شد و رفت... آقای هسته‌ای یک سخنران معتبر بود، عالم بود، فروتنی کرد و گفت: اجازه میدهید من به اینجا بیایم برای شما روضه بخوانم؟ آن خانم استقبال کرد و گفت: بفرمایید. گفت من وقتی وارد آن منزل شدم یک اتاق داشت، آنقدر آن منزل محقّر بود که من همانروز اوّل قصد قربت کردم که هیچ وجهی از آنجا نگیرم، فقط قربه الی الله بیایم و بروم. معلوم بود کسیکه این روضه را گرفته فقیر است. یک صندوقخانه‌ای داشت و چای هم میریخت از صندوقخانه می‌آورد، چند نفر از زنان همسایه هم می‌آمدند، گاهی یک بچّه می‌آمد چای را می‌آورد و میگذاشت. و آن زن فقیر هم داخل صندوقخانه می‌نشست و گریه میکرد، همزمان با صدای گریهٔ او صدای گریهٔ دیگری را هم می‌شنیدم. تا دهه تمام شد... جمعیّت زیادی هم نمی‌آمدند، فقط چند نفر زنهایی بودند که گاهی کم و زیاد میشدند، ولی روضه، زنانه بود. من هم اصلاً نمیخواستم وجهی بگیرم، لذا وقتی روز آخر از منبر آمدم عجله کردم که اصلاً من را صدا نزند بخواهد وجهی بدهد. دیدم آن زن در پشت سر من سرعت گرفت، مدام من را صدا میکرد. گفتم: ممنون هستم، خیر شما قبول، از شما بما رسیده است. تا بمن رسید و گفت: نه، شما باید این وجه را بگیرید. باز من اصرار کردم و او هم اصرار کرد. عاقبت بمن گفت: من از شما رِندتر هستم. از این سخن او تعجّب کردم که یعنی چه من از شما رندتر هستم؟! گفتم: منظور شما چیست؟ گفت: من یکسال بمنزل مردم میروم آنجا خدمتگزاری میکنم تا اینکه وجهی را فراهم کنم برای عزای سیّدالشّهداء (ع) صرف کنم. یکسال بمنزل مردم میروم و خدمتکاری میکنم، حالا شما میخواهید این پول را از من نگیرید؟ نمیشود!! مرحوم آقای هسته‌ای گفت: من خیلی تعجّب کردم، فکر اینرا نمیکردم واقعاً کسی اینطور باشد. اصلاً عظمت این زن من را شکست که این زن چقدر باعظمت بود. اگر کسی یکسال بمنزل مردم برود و خدمتکاری کند، با همهٔ سختی که اینکار دارد، مبلغی را پس‌انداز کند تا صرف این وادی کند. گفت من خیلی تعجّب کردم، عظمت این زن من را شکست و من از او این وجه را گرفتم. وقتی گرفتم، گفتم: سؤالی از شما دارم، گفت: بفرمایید. گفتم: شما در صندوقخانه گریه میکردید من صدای گریهٔ دیگری هم از صندوقخانه می‌شنیدم، او که بود؟ عروس شماست؟ دختر شماست...؟ گفت: مگر درخواب بشما نگفتند خود ما هم می‌آییم درمجلس شرکت میکنیم؟ دیدم عجب زنی!!! حتّی ازخواب من هم خبر دارد. من خیلی مبهوت شده بودم.