✳️ نصیری و کوری و حجاب زوری!
مرداد ماه سال ۱۳۶۹ بود. آنروز ناصر بهرامی راد یکی از دوستانی که تازه به سرویس اندیشههای روزنامه آمده بود مطلب خوبی درباره مادام کوری شیمیدانی که تحقیقات مؤثری درباره رادیواکتیو داشت نوشته بود. مطلب خوبی بود و گفتم آن را به خانم قدوسی تایپیست گروه بدهد تا برای چاپ در صفحه آماده کنیم. مطلب را به دوست خوب و هنرمندم علی رضایی هم که آنموقع طراح جوان و صاحب سبک و امروز مجسمهساز خوبی است دادم که برای آن طرح بکشد. فردای آنروز وقتی کار تمام شد و صفحه را برای امضا پیش آقای نصیری مدیرمسئول وقت روزنامه کیهان بردم، خوب به صفحه نگاه کرد و گفت: مطلب خوبی است اما طرح را عوض کن. فکر کردم در جزئیات طرح مشکلی وجود دارد یا تصویر ماری کوری خوب از آب درنیامده است، اما وقتی گفت چرا مادام کوری را بدون حجاب کشیده است هم خندهام گرفت و هم تعجب کردم! آخر مادام کوری مسیحی لهستانی که یکصدوخردهای سال پیش زندگی میکرده چرا باید سرش روسری میکردیم؟ آنهم در طرح و نه در تصویر؟! آنهم در شرایطی که شبکههای مختلف تلویزیونی در فیلم و سریال و مستند و... زنان خارجی را با همان حالت بدون حجاب نشان میدهند!
گفتم آقای نصیری! مادام کوری را با حجاب کنیم مردم میخندند. راستش را بخواهید خجالت هم میکشیدم که او را آنهم در قالب طرح باحجاب کنیم. اما آقای نصیری کوتاهبیا نبود. به سرویس برگشتم و ماجرا را به دوست طراحمان گفتم. رضایی که اتفاقاً دامغانی هم بود و فکر کنم به همین دلیل آشنایی با آقای نصیریِ دامغانی به کیهان راه یافته بود، بیشتر از من تعجب کرد و البته ناراحت شد. هر چه به او گفتم که مادام کوری را با حجاب بکشد قبول نکرد و گفت این کار توهین به من و به خوانندگان روزنامه است. گفتم: صفحه گیر طرح توئه. گفت: یک کاریاش میکنم. و شروع کرد طرحی دمدستی از وسایل آزمایشگاهی شیمی کشید و داد و کلاً خانم مادام کوری را از طرح حذف کرد. طرح را به آقای نصیری نشان دادم. فهمید که اینجور طرح کشیدن نوعی اعتراض است اما چیزی نگفت و صفحه را امضا کرد.
***
اینروزها خیلی کسان از مواضع اخیر مدیرمسئول سابق کیهان تعجب میکنند، اما تعجب من با توجه به نمونههایی چون ماجرای ذکرشده، خیلی بیشتر از آنهاست. آقای مهدی نصیری حق استادی بر گردن من دارد و اگر درخواست او نبود قطعاً سرنوشت من به روزنامهنگاری پیوند نمیخورد، اما واقعاً فاصله امروز او با آنچه در کیهان اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد اعمال میکرد، کم و قابل چشمپوشی نیست. در این نوشته هم قصد من نقد و ارزیابی همه جوانب و اطراف و موضوعات متضاد سیاسی و فرهنگی در نصیریِ سال ۷۰ و نصیری سال صفر به بعد نیست، اما مواضع باورنکردنی، پرحاشیه و مصرانه او در همنوایی کامل با کسانی که در داخل و خارج کشور در سرنای حذف قانون شرعی حجاب در ایران اسلامی میدمند، مرا به حیرت فروبرده است.
دعا کنیم که هیچکدام ما مصداق آن حکمت پرمغز امیرالمؤمنین«علیهالسلام» نباشیم و نشویم که فرمود:
- لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. جاهل را همواره در این دو حالت میبینی: یا افراط یا تفریط.
منتشرشده در:
روزنامه جوان، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۲، صفحات ۱ و ۲.
#دژاکام
✳️ اعتراف خوبی بود!
یادتان هست مدتها پیش از فتنه صد روزۀ سال گذشته، تنی چند از کسانی که دستی در رسانه بخصوص فضای مجازی داشتند، شروع کردند به پخش این مضامین که: بله، مردم از روحانیت بریدهاند، مردم از نظام عبور کردهاند و حتی مردم از دین بدشان میآید و مواردی از ایندست؟ آنهم به صرف وقوع مثلاً یک حادثه تروریستی که در حرم مطهر امام رضا«ع» دو طلبه جهادی را به شهادت رسانده بودند و یکی دو مورد معدود مشابه در سطح شهر. این رسانههای زیرک و -خوشبینانه- سادهلوح با همین چند نمونه انگشت شمار تصمیم گرفته بودند این خشم و اعتراض را به کل ۸۵ میلیون جمعیت ایران تعمیم بدهند.
این ادعا در جریان فتنه گذشته هم تکرار شد و آنهم به استناد! عمامهپرانی چند جوانک به تحریک شبکههای بهایی و وهابی و انگلیسی که در نهایت به سیچهل مورد هم نرسید که بعضاً مجرمان با برخورد غیرتمندانه خود مردم فرار را بر قرار ترجیح میدادند و درمیرفتند.
حالا همان کسانی که به صرف همان «چند حادثه بسیار معدود» این ادعای گزاف را مطرح میکردند، دربرابر اینهمه حضور مردم در عرصههای سیاسی و دینی و انقلابی این روزها و هفتهها، کاملاً زبان در کام گرفتهاند و سعی میکنند خودشان را به آن راه بزنند و سوتزنان عرصه پاسخگویی را ترک کنند؛ عرصههایی چون راهپیمایی خیرهکننده و اعجابانگیز سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی امسال که حضور مردم در آن در سالهای اخیر بیسابقه بود، راهپیمایی بزرگ مردم در روز قدس امسال با آن چهرههای شاد و بشاش و پرانرژی آنهم در شرایطی که شب قبلش شب قدر و احیا بود و مردم تا صبح بیدار بودند و روزش هم روزه داشتند، حضور دو میلیونی مردم متدین در لحظه تحویل سال جدید در حرم مطهر رضوی و خیابانهای اطراف که اعجاب خود مدیران آستان قدس را هم برانگیخت. این اتفاق در دیگر حرمهای مطهر در شهرهای دیگر هم افتاد و مردمِ از دین برگشته! ترجیح دادند در آن ساعت شب، سالشان را با حضور در مکانهای منسوب به اهل بیت «علیهمالسلام» آغاز و متبرک کنند.
اما آخرین عرصه این حضورهای پررنگ، شرکت در نماز عید فطر پایتخت به امامت رهبر عزیز انقلاب بود که علاوه بر پرشدن تمام عرصه وسیع مصلای بزرگ امام خمینی، تمامی خیابانها و اتوبانهای اطراف هم از مردم پرنشاطی پر شده بود که با هر سلیقه و تیپ و سن و سالی شعار میدادند «به عشق رهبر» آمدهاند. این در حالی بود که همزمان در تمامی مساجد و مراکز مذهبی هم نماز عید فطر به امامت روحانیان برپا بود و مردمی که از دین و روحانیت زده شده بودند! در گوشهگوشه کوچهها و خیابانهای شهر (و البته دیگر شهرها و روستاها) به امامت آنان قامت بسته بودند.
به نظر شما به آنها که توهین و فرار چند جوانک را ملاک ارزیابی کلی قرار میدهند اما حضور محکم و ایستادگی میلیونها مردم متدین و انقلابی کشورمان را در عرصههای متعدد و متنوعِ پیشگفته نمیبینند چه میتوان گفت؟
جالب اینکه در حضور خیرهکننده مردم در عرصه اخیر یعنی نماز عید فطر آیتالله خامنهای، بعضی از انقلابیان پشیمان نوشتند: «الان میآیند و به استناد همین جمعیت میگویند: رفراندوم میخواهید؟ این هم رفراندوم!» اتفاقاً این یعنی حساب کار دستشان آمده است و فهمیدهاند رفراندوم، حداقل در حوزه ارادت به اصل نظام اسلامی و ولایت فقیه و دینداری مردم، همین حضورهای پرتعداد و پرتکراری است که اینروزها پشت سر هم اتفاق میافتد. برای همین است که این دوستان، خیلی زود این جمله را از صفحات مجازی خود حذف کردند تا با این اعتراف، ناخواسته همه رشتههای خود را پنبه نکرده باشند!
گفت که سرمست نهای، رو که از ایندست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
#دژاکام