eitaa logo
تاریخ تفکر تمدن
156 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
116 فایل
مطالب تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آدرس کانال : @ttt1400 تبلیغ و تبادل نداریم. ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr جیمیل : @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">mohammaddostmr@gmail.com کانال های دیگر ما: @sss1400 @ggg1400
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس یادگاری شیوخ عرب با شاهکار معماری خاور میانه در سال ۱۳۴۹
كنت دو گوبينو سفير فرانسه در ايران، در دهه 1860 پس از بازگشت به فرانسه کتابی نوشت به عنوان: سه سال در ایران در بخشی از کتابش آمده است: ايرانيان ساعت تعيين نمى‏ كنند. مى‏ گويند عصر مى‏ آيم و گاه ميزبان را از ساعت ۳ تا ۸ منتظر مى‏ گذارند. لندور انگلیسی که در اوایل قرن بیستم از ایران بازدید داشته در خاطراتش می نویسد: در هیچ جای جهان مثل ایران وقت بی ارزش نیست. ایرانی باید فرصت داشته باشد تا در کاری فکر کند
اين تصوير متعلق به جنگل ها و مناطق حيرت انگيز آمازون، آمريكاى جنوبى و يا كانادا نيست، بلكه منطقه بكر تخت چان در پلدختر لرستان است كه از كم نظيرترين و زيباترين مناطق ايران به حساب مى آيد.
‍ "نسیه و وجه دستی داده میشود ٬ به قدر قوه" در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران، دکان غذاخوری بود که بالای پیشخوان دکانش نوشته بود : نسیه و پول نقد داده میشود، بقدر قوه... هر وقت کودکانی که برای بردن غذا برای صاحبکارشان می آمدند لقمه ای چرب و لذیذ از گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد و خود با دستانش بر دهان آنها میگذاشت و میگفت مبادا صاحبکارش به او از این غذا ندهد و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم... این کاسب نمونه حاج میرزا عابد نهاوندی بود معروف به "مرشدچلویی" پیر مردی بلند قامت با چهره ای بسیار نورانی و خوشرو و با محاسنی سفید... خدا رحمتش کنه...
هیچ جامعه ای، فراتر از اندیشه ی معلمانش، رشد نخواهد کرد... امیر کبیر [اصلاح جامعه و پيشرفت آينده هركشور به آموزش و پرورش آن جامعه بسته است...]
در 1958 در چین؛ هزاران گنجشک به خاطر تلاش دولت برای دفع آفت از بين رفتند. در 1960 دسته عظیمی از ملخ ها ظاهر شدند و باعث نابودى محصولات کشاورزی و مرگ 20 میلیون نفر از مردم چین شدند!
این میمون در جنگ جهانی اول سربازان را سرگرم می کرد و هنگام نزدیک شدن دشمن آن ها را مطلع میکرد و حتی در مبارزات نیز شرکت داشت. پس از اتمام خدمت او به او مدال شجاعت داده شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار بسیار جالب و ارزشمند راننده تریلی آیینه گذاشته که پشت‌سری‌ها موقع سبقت گرفتن از او تصادف نکنن
هافمن اعتقاد دارد مداخلۀ آمریکایی‌ها در امور سایر کشورها ناشی از سبک ملی آنهاست که نگاهی معلم‌گونه به جهان داشته، خود را ناجی ملل دیگر می‌پندارند. آنها تصور می‌کنند روی جزیره‌ای ایستاده‌اند و سایر ملت‌ها در حال غرق شدن‌ دست خود را به سوی آمریکایی‌ها دراز کرده، از آنها مدد می‌جویند. نقیب زاده ، احمد. "درآمدی برجامع شناسی سیاسی." انتشارت سمت، 1379.ص 74
 تاثیر قیام عاشورا عظمت يافتن مكتب تشيّع: اين قيام خونين نه تنها مورد اعجاب و تحسين مورّخان اسلام واقع گرديد، بلكه مستشرقان و بعضي اسلام شناسان اجنبي نيز آن را حركتي عظيم و تحسين برانگيز دانستند. پرفسور براون مي‌گويد: ... گروه شيعه به قدر كافي هيجان و از خودگذشتگي نداشتند. امّا پس از رخداد عاشورا كار دگرگون شد، عواطف سست‌ترين مردم به هيجان درآمد، چنانكه نسبت به رنج و خطر حتّي مرگ، بي‌اعتنا شوند.[5] استاد نيكلسن هم مي‌گويد: حادثة كربلا ماية پشيماني و تأسف امويان شد، زيرا اين واقعه شيعيان را متّحد كرد و براي انتقام حسين ـ عليه السّلام ـ هم صدا شدند و صداي آنان در همه جا و مخصوصاً عراق و بين ايرانياني كه مي‌خواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعكاس يافت.[6] فيليپ مي‌نويسد: فاجعه كربلا سبب جان گرفتن و بالندگي شيعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد به طوري كه مي‌توان ادّعا كرد كه آغاز حركت شيعه و ابتداي ظهور آن، روز دهم محرّم بود.[7] [5] . حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسي اسلام، ترجمة ابوالقاسم پاينده، سازمان انتشارات جاويدان، 1366 ش، ج1، ص 3652. [6] . همان، ج1، ص 3652. [7] . فيليپ حتّي، تاريخ العرب، بيروت، دار غندوز، چاپ نهم، 1994 م، قسم 3، ص 251.
جوان بعد از بیست سال تحصیل، کار می‌خواهد. فردا که فارغ‌التّحصیل می‌شود، سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود نمی‌تواند دین خود را حفظ کند. شما خیال می‌کنید آن دزدی که شب‌ها از دیوار با آن همه مخاطرات بالا می‌رود و یا زنی که عفت خود را می ‌فروشد، تقصیر دارد؟ "وضع معیشت" بد است که این همه جنایات و مفاسد، که شب و روز در روزنامه‌ها می‌خوانید به وجود می‌آورد. - آقا روح الله - صحیفه امام،‌ ج۱، ص۲۷۰
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی سری که بر سرِ نی شد به جرم حق‌طلبی سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران است سرت امانتِ سنگینِ روزگاران است منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه سلام وارث آدم، سلام وارث نور سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور سلام تشنه‌لبِ کشتۀ میانِ دو رود سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود سلام ما به تو ای پادشاه درویشان چه می‌کنند ببین با تو این کج‌اندیشان تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی کتاب وحی تو بودی و برگ برگ شدی تو در عراقی و رو کرده‌ای به سمت حجاز میان معرکه هم ایستاده‌ای به نماز بخوان که دل به نوایی دگر نمی‌بندم که خورده تیر غمت بر دوازده‌بندم چه با مرام شما کرده‌اند بی‌دینان هزار بار تو را سر بریده‌اند اینان چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن حباب‌وار، یزیدانه زندگی کردن حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال حسین گفتن و... آتش زدن به بیت‌المال حسین، کوفی پیمان‌شکن نمی‌خواهد حسین، سینه‌زنِ راهزن نمی‌خواهد حسین را، ز مرامش شناختن هنر است حسین دیگری از نو نساختن هنر است «بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» :: شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی ببین ز خواجۀ رندان گرفته‌ام فالی «نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم» سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا سلام، حنجرۀ بی‌بدیل کرب‌وبلا تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین بگو که گفت من این راه را به سر رفتم به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست مراممان که یکی رسم و راهمان که یکی‌ست بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب! بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب بخوان که دود شود دودمان دشمن تو بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو نبینمت که اسیر حرامیان باشی اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادی‌ست اسارت است که سنگِ بنای آزادی‌ست سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق سلام ما به پیام‌آورِ قبیلۀ عشق ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما گرفته رنگِ فغان نامه‌های کوفیِ ما شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری سعید بیابانکی