نماینده آمریکایی: کنگره مثل منطقه سبز بغداد شده است
🔹آدام شف: شرایط کنگره مرا به یاد رفتن به منطقه سبز و حضور زیاد نیروهای نظامی و موانع آنجا میاندازد. هرگز فکر نمیکردم که چنین چیزی را در کنگره خودمان ببینم.
fna.ir/f1ygyo
هدایت شده از تا انتهای افق
کل کابینه دولت #هلند بخاطر یک رسوایی مالی خانمان سوز استعفا داد...
در تیترهای خبریشان نوشته «بی عدالتی بی سابقه».
و داستان از این قرار است که مشخص شده، سالهاست کابیته دولت هلند در زمینه کمک هزینه کودکان سوء استفاده مالی می کرده. به این معنی که به دروغ والدین را به شکلی متهم می کرده و هزینه های سنگینی از آن ها دریافت می کرده که این کار باعث شده سالها هزاران خانواده دچار بحران سنگین مالی و به دنبال آن مبتلا به بحران های جبران ناپذیر خانوادگی شوند.
مارک روته که نخست وزیر هلند است این سوء مدیریت رو پذیرفته و استعفای خودش رو به پادشاه هلند تسلیم کرده. هلند حکومتش همچنان پادشاهی است و کشور به دست نخست وزیر و کابینه اداره می شود.
این جرم مالی با تحقیقات پارلمانی شناسایی شده که ثابت کرده نهادهای دولتی من جمله اداره مالیات هزاران خانواده را به کلاهبرداری مالی متهم می کردند و در نتیجه آن خانواده های زیادی مجبور شده اند ده ها هزار یورو مبلغ کمک هزینه کودکان را به دولت پس بدهند! و به دنبال آن به دلیل فشار مالی شدید به وجود آمده برای خانواده که از قشر کم درآمد محسوب می شده اند، زندگی شان از بین برود. به طور مثال دچار بی کاری یا طلاق و جدایی والدین کودک یا بحران های مالی شده اند که آسیب های جبران ناپذیر به آنان زده است.
این تحقیقات در پی شکایت ۶۰۰ خانواده انجام شده و نشان داده که عموم این خانواده ها مهاجر یا دو تابعیتی بودند و ظاهرا چون هلندی نبوده اند به راحتی این فشارهای ظالمانه به آنان تحمیل شده است.
از طرفی وضعیت کرونا در هلند خوب مدیریت نشده و خروجی اش انتقادهای مردمی به دولت و نحوه اقدامات برای کنترل وضعیت بوده.
این فاجعه در هلند کشوری پیشرفته از نظر بهره مندی از تکنولوژی و در ظاهر دارای رفاه زندگی برای مردم رخ داده.
هر جای دنیا اگر «خودنگهداری» و به اصطلاح دینی ما «تقوا» نباشد، هیچ قانونی توان سالم نگه داشتن انسان از درون را ندارد. و این تصور که جایی هست که دین ـ بزرگترین نیروی بازدارنده درونی ـ ندارند اما توانسته اند سالم زندگی خود و جامعه را پیش ببرند، باطل و اشتباه و قابل اثبات است.
https://joop.bnnvara.nl/nieuws/kabinet-rutte-iii-treedt-af
🌱 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند
@ninfrance
بخشی از مصاحبه
پروفسور یرواند آبراهامیان، استاد بازنشسته رشته تاریخ در دانشگاههای پرینستون، آکسفورد و باروک نیویورک است و در کنار کتاب «ایران بین دو انقلاب» که یکی از مهمترین کتابهای مرجع در رابطه با تاریخ معاصر ایران است، کتابهای «کودتا»، «تاریخ مدرن ایران»، «مردم در سیاست ایران»، «جستاری درباره تئوری توطئه در ایران» را به رشته تحریر درآورده است. آبراهامیان، تاریخپژوهی ارمنیتبار است که در ۱۳۱۹ و در تهران به دنیا آمده و تا ۱۰ سالگی در پایتخت ایران زندگی کرده، اما بعد از آن به بریتانیا مهاجرت کرده است و تحصیلات خود را در این کشور و نیز در آمریکا ادامه داده است.
او معتقد است : کرونا نشان داد که نظام آمریکا تا چه اندازه شکننده است
آنچه در دو ماه اخیر ( تاریخ مصاحبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹) مشاهده میکنیم این است که نظام آمریکا تا چه اندازه شکننده است. پس از جنگ سرد، اصولاً آمریکا به عنوان قدرت برتر که بر جهان تسلط داشت دیده میشد. اما آنچه اکنون میبینیم این است که در حقیقت از نظر داخلی یک نظام شکننده است. بخش سلامت ضعیف است، زیرساختها ضعیف هستند و سطح بالایی از بیثباتی اجتماعی وجود دارد. بحران ناگهانی اقتصادی نشان داده که نهادها تا چه اندازه ضعیف هستند. پس آنچه امروز میبینید نمایان شدن این نظام است. کتابهای زیادی در مورد بلایا وجود دارد که طی مدتها منتشر شده است، مثل طاعون اثر کامو، اما کتابی که کسی به آن اشاره نمیکند، ولی من فکر میکنم در حقیقت بیشترین ارتباط را با وضعیت امروز ما دارد کتاب جنگ دنیاها از هربرت جی ولز H.G.Wells است که اگر آن را بخوانید میبینید که یک قدرت عظیم از فضا به زمین آمده است. آنها زمین را تسخیر میکنند، تمام قدرتهای نظامی لازم را در اختیار دارند و کسی نمیتواند آنها را متوقف کند. هیچ منطقی در بشریت نمیتواند جلوی بلعیده شدن جهان و سلطه این قدرت بر زمین را بگیرد. اما آنچه در نهایت این قدرت فرازمینی را نابود میکند چیزی است که به چشم نمیبینید یعنی میکروبها. به طور کنایهآمیزی تمام جهان توسط میکروبها نجات پیدا میکند. در نهایت آنچه Wells میگوید این است که خداوند با خرد خود این نوع از میکروب را ساخته تا جهان را نجات دهد. آنچه در حقیقت میبینید ابرقدرتی است که بر جهان تسلط دارد، اما نمیتواند از پس یک ویروس برآید. دیگر کشورها توانستهاند از پس آن برآیند. به عنوان مثال ایالت کرالا در هند که کشوری فقیر است. این ایالت تعداد بسیار زیادی کارگر مهاجر از کشورهای خلیج فارس دارد. حجم شیوع ویروس در کشورهای خلیج فارس بسیار بالاست. با این حال، چون در کرالا همیشه نظام درمانی فعال بوده، این استان پایدار بوده و توانسته کرونا را کنترل کند. پس در تمام مدت اپیدمی این بیماری تنها ۴ نفر مردهاند. اما در ایالات متحده آمریکا با تمام ثروتش بیش از ۱۰۰ هزار نفر مردهاند و این تازه شروع این همهگیری در اینجاست. شرایط در ماههای آتی در حال بدتر شدن نیز هست.
پس من فکر میکنم که آنچه این همهگیری بیماری به ما نشان داده ضعفی است که همیشه در ایالات متحده وجود داشته، اما به آن بیتوجهی میشده است، مانند تبعیض نژادی، فاصله طبقاتی، ناتوانی دولت در عملکرد صحیح، نقدهای فراوان از دولت به عنوان مجموعه نهادهایی که خود مشکل هستند و نه راهحل. این موضوع طی ۵۰ سال اخیر موضوع بحث محافظهکاران بوده و نتیجه آن را امروز میبینیم.
http://tarikhirani.ir/fa/news/8467/%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%81%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D8%AF
فابیان کولر/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
اگرچه امروز پناهندگان سوری از نظر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و حامیانش، دشمن محسوب شده و در کنار شهروندان شش کشور دیگر مسلمان از ورود به این کشور منع شدهاند، اما سوریها به نوعی با تاریخ نیویورک گره خورده و پیوندهایی عمیق با این قلب تجارت جهانی دارند. یکصد سال پیش منطقهای که بعدها برجهای دوقلوی تجارت جهانی در آن ساخته شد به محله عربها شهرت داشت و به آن «سوریه کوچک» لقب داده بودند.
امروزه داستانهای زیادی در مورد عدم تمایل اعراب به همزیستی با کشورهای دیگر گفته میشود و حتی گزارشگر نیویورکتایمز نیز از سختیهای تهیه گزارش در محله عربهای نیویورک میگوید؛ اما نمیتوان انکار کرد که عربزبانهای ساکن این متروپل جهانی ریشهای عمیق در این شهر دارند. از جمله این افراد میتوان از زنی زیبا به نام فاطیما یاد کرد که گزارشگر نیویورکتایمز در سالهای دور از او به عنوان یک «الهه» و زیباترین زنی که در این شهر بزرگ وجود دارد، یاد میکند.
نویسندگان و روزنامهنگاران متعددی در مورد این محله شرقی - اروپایی نیویورک نوشته و خاطرات جالبی را روایت کردهاند. این نوشتهها به بیش از یکصد سال پیش یعنی سال ۱۸۹۹ بازمیگردد و به عبارت بهتر به بیش از یکصد سال قبل از آنکه رودی جولیانی، شهردار پیشین نیویورک، علیه ورود پناهجویان سوری به ایالات متحده سخنپراکنی کرده و فضا را علیه آنان مسموم کند و برانگیزد. جولیانی که یکی از طرفداران و دوستان نزدیک دونالد ترامپ است در جریان آن مبارزات انتخاباتی وحشتناک پاییز ۲۰۱۶ هشدار داده بود که چنانچه هیلاری کلینتون به ریاستجمهوری برسد «۶۰ هزار تروریست» را به خاک آمریکا خواهد آورد.
این در حالی است که شهروندان سوریتبار یکی از ریشهدارترین به اصطلاح متعلقات نیویورک محسوب میشوند و اهمیت و سابقه آنان از این نظر به اندازه مجسمه آزادی و محله چینیها است. ایالات متحده آمریکا از بدو تاسیس در حکم کانونی جذاب برای مهاجران بوده و اصولا همه جمعیت غیربومی آن را مهاجرانی از سراسر دنیا تشکیل داده و میدهند. تنها از سال ۱۸۱۵ یعنی از حدود یکصد سال پیش تا به امروز بیش از سی میلیون شهروند اروپایی که میلیونها نفر از آنان آلمانی بودند به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده و اکثر آنان در بدو ورود به خاک این کشور در نیویورک ساکن شده و غالبا در جزیره ویژه مهاجران یعنی جزیره الیس زندگی کردهاند. مهاجرانی که از سراسر جهان به خاک آمریکا وارد میشدند امید داشتند که در این سرزمین از زندگی بهتر و امکاناتی نامحدود برخوردار شوند.
بازارها به جای بانکها
این روزنامهها بودند که خیلی زود به این محله نیویورک لقب «سوریه کوچک» دادند و این نام تا مدتها بر روی این محله بود. البته این محله با فرهنگ موازی عربی آن با نگاه امروزی چندان جذاب نمیتوانست باشد. البته در همان محلهای که بین سالهای ۱۸۸۰ و ۱۹۴۰ زنان با حجاب کامل رفتوآمد میکردند و مغازههای خرازی و خردهفروشی آن تابلوهایی به زبان عربی داشت، بعدها مرکز تجارت جهانی ساخته شد و آن برجهای دوقلوی معروف سر از زمین درآوردند.
گردشگران و روزنامهنگارانی مانند کرامول چایلد به هنگام عبور از محله منهتن و خیابان واشنگتن با دستفروشهایی روبهرو میشدند که نمادها و شمایل مذهبی و شیرینبیان سوری به مشتریان خود عرضه میکردند. در همان محلی که امروزه ساختمانهای بانکها سر به فلک کشیدهاند، بازارهایی وجود داشت که در آن از فرش دستباف و شمشیر دستساز گرفته تا چراغهای شرقی به فروش میرفت و البته قیمت این کالاها گاه گران بود. جوانان عرب در قهوهخانههای این محله قلیان میکشیدند و پیرترها به بازی تخته نرد مشغول بودند.
هنگامی که کرامول چایلد در سال ۱۸۹۹ به عنوان گزارشگر نیویورکتایمز از این محله دیدن کرد، نزدیک به سه هزار مهاجر عرب در آن زندگی میکردند. چایلد در مورد مسجد لبنانیهای محله سوریه کوچک اینگونه نوشته است: «هیچ کلیسایی از نظر شکوه و تجمل به پای آن نمیرسد.» و در مورد یک رستوران عربی اظهار نظر میکند: «غذای این رستوران عطر و بوی خاصی داشت که نه به غذاهای آلمانی و نه به غذاهای فرانسوی شبیه بود.»
با این حال در آن دوران نیز اینگونه نبود که همه افراد محلی و بومی به این تازهواردان عرب، نظر لطف داشته باشند. روزنامه نیویورکتایمز طی مقالهای که در ماه می ۱۸۹۰ چاپ کرد، در توصیف سوریه کوچک آورده است: «گداهای فلاکتزده مارونی به این محله هجوم میآورند.» از سوی دیگر یکی از اعضای هیات تحریریه همین روزنامه در سال ۱۹۰۳ ضمن تحسین «ادب و متانت اهالی این محله» اظهار نظر میکند که رفتار این مردم و حال و هوای محله سوریه کوچک او را به یاد داستانهای چسترفیلد، نویسنده و سیاستمدار بریتانیایی میاندازد. او در چند سطر بعدی نوشته خود صحنههای رمانتیک یک کافه عربی را اینگونه آورده است: «دور تا دور میزهای این کافه مردانی نشستهاند که چشمانی سیاه و پوستی زیتونیرنگ دارند و با این چهره و قیافه به راحتی میتوانند به مدلهایی برای شاهکارهای هنری بدل شوند.»
با این حال در آن زمان نیز این مهاجران و پناهجویان برای برخورداری از اهمیت و احترام و امکانات، مبارزه سختی در پیش روی خود داشتند؛ زیرا در همان زمان نیز گاهی از آن سوریه کوچک به عنوان مرکز جوانان لات و اوباش خیابانی و گاه به عنوان مسکن سوریهایی که «تن به هیچ قانونی نمیدهند» و «افرادی بدون ملیت و هویت مشخص» یاد میشد. یک نویسنده آمریکایی در همان دوران از مقاومت و امتناع این تازهواردان عرب در برابر یادگیری و تکلم به زبان انگلیسی گله میکند و نویسندهای دیگر از کمبود امکانات برای تدریس دروس زبان محلی و بومی نوشته است.
حتی نویسنده و خبرنگاری مانند کرامول چایلد نیز گاه همه آن تعریف و تحسینهای خود از زیباییهای این مهاجران سوری را فراموش کرده و بارها به هنگام گشتزنی در خیابانهای این محل رای و نظر خود درباره این همسایگان عرب را تغییر داده و حکمی دیگر داده است. او در یادداشتهای خود میآورد: «تنها چند خانه آنسوتر مردان پیر و خانوادههایی پرجمعیت را میبینیم. بچههای به غایت کثیف با مادران فربه و پدران کارگر خود در آنجا سکونت دارند. در سراسر نیویورک کوچه و خانهای کثیفتر از این وجود ندارد.»
این تضاد تنها به دیدگاههای این نویسنده و خبرنگار و همکاران وی خلاصه نمیشد؛ زیرا در آن زمان هنوز هویتی به نام شهروندان سوریه آنگونه که امروز میشناسیم اصولا وجود نداشت. ساکنان محلهای که از آن با عنوان سوریه کوچک یاد میشد، در واقع از منطقهای که امروزه سه کشور اردن، فلسطین و لبنان را در خود جای داده است به آمریکا آمده بودند. به همین خاطر ساکنان سوریه کوچک در واقع خاستگاههای فرهنگی و اجتماعی متفاوتی داشتند اما همگی آنان از امپراتوری فروپاشیده عثمانی گریخته بودند.
بر پایه برآوردهای موجود تا سال ۱۹۱۰ نزدیک به ۶۰ هزار مهاجر از آن منطقه به ایالات متحده آمریکا آمدند و در همان حال که در میان مهاجران به اصطلاح سوری قدیمیتر، بازرگانان بسیار موفقی وجود داشت، این گروه از تازهواردان بیشتر به گدایی در محلههای عقبافتاده نیویورک مشغول بودند.
به نوشته کرامول چایلد محله موسوم به سوریه کوچک بیشتر به نقطهای آکنده از سکون شبیه بود که با «روح ناآرام و الیت» این متروپل میلیونی سنخیتی نداشت و در تضاد با آن بود. با این حال هر شب میهمانانی از سراسر این شهر برای خوردن «گوشت گوساله پیچیدهشده در برگهای درخت مو» و شراب قرمز سوری به این محله میآمدند و در کافههای همین محله بود که حلقه کوچکی از روشنفکران نیز شکل میگرفت و از دل همین حلقه بود که بعدها علاوه بر انتشار سه روزنامه عربزبان، اولین رمان بزرگ عربی - آمریکایی یعنی «خالد» نوشته امین الریحانی منتشر شد؛ اما چیزی نگذشت که این دنیای کوچک و موازی عربی با مشکل مواجه شد. در آن زمان روزبهروز بر شدت و حدت ایدئولوژیهای نژادپرستانه و هراس از سوسیالیسم افزوده میشد و پس از پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم بود که ایالات متحده آمریکا بارها قانون مهاجرت را تغییر داد و آن را سختگیرانهتر کرد. بدین ترتیب بود که شمار مهاجران ورودی به آمریکا در سالهای دهه بیست قرن گذشته کاهشی ۸۵ درصدی نشان میداد.
منبع: اشپیگل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ طنزپرداز آمریکایی:
📍چیزی که امروز در آمریکا درجریانه هر جای دیگه اتفاق میافتاد، آمریکا به اونجا حمله میکرد....!
✅این هم یکی دیگر از نشانه های #مردسالاری در غرب
💠امروز هم وقتی زنی با مردی ازدواج می کند و به خانه شوهر میرود حتی نام خانوادگی او عوض میشود و نام خانوادگی مرد را برخود می گذارد.
💠زن تا وقتی نام #خانوادگی خود را دارد که #شوهر نکرده است وقتی شوهر کرد نام خانوادگی زن به نام خانوادگی مرد تبدیل می شود این رسم غربی هاست.
💠در کشور ما این طور نبوده، هنوز هم نیست. زن #هویت خانوادگی خودش را با خودش حفظ می کند و لو بعد از ازدواج. آن نشانه همان فرهنگ قدیمی #غرب است که مرد سرور زن است.
۱-منشی خزانه داری
۲-دادستان کل
۳-منشی امنیت سرزمینی
۴-مدیر اطلاعات ملی
۵-رییس ستاد کاخ سفید
۶-وزیر خارجه
۷-معاون وزیر خارجه
۸-مسئول سیاست خارجی
۹-مسئول اداره تکنولوژی
۱۰-دبیر آژانس امنیت مرکزی
هر ۱۰ مقام برترِ دولت بایدن از قومِ برگزیده، برگزیده شده اند #ایالات_مستعمره_یهود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موزه پاریس هم مجسمه ترامپ را دور انداخت!
در فلات شمال مرکزی مکزیک منطقه ای به اسم Bolsón de Mapimí قرار گرفته و چیزی که درباره این منطقه عجیبه این است که در آن ۵۰ کیلومتر منطقه بیابانی وجود دارد که به منطقه سکوت معروف است. در واقع اینجا جایی است که سه ایالت «چی وا وا»، «دورانگو» و «کواویلا» به هم می رسند و حدود ۶۵۰ کیلومتر تا جنوب شهر «ال پاسو» در ایالت تگزاس فاصله دارد. منطقه زمین های بایر مکزیک جایی دورافتاده است بطوری که نزدیک ترین شهر به آن شهر کوچک Ceballos است که در فاصله ۴۰ کیلومتری آن قرار دارد. مردمی که در شهرهای اطراف این بیابان زندگی می کنند از زمان های قدیم افسانه هایی را درباره این منطقه شنیده اند. جالب است که تعدادی از افسانه ایی که درباره این بیابان وجود دارندهم اثبات شده اند با این وجود تمام داستان هایی که درباره این بیابان گفته شده همچنان افراد زیادی را شگفت زده می کند.
منطقه سکوت
افسانه ها از کجا شروع شد؟
اولین شایعات درباره این منطقه از دهه ۱۹۳۰ شروع شد زمانی که خلبانی به اسم سارابیا مجبور شد تا به خاطر ناهنجای های رادیویی، فرود اضطراری داشته باشد. سارابیا یکی از خلبان های این منطقه بود که در هنگام پرواز متوجه شد که در قسمت هایی از این بیابان هواپیما به درستی کار نمی کند، انگار چیزی جلوی درست کار کردن هواپیما را می گرفت. سال ها گذشت تا اینکه در سال ۱۹۶۴، یکی از مهندسین شرکت نفت دولتی مکزیک به اسم «هری دی لا پنا» در حال بررسی بیابان بود تا محل مناسبی را برای لوله کشی نفتی به سمت ایالت «چی وا وا » پیدا کند. او در حال اکتشافات خود بود که ناگهان به منطقه سکوت رسید و متوجه این نکته شد که ارتباطات رادیویی او مختل شده است. نخستین بار همین مهندس بود که به این منطقه لقب منطقه سکوت داد و از آن زمان تا به حال، همه این منطقه را به نام منطقه سکوت می شناسند. از آن جایی که او علاقه زیادی به کشف این مکان داشت بارها به این منطقه برگشت تا آن پدیده را تکرار کند. چیزی که او متوجه شد این بود که منطقه سکوت و این تداخلات رادیویی ثابت نیست و جای آن تغییر می کند به طوری که او دقیقا نتوانست منطقه تداخل رادیویی را مشخص کند. گزارش هایی که درباره تداخل امواج در این ناحیه به گوش می رسید باعث شد تا همه اینجا را به عنوان مکانی اسرار آمیز و عجیب بشناسند. اما اتفاقاتی که سال ها بعد در این منطقه افتاد افسانه ها و شایعات درباره این منطقه را روز به روز بیشتر کرد.
جاذبه های عجیب
همه این شایعات باعث شد تا تیمی راهی ین منطقه شود تا درباره آن تحقیق کند، آن ها سریعا متوجه شدند که یک چیزی تمامی ارتباطات آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد و بدون ارتباط و مکالمه درست هماهنگی بین اعضای تیم مشکل تر می شد. در این محل حتی چیزی بیشتر از تداخل امواج رادیویی اتفاق می افتاد بطوریکه حتی سیگنال های تلویزیونی هم قطع می شدند. نتیجه ای که نظریه پردازان به آن رسیدند این بود که در اینجا میدان های مغناطیسی یک منطقه تاریکی را شکل داده اند که هیچ تکنولوژی مدرنی در آن جا قابل استفاده نیست. در واقع اینجا جایی بود که بیسیم و رادیو از کار می افتادند و هیچ انتقال الکترومغناطیسی انجام نمی شد.
بیابان عجیب مکزیک
پدیده های عجیب و غریب دیگر
به غیر از داستان هایی که درباره نبود سیگنال های رادیوی و نبود امکان حرف زدن در این منطقه وجو داشت گزارشات عجیب و غریب دیگری هم از این ناحیه شنیده می شد. بعضی از آن ها قابل باور بودند اما برای بسیاری از آن ها هیچ توضیح مشخصی وجود نداشت. داستان هایی مثل دیدن نورهای عجیب و غریب و هواپیماهای مثلثی در آسمان تا ناپدید شدن افراد زیادی در این منطقه باعث شده که اینجا به یکی از عجیب ترین مکان های دنیا تبدیل شود. یکی از دلایلی که برای توجیه این منطقه آورده اند اما هنوز به اثبات نرسیده این است که در این منطقه حجم زیادی از مواد مغناطیسی و اورانیوم هست که همین سطح زیاد مواد معدنی باعث شده تا در این منطقه هیچ سیگنالی وجود نداشته باشد. بسیاری از شهاب سنگ هایی که به اتمسفر زمین نزدیک می شوند از آهن و فلزت دیگر تشکیل شده اند و جذب میدان های معناطیسی می شوند با این حال کارشناسان متوجه شده اند که این منطقه نسبت به دیگر مناطق شهاب سنگ های بیشتری را جذب نکرده است. یکی دیگر از عجایب منطقه سکوت این شایعه است که در اینجا سه نفر زندگی می کنند که لباس های عجیبی به تن دارند که اصلا مناسب منطقه ای بیابانی نیست آن ها مانند بومی ها به طور سلیس اسپانیایی حرف می زنند و از کسانی که به این منطقه رفته اند تقاضای آب می کنند اما به نظر می آید که هیچ وقت غذا نمی خورند! معماهای زیادی درباره اتفاق های عجیب و غریب منطقه سکوت وجود دارد عده ای هم داستان ها و شایعاتی که پشت سر این بیابان هست را خنده دار می دادند.
#تمدن_اسلامی
#اختراعات_مسلمانان
🎥اگر #مسلمانان نبودند، امروز سینما و دوربینی نبود!!!
📌 « #ابن_هیثم » را بشناسیم...
┅┅❅❈❅┅┅
🔴سبک زندگي ايرانيان در اوايل قرن چهاردهم، به روايت يک مستشار آمريکايي
🔸آرتور ميلسپو، مستشار معروف آمريکايي و همه کاره مسائل مالي ايران در سالهاي 1301 تا 1306 و همچنين سالهاي 1321 تا 1323، در جايي از کتابي که با عنوان « «مأموریت آمریکاییها در ایران» نوشته است، شرحي کوتاه از #سبک_زندگی و خلقيات مردم ايران در يک قرن قبل بيان میکند که صرف نظر از برداشت درست يا نادرست او از روحيات و خلقيات ما ايرانيان، توجه به آنها جالب است:
🔸«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت میشود، پشتکار و #وجدان_کار است... حقیقت این است که کمکاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانیها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغخاطر انجام میدهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلیاش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف میکند. حرفهای او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند...
🔸یکی از مهمترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آنها در مواجهه با مشکلات است. شرکتکنندگان در کنفرانسها به ندرت کسانیاند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند. ... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقبافتادن کارها و بینتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت میکنند...
🔸ایرانیها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمیدانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حسابشدهای از زمان در نظر نمیگیرند... در قهوهخانهها و کاروانسراها، در کنار خیابانها و جادهها گروهگروه از مردم ایران لم داده و صحبت میکنند و قلیان میکشند... در پیادهروها یا کنار جادهها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمیخوریم که زیر آفتاب خوابیدهاند. ایرانیها در هر کاری که داشته باشند، عجلهای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنجونیم آغاز میکند. ...
🔸حس میهنپرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانیها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه میکنند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را نادیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...»
احمد حسین شریفی
🔸نتیجهی علم منهای دین (مباحثه با رئیس مجلس آلمان)🔸
رئیس مجلس آلمان در دوره آقای خاتمی به ایران آمد. آن موقع بحث روز، گفتگوی تمدنها بود و ایشان هم روی این مسئله مانور میداد. زمانی که خواست موضوع گفتگوی تمدنها را شروع کند من گفتم که میخواهم در ابتدا سؤالی از آقای رئیس مجلس بپرسم. گفتم اگر ۲ نفر با هم دعوا میکردند و یک نفر سومی آمد به هر کدامیک چوب داد، آیا به این دو نفر خدمت کرده است یا خیانت؟ او ترسید که اگر بگوید خیانت کرده من مچ او را میگیرم که شما در دوره جنگ به عراق و ما کمک میکردید. برای رئیس مجلس هم، چنین گافی خیلی سخت است. یک جوانی [در مجلس] بود که گفت من عضو حزب سوسیالیست هستم و جزو نمایندهها بود. این جوان دیگر حوصله نکرد و گفت جواب شما روشن است و این فرد به هر دو نفر خیانت کرده است. ایشان (رئیس مجلس) هم ناچار شد که بگوید خیانت کرده است. البته بعد من دل او را آرام کردم و گفتم که سؤال من سیاسی نیست. من میخواستم بگویم که نتیجه علم منهای دین، این است. اینکه دائم توی سر دین میزنند و میگویند که دین باعث عقبافتادگی است، یکبار هم به دین فرصت دهید که از خودش دفاع کند. دانش که تاج افتخار بشریت است تابهحال چهکار برای بشریت کرده است؟ بشر در ابتدا الف بود و ب. دانش آمد و دائم یکی به این داد و یکی به آن.
بعد از اینکه این فرد قبول کرد که چنین اقدامی خیانت است، سؤال دوم را مطرح کردم. گفتم شما معتقدید که آیا اول باید یک نفر را مسلح کرد و بعد او را اصلاح کرد یا اینکه اول او را اصلاح کرد و بعد مسلح کرد؟ در پاسخ به این سوال هم کمی این پا و آن پا کرد و بعد گفت اول #اصلاح و بعد #تسلیح. گفتم خب شما که میگویید ابتدا باید اصلاح و بعد مسلح شود اگر کسی اصلاح نشده مسلح شد باید او را خلع سلاح بکنیم یا خیر؟ او هم ناچار شد که بگوید باید خلع سلاح کنیم.
گفتم پس آن چیزی که میتواند جامعه را اصلاح کند ۳ چیز است: خلع سلاح فاسدها، اصلاح و تسلیح. اینکه ما بیاییم و با یکدیگر حرف بزنیم، اما هیچ ضمانت اجرایی نداشته باشیم چه اهمیتی دارد؟ دیدید که گفتگوی تمدنها هم کمکم خاموش شد.
آیت الله حائری شیرازی
بی اعتمادی به اطرافیان
ترس از خودی
نادرشاه در ماههای پایانی عمر در اوج خشونت حکومت میکرد و به دلایلی چند به تمامی سردارانش سوءظن داشت. نادر شبی رئیس آنها را احضار کرد و چنین گفت: من از نگهبانان خود راضی نیستم و از وفا و دلیری شما آگاهم. حکم میکنم فردا صبح همه آنان را توقیف و زنجیر کنید و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنید. حیات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی این موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ایشان مصمم شدند تا دیر نشده، نادر را از میان بردارند. تا پاسی از شب رفت، مواضعین به خیمه چوکی، دختر محمدحسنخان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود، رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه را نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد، صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.
(بامداد یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ برابر با ۲۸ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی)
آلودگی در بیکاری است، انواع مفاسد در بیکاری است. ما باید شغل خود را مانند نماز، مقدس بشماریم و آن را از هر نجاست و کثافت دور بداریم.
📕یادداشتهای استاد مطهری ج ۶ ص۴۴۶
⛔️تصویردلخراش
عکس یادگاری سرباز آمریکایی درحال پاره کردن شکم یک اسیر ویتنامی
#غرب_شناسی
هدایت شده از تا انتهای افق
تصورات اشتباه
قبل از سفر به #فرانسه واقعا فکر نمی کردم این حجم از نارضایتی مردمی نسبت به دولت و سیستم اجرایی و ... وجود داشته باشه. اگر هم باشه فکر نمی کردم اهل آشوب و تخریب و خرابکاری باشند. اما خودم به شخصه، شاهد آشوب و خرابکاری مردم در جریان اعتراضات و اعتصابات بوده ام.
خب همیشه شنیده می شد که اروپا مهد قوانین مدنی است. کشورها در اجرای قوانین موفق هستند. مردم در اجرای قوانین جدی هستند. زندگی مدنی به بهترین شکل برقرار است و...
اما خب مدام در جریان اخباری قرار می گرفتم که از نارضایتی مردم از حکومت و اقدامات دولت و... می گفت. از اعتصاب و تظاهرات عادی گرفته تا سوزاندن اموال دولتی و مردمی...
از فرانسه که گذشت، قبل از سفر به هلند، فکر نمی کردم اینجا هم مردم اهل آشوب و خرابکاری و درگیری داخلی باشند. به تعریف و تمجید خیلی ها تصور می شد که حتما مردم از حکومت راضی. حکومت از مردم راضی و همه چیز خیلی نایس و رویایی در جریان است.
اما دنیای واقعی بدون سانسور، بدون روتوش و بدون رسانه های واسطه شکل دیگری دارد.
چند روز است که در شهرهای #هلند اعتراضات مردمی شکل گرفته، برای چی؟ مخالفات با قانون منع رفت و آمد شبانه از ساعت ۹ شب...
اصل اینکه مردم بخاطر این مسئله در خیابان ها بریزند و نه فقط اعتراض کنند، بلکه به آشوب و خرابکاری دست بزنند یک بحث است که چرا؟! اما در کنارش واقعیت وجود تظاهرات، درگیری با پلیس، تخریب اماکن دولتی یا مردمی یک واقعیت است که در حال وقوع است و این درحالی ست که صفحه اینستا این شهرها باز هم تصاویری هنری و زیبا از شهری رنگی و آرام می گذارند و شاید خیلی از مردم دنیا دستشان فقط به این حد از اخبار تزئینی این کشورها برسد.
تجربه زندگی در خارج از #کشورم_ایران تجربه ارزشمندی شد برای اینکه بدون سانسور شاهد وقایع این دست کشورها باشم. وقایعی که بسیاری از رسانه های فارسی زبان با فاصله زیاد از واقعیت حوادث رخ داده، به روایت خود، اخبارسازی می کنند.
✨مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند
@ninfrance
💢 58 درصد آمریکاییها اعتقاد دارند که "دغدغه اکثر سازمانهای رسانهای بیشتر حمایت از یک ایدئولوژیک یا موضع سیاسی است تا اطلاعرسانی به مردم"
🖌 غائله کرونا بهانهای برای تیکآف اقتصادهای جهان
وقتی بیماری هایی مانند سرماخوردگی و آنفولانزا به سراغ فرد می آید، تب و ناراحتی و درد و خستگی ناشی از آن باعث می شود بیمار احساس کند که جهان چقدر زجرآور و ناعادلانه است! در همین حال هر چه می تواند بدن خود را با انواع مأکولات و مشروبات دارویی تقویت می کند و ناگهان در یک صبح همه چیز ناپدید می شود و جهان زیبا می شود. اگر در حال عادی آن همه به تغذیه و تقویت جسمی توجه کنیم توجیهی ندارد اما در دوران ابتلا اینگونه نیست.
حدود یک سال می گذرد که اقتصاد جهان دچار بیماری کووید 19 شده است و اقتصادهای پیشرو با ایده محوری "پول هلیکوپتری" در حال تقویت خود هستند! حجم دلار خلق شده (اسکناس و سپرده جاری) از سال 1974 تا مارس 2020 (قبل از کرونا): 4 هزار میلیارد دلار است. این درحالی است که حجم دلار خلق شده از مارس 2020 تا دسامبر 2020: 3.5 هزار میلیارد دلار می باشد. این یعنی انباره دلار در عرض چند ماه به اندازه 50 سال رشد کرده است!
شمار قابل توجهی از اقتصاددانان برجسته مانند ریچارد بالدوین، جردی گالی، دی مارو، جاناتان ترنر و... سیاست مداران جهان را تشویق به پول هلیکوپتری کردند، عنوان مقاله های آن ها را ببینید:
"پول هلیکوپتری الان وقتش است"، "شکستن تابوها؛ اقتصادسیاسی پولپاشی برای کرونا"، "چراغ های اقتصاد را روشن نگه دارید؛ داروی اقتصاد مبتلا به کرونا" و "تحلیل ساده پول هلیکوپتری؛ چرا همیشه جواب می دهد!"
اقتصادهای مبتلا به کرونا در حال تقویت برای کچ آپ (catch-up) و فراتر از آن جهش در تولید و اندازۀ خود هستند! اخیرا کنگره آمریکا یک بسته یک و نیم هزار میلیارد دلاری دیگر برای تزریق به اقتصاد تصویب کرد. در مجموع 5 تریلیون دلار در دوران ابتلای اقتصاد آمریکا به کرونا خلق پول شده و به اقتصاد تزریق شده است (چقدر کلمه تزریق در اینجا مناسب است، درست مانند تزریق به بیمار).
کل تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال 2019، 20 تریلیون دلار است یعنی آمریکا یک چهارم تولید ناخالص داخلی پول خلق کرده و طبق استعاره فریدمن با هلیکوپتر بر سر اقتصاد خود ریخته!
همان طور که تقویت جسمی و تغذیه فوق العاده برای مریض توجیه پذیر است این حجم از خلق پول در شرایط بحرانی نیز موجه است. به نظر می رسد غائله کرونا بهانه مناسبی برای تیک آف اقتصاد برخی کشورها فراهم کرده است.
بله باید یک پاندمی رخ دهد که بتوان این چنین تابوها را شکست.
نگران نباشید وقتی از تیکآف اقتصادشان مطمئن شوند، غائله می خوابد. آسیب دیدن بخش قابل توجهی از مردم جهان هم برایشان مهم نیست!
اگر ایران می خواست به اندازه یک چهارم تولید ناخالص داخلی خود به اقتصاد تزریق کند چقدر می شد؟ GDP ایران 450 میلیارد دلار است و یک چهارم آن می شود 112 میلیارد دلار! (مجموع پولی که ایران در دوران ابتلا به اقتصاد تزریق کرده حدود سه میلیارد دلار است!). خلاصه اینکه این فرصتی بود برای تیکآف نه نحیفتر کردن اقتصاد مبتلا به کرونا!
#یادداشت_اقتصادی
روزنامه جوان:
🔴 در کل جهان 300 ماهواره تلويزيوني فعال است که از اين تعداد 116 ماهواره فضاي ايران را پوشش ميدهند.
شبکههاي فارسيزبان که فقط براي فارسيزبانان و خصوصاً ايرانيها برنامه توليد و پخش ميکنند، هماينک به بيش از 160 کانال رسيده است.
اما ماهوارههايي که در فضاي ايران فعالند، امکان دريافت حدود 18 هزار شبکه تلويزيوني را فراهم کردهاند و از اين تعداد حدود 2 هزار شبکه را با ديشهاي معمولي ميتوان با کيفيت بالا دريافت کرد.
بررسيها نشان ميدهد، در بين اين شبکهها، 380 کانال به صورت شبانه روز در حال پخش موسيقي، کليپ، رقص، آهنگهاي درخواستي و کنسرت هستند.
حدود هزار و 200 شبکه در خلال برنامههاي خود، کليپها و شوهاي موزيکال پخش ميکنند.
حدود 80 شبکه به نمايش مد و لباس اختصاص دارند.
در يک تحليل محتوايي، عمده آنچه اين شبکهها پخش ميکنند و روي مخاطب اثر ميگذارند، با سنت و فرهنگ اسلامي-ايراني در تضاد بوده و آثار بسيار مخرب روحي و رواني دارند. شبکههاي فارسيزبان در ابتداي راهاندازي، بيشتر موضوعات سياسي را دنبال ميکردند، لکن هماکنون وارد حوزه فرهنگ شده، تغيير و تحولات فرهنگي را به صورت هدفمند در ايران دنبال ميکنند.
برخي از اين شبکهها مانند BBC فارسي، VOA، من و تو و فارسي وان، در ميان مخاطبين شهرت بيشتري يافته و توانستهاند بخشي از جامعه ايراني را تحت تأثير خود قرار دهند.
در ميان اين شبکهها،شبکه فارسي شبکه فارسي وان بيشتر از ديگر شبکهها، کانون خانواده را مورد توجه قرار داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 #فوکویاما:
📍با این اتفاقات دیگر کسی آرزوی #دموکراسی_آمریکایی ندارد...!
🔴پس از ايدئولوژی لیبرالیسم که در جامعهی جهانی سیطرهی نسبی یافته بود از دل آن از 1980 به بعد نئولیبرالیسم ظهور میيابد که منجر به شکاف بیشتر طبقاتی و معضلات عدالت اجتماعی شد و امروزه تقریبا به بن بست رسیده است.
⭕️آمریکا رهبری خود در جهان را از دست داده و ویرانگرترین پیامد آن لکه دار کردن #الگوی_آمریکایی است.🇺🇸
تعبیر #فوکویاما از آمریکای امروز
فوکویاما در مقالهای با عنوان «تا ریشه پوسیده» در «#فارینافرز» نوشت:
🔻در دوره #ترامپ روند زوال #آمریکا با سرعتی حیرتانگیز و در مقیاسی که پیشبینیاش دشوار بود ادامه یافت.
🔻بسترهای موجودی که زمینهساز این بحران بودهاند بی هیچ تغییری پابرجا هستند؛ سیستم هنوز به سختی تن به اصلاح خود میدهد.
🔻۷۷ درصد از جمهوریخواهان معتقدند که در انتخابات سال ۲۰۲۰ تقلب عمدهای صورت گرفته است.
🔻اینکه کشور به شبکههای اجتماعی اجازه داد تا این میزان قدرتمند شوند، یک اشتباه بزرگ بود.
🔻آمریکایی که ترامپ تحویل داد یک آمریکای دوپاره است که دچار اختلاف نظر داخلی بر سر ایدهآل های دموکراتیک خود خواهد بود.