🔷عضین خاطرم نیست تعریف کردم که با استادی به گشت‌وگذاری نظاره‌گرانه در مدارس دینی و مهد کودکها داشتیم اما ویراست امیر موجب شد یکی از تجربه‌های اون روزها رو تعریف کنم به یکی از مدارس قرآنی رفتیم و بچه‌ها همگی قرآن میخواندن و قرآن حفظ میکردن تقریبا نصفشون حداقل ۱۰ جزء حفظ بودن! واقعا کیف کردیم اما متوجه شدیم اکثر بچه ها یه خُلقیات مشترکی دارن مثلا همگی مغرور اند، یکسری مطالبات سیاسی خاص دارن، کلمات مشترکی رو استفاده میکردن شباهتهای عجیبی بود که شاخکهامون رو برای پیدا کردن علتش تیز کرد به بهانه تحقیق از مدرسه‌ی موفقشون از مدیر و معلم گرفته تا کل فضای مدرسه رو بررسی کردیم قضیه این بود که مرکز تمام رفتارها و سخنان معلمها ترسیم کردن کل دین شبیه یه کوه و سر قله ای به نام حفظ کل قرآن بود در کنارش جز در موارد معدود از تفسیر استفاده نمی‌کردن بچه ها هم اگر خوب وقت می‌گذاشتن به راحتی در ۳سال حافظ کل میشدن یا بهتر بگم به نوک قله میرسیدن. وقتی بچه‌ها به نوک قله می‌رسیدن فضای ذهنشون شبیه داستان هری پاتر میشد اونها جادوگر بودن و بقیه مردم مشنگ‌هایی بیچاره که توان جادوگری نداشتن و حالا جادوگران ما باید از این بدبخت های مشنگ مراقبت کنن! یک نگاه شدیدا بالا به پایین که نسبتی با خود قرآن و آموزه هایش نداشت از راه‌حل بهبود وضع مدرسه و تلاش‌های ما برای بهبودش گذر میکنم. ما امیدوار بودیم که این مدرسه استثناء باشه اما بعد از پایان این گشت چند روزه فهمیدیم این #عقده_پروری عیبی گسترده در آموزش دینی شده و صدای امثال رحیم پور را هم درآورده تنها فرق اون مدرسه شدید بودن این مشکل بود. "مهاجر'جیکوب آنیلی" @twiita