از معضلات اساسی در نظام تقنینی ما، مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
مصوبات این مجمع اگر در تعارض میان نظر شورای نگهبان و مجلس، سمت مجلس را گرفته باشد، باید موقت باشد؛ ولی متاسفانه دائمی فرض شده و تبدیل به اصل میشوند.
نمونه بارز آن #قانون_کار است که ۴۰ سال اقتصاد کشور را در شرایط اضطرار فریز کرده است.
بجای آنکه به فکر از بین بردن عوامل ایجاد کننده اضطرار باشیم، در پی دائمی کردن شرایط اضطراری رفتهایم.
به جای آنکه به جنگ علتها برویم، با معلولها درگیر شدهایم.
نتیجه آن را هم مشاهده میکنیم.
آیا مثلا با قانون تعیین #کف_دستمزد کارگرانمان از استثمار نجات یافتهاند؟ به جای آنکه #عدالت را در حذف عوامل اصلی به ضعف کشاندن طبقه کارگر بدانیم، کف دستمزد شده است اصل و تمام تلاش دوستان این شده که اثبات کنند آیا افزایش حقوق کارگران تورم دارد یا خیر؟
سوال درست میزان افزایش حقوق کارگر نیست.
سوال درست این است که چرا کارگر نمیتواند خودش دستمزد خودش را افزایش دهد؟
"محمد تقی نظریان مفید"
@twiita
پرسش ازمیزان #کف_دستمزد یک پرسش انحرافی بوده وناشی ازعدم درک صحیح مسئله #کارگری است.
پرسش صحیح چرایی اضطرارکارگر برای کاردرشرایط سخت بادستمزد اندک است.
۴۰سال است مسئله کارگری حل نشده، با این فرمان ۴۰ سال دیگرهم حل نخواهدشد؛چون ماعادت کردهایم در حکمرانی، بامعلولها سرشاخ شویم واز علتها سوال نکنیم.
"محمد تقی نظریان مفید"
@twiita