اوبونتو|ubuntu
:)🪴
گلای ِدم در خونه ننه جونم که خیلی دوسشون دارم؛
* ایده خلاقانه ای بوده آویزون کردنشون به دیوار
هیچ موقع از خوابام صحبت نکردم الانم قرار نیست صحبت کنم🦦😂.
شاید صحبت نکردنم به خاطر این باشه که میدونم چه اتفاقی افتاده اما نمیدونم😔🤌🏻؛ اینجور تصور کنید که دیدین گاهی یه آهنگ توو ذهنمون پلی میشه اما فقط پلی شدنه و نمیتونیم بلند بخونیمش!
خوابای ِمن اینجورن میدونم چی شده اما نمیتونم بگمش . واسه گفتن انگار مطلب زیادی یادم نمیمونه😂.
فقط یادم میمونه یه اتفاق حالا خوب ، بد ، باحال و بلا بلا افتاد و تامام🕶.
پ.ن: میدونمم الان بیشتریا با خوندن پیامم فهمیدین چی میخوام بگم اما متوجه نشدید🦦😂.
اوبونتو|ubuntu
هیچ موقع از خوابام صحبت نکردم الانم قرار نیست صحبت کنم🦦😂. شاید صحبت نکردنم به خاطر این باشه که میدو
با یه لبخند از این پیام بالا رد شین و بگذرین🦦.
دو روز پیش یه خواب ترکیبی باحال دیدم با همکاری برو بچِ " فرندز " و شخصیتای ِرمان ِ" ما تمامش میکنیم " .
و خوب با توضیحات بالا انتظار ندارید که واستون تعریف کنم! درسته؟😂🤌🏻
میدونید! من نظرم اینه که ما یه عکس رو زمانی میگیریم که میخوایم اون لحظه و زمان رو واسه خودمون ثبت کنیم ؛ و خوب من واسه گرفتن عکسا تایم زیادی رو صرف نمیکنم چون دیگه اونجور که باید واسم واقعی نیستن:)!
مثلاً اگه قراره از یه گل ، نوشیدنی یا هرچیز دیگه ای عکس بگیرم فقط عکس َرو میگیرم و اینجور نیست که کلی قبل از گرفتن اون عکس تایم صرف کرده باشم و خوب این موضوع عکسام رو واسم دوست داشتنی میکنه چون هربار که میبینم شون یادآور اون لحظه میشن واسم.
اون لحظه شاید خوشمزه و دوست داشتنی!
و خوب دیزاین غذا واقعاً واسم حوصله سر بر و بیهوده اس وقتی در آخر قراره خورده بشه😂🤌🏻؛
بنابراین به جای ِاینکار سعی میکنم تایمم رو روو خوردن غذا و لذت بردن ِازش بذارم.
امروز در تلاش بودم که پنکیکم رو تزیین کنم تا یه عکس فوق العاده از آب دربیاد اما بعد یه صدایی در درون میگفت که " هی فاطمه! به قوانین خاص خودت پایبند باش و خودت رو خسته نکن خیلی عادی و مثل همیشه کارت رو انجام بده و اگه میخوای عکست رو بگیر و تمام
نیازی نیست کلی چیزی که نیاز نیست رو الکی بذاری و آماده کنی و بعد از گرفتن عکس بهش حتی نگاه هم نکنی " . .
و خوب دیدم که درست میگه اون صدای همیشه همراه ِدرون.
این موضوع دیزاین داشت من رو سردرگم میکرد که چیکار کنم دوست داشتنی بشه ، توو عکس خوشگل بیفته و بلا بلا بلا .
جالب اینه در آخر هیچکار خاصی نکردم فقط همونجوری که اگه عکس یا فیلمی در کار نبود ، کارمو انجام میدادم رفتم جلو و یه عکس خیلی ساده واسه ثبتش گرفتم و همین .
اینارو گفتم یه چیز مهم بگم اما حوصله ادامه ندارم😂،
حال باید چه کرد به نظرتون؟
خوب خوب رفتم ظرفا رو شستم ، جارو کردم آشپزخونه رو ، بعدم پذیراییُ تمیز کردم و باز جارو کردم و الان درخدمت شمام🦦🕶؛
فقط یادم نیست نتیجه اخلاقی قضیه ای که داشتم میگفتم چی بود و می خواستم چیا رو بگم بهتون پس با اجبار پایان رو براتون باز میذارم مثل بعضی فیلما و میریم سراغ موضوع بعدی😔😂.