من خسته تر از آنی بودم که بدی ها را با بدی جواب بدهم و "هوی" باشم در جواب ِ"های"ِ آدم ها . .
خسته تر از آنی بودم که روحم را شرحه شرحه کنم تا بفهمند که در موردم اشتباه میکنند یا بفهمند که به کار من ، کاری نداشته باشند ،
و بیخیال تر از آنی ؛ که از کسی کدورتی به دلم داشته باشم . .
من در هر شرایطی و در مواجهه با هر آدمی ، خودم بودم ! کسی که برای هیچکس بد نخواست ، هیچکس را بد نمیدید دیگران را نه از روی ظاهر و نه از روی رفتارها و قضاوت های عجولانه ، قضاوت نمیکرد!
آدم ها هیچ کدامشان بد نیستند
اما متفاوتند ، خیلی متفاوت . .
و من حریف ِتفاوت های ِآدم ها ، و حریف ِنظرها و واکنش های شخصی شان ، نخواهم شد .
گوش هایم را میگیرم ، به رویشان لبخند میزنم و کارِ خودم را میکنم ، همان کاری که میدانم درست است و باور دارم که حالِ جهانِ مرا بهتر میکند .
و میدانم که روزی ، همین آدم ها ؛ از نشستن و پایِ ایستاده ها را گرفتن و زمین زدن ، خسته میشوند ، میایستند ، گوش هایشان را میگیرند ، به روی اطرافیانشان لبخندی زده و راهِ آرزوهای خودشان را میروند . .
همه ی ما روزی خسته خواهیم شد از راضی نگه داشتن ِهمه و همه را شبیه ِ باورهای خود ، خواستن ،
کلاهمان را بالاتر خواهیم گذاشت و به اتفاقات و هدف های بزرگ تری فکر خواهیم کرد . .
-بدون بال پرواز کن/نرگس صرافیان طوفان-
امروز با گفتن ِ " . . کودک ِمظلوم فلسطینی . ." همه رو تا حد توان زخمی کردم😔😂.
دوش گرفتم ، صبحانه خوردم با مامان و بابام ، آماده شدم داریم میریم دنبال ِخاله ها و پیش به سوی ِیه جای ِخوب🦋؛
اوبونتو|ubuntu
دوش گرفتم ، صبحانه خوردم با مامان و بابام ، آماده شدم داریم میریم دنبال ِخاله ها و پیش به سوی ِیه ج
امروز خیلیییی خوشحالم بچه ها🥲 بعداً میام اینجا و کامل لحظه به لحظه ی ِامروز رو ثبت میکنم؛
هدایت شده از آنانساف..!
کدام دانه فرو رفت در زمین که نَرُست؟
چرا به دانهٔ انسانت این گمان نرود؟