اوبونتو|ubuntu
مامان من به مکتب نمیره ، وقتی میره جمعه میره😔🕶 . .
امروز مامانم رو که رسوندیم ، یه کم توو خیابونا دور دور کردیم . .
بچهها . .
یه بابای ِخیلی مهربون با دوتا پسربچهاش اومده بود پارک امروز و اینقدر قشنگ با این دوتا بازی میکرد که میتونستم ساعتها اونجا بشینم و به بازیشون نگاه کنم🥲🤌🏻.
آخ آخ !
از زیبایی حاج خانوم و حاج آقاهایی که همچنان احترام و عشقشون مثل دوران جوونیشونه و با هم وقت میگذرونن که دیگه هیچی نگم-🤏🏻💘-!
بوس بوسیان🤏🏻✨ . .
اوبونتو|ubuntu
ما دوتاشو توو خونه داریم بذارید برم ازش عکس بگیرم زیباییشو ببینید🤏🏻
یادتونه این ظروف قشنگ رو ؟
اوبونتو|ubuntu
و پرونده این ظروف نتونستنی همینجا بسته نمیشه💆🏻♀؛
یکی دیگه بهش اضافه شد🦋💆🏻♀