جوری که کیمیا یه چیزی رو باهات در میون میذاره، یا یه خبری رو بهت میده تا ابد>>>😂
اینجوره که زمان مناسب، مکان مناسب و به شیوهی مناسب بیان کردن برای کیمیا میتونه یه جوک باشه😔.
اوبونتو|ubuntu
جوری که کیمیا یه چیزی رو باهات در میون میذاره، یا یه خبری رو بهت میده تا ابد>>>😂 اینجوره که زمان م
حالا البته این قابلیتهای زیبای کیمیا تا حالا منو غافلگیر نکرده اما بچهها رو چرا🦦😂... .
مثلا وقتی به جوری که امروز به آزیتا خبر داد که آخر هفته چیکار کردن، فکر میکنم، فقط میتونم بخندم🤣🤣..
یا جوری که به فاطمه و سپیده یا حتی سحر خبر داد یه موضوعی رو البته درستش اینه که خبر دادیم🤝🏻.
الهام که رسما از ماتریکس خارج شد🦦😂..
امروز وقتی اومد سلف کنارم، خیلی خوشگل و ناز شده بود و تا نشست از اینکه اصفهان چیکار کرده و اینا حرف زدیم و بعد بهم یه چیزی رو نشون داد و من در حال ذوقیدن برای اون قضیه بودم که یهو یه جعبه کوچولو داد دستم...
بعد من اینجور بودم که « کیمیا، یکی یکی سوپرایز کن آدمو .. یَلوک (یه لحظه) امونم بده ببینم چی به چیه! برای چی چی ذوق کنم بعد برو سراغ بعدی، اینو (اشاره به جعبه) کی خریده، حالا چی توشه؟ و بلا بلا بلا»..
که یه لبخند زد بهم نمیدونم چه جوری اون لحظه فکر کردم برای منه و گفتم نکنه این برای منه و از این حرفا..
ولی واقعا برای من بود🥲💘. برای تولدم کادو گرفته بود برام و جدی خیلی ذوقیدم.
یه گوشواره خوشگل و دوست داشتنیه🤏🏻..
اوبونتو|ubuntu
امروز وقتی اومد سلف کنارم، خیلی خوشگل و ناز شده بود و تا نشست از اینکه اصفهان چیکار کرده و اینا حرف
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
الان دوباره با به یاد آوردن امروز از همینجا کیمیا رو بوس بوسی کردم🤏🏻🥲..
-[اول دوست دارم گوش کنم و کیمیا تو گوشم ببینه بعد اینجا عکس ازش بذارم و این یعنی فعلا از نشان دادن گوشواره به شما عزیزان معذورم😔]
اوبونتو|ubuntu
اینو هم بگم که امروز واسه خودم یه چیز خیلی خاص و عزیز سفارش دادم و قراره تا وقتی به دستم میرسه، هرشب
راستی الان دیگه واقعا واقعا خوابم میاد ولی اینو بگم که بستهم دوشنبهای رسید. الان هم در حالی که اون رو در آغوش گرفتم و یه لبخند رو لبمه دارم اینو مینویسم و به زودی میام میگم واسه خودم چی کادو گرفتم🦋.