#سن_ازدواج در خانمها و آقایان ایرانی
حامد برکاتی مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، اظهار کرد:
متأسفانه با بالا رفتن سن ازدواج، جوانان ما سالهای طلایی ۲۰ تا ۳۵ سال را که باید صرف ساخت زندگی و چشیدن طعم شیرین زندگی مشترک کنند، از دست می دهند. اکنون #میانگین_سن_ازدواج در خانم ها حدود ۲۴ سال و میانگین سن ازدواج در آقایان به ۲۸ سال رسیده است. مسائل اجتماعی، اقتصادی، مسکن، درآمد، واهمه از زندگی مشترک و اطمینان نداشتن به آینده از مهمترین علل #افزایش_سن_ازدواج در جوانان محسوب می شود.
#کاهش_آمار_ازدواج با بالا رفتن سن دهه شصتیها: از سال ۱۳۸۹ هر سال حدود شش درصد نسبت به سال قبل ازدواج ها کاهش پیدا کرده و از ۸۹۰ هزار در سال ۸۹ به ۶۸۰ هزار در سال ۹۵ رسیده و آمار ازدواج در سال ۹۷ نسبت به ۹۶ حدود هشت درصد کمتر شده است.
#آمار_طلاق در کشور: نسبت طلاق به ازدواج در هر سال متفاوت است اما بر اساس آخرین آمار، از هر سه و نیم ازدواج یک مورد به طلاق ختم می شود که این آمار در کلانشهرها یک مورد در هر سه ازدواج است و در مناطق خاصی مثل شمال شهر تهران از هر دو مورد ازدواج یکی به طلاق ختم می شود و ۵۰ درصد طلاقها در ۵ سال اول بعد از ازدواج رخ میدهد و متأسفانه ما طلاق در روز و هفته اول هم داریم.
https://www.yjc.ir/fa/news/6901169/
https://eitaa.com/umefafgaraei
🔴 کمبود نظارت یا وارونگی فرهنگی❗️
🔻 رشد و گسترش قارچ گونه مؤسسه های #مدلینگ و #شوی_لباس، آن هم بدون قانون و نظارت خاصی که منجر به منجلاب کشیدن جوانان در فضای اینستاگرام می شود.
🔻 حال آگهی های جذب به این مؤسسات را ببینید تا قانع شوید اصلاً قانونی برایشان وجود ندارد❗️ استخدام خانم جوان در رشته nude (برهنه) برای شوی لباس❗️
https://eitaa.com/umefafgaraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 #فرهنگ_برهنگی یا #برهنگی_فرهنگی ...
این هم از مانتوهای جدید ..
به غیر از اینکه جلو باز است
از پشت هم یواش یواش دارد باز میشود..
سیستم های نظارتی و امنیتی دقیقاً کجایند...
https://eitaa.com/umefafgaraei
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حجاب
#روابط_آزاد
#سند_2030
🎥 چرا مردان مخالف حجاب هستند !!
چون می خواهند چشم چرانی کنند ...
ازدواج مردان را محدود می کند. در تمام دنیا مردان فاسد، معتقد به ازدواج سفید و دوستی با زنان هستند، چون می خواهند تفریح کنند.
اگر باب حجاب و جریان های ضد حجاب باز گذاشته شود و روابط دختر و پسر آزاد گردد، تا 30 و یا 40 سال دیگر، شاهد یک نسل بی پدر و مادر و یا بی پدر خواهیم بود.
در 2030 ازدواج دختران زیر 18 سال ممنوع است، اما باید رابطه جنسی را از دوران ابتدایی به دختران آموزش داد، چون وجود دارد!!
#استاد_رحیم_پور
https://eitaa.com/umefafgaraei
#مدافع_حریم_حیا
بانو ...
تو فرشته خدایی
با بال های سیاهی،
که تو را آسمانی کرده
اَما☝️
هر وقت که لباسـ👕 حیـا را
تنِ جِسـمَت میکنی
به روحَت نیز گوشـ👂ـزَد کن
حیای دخترانه اش را،
ایمانش را،
اعتقادش را،
پشت در جا نگذارد.
وَ گرنه✋
شِیطانـ👹 هم فِرشته ای بود
که رانده شد
ای فرشته ترینـ🌺
مُواظب باشـ☝
رانده شده درگاه حق نباشی😉
🌿#مدافع_حریم_حیا
https://eitaa.com/umefafgaraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عفت_نگاه
#مبارزه_با_شیطان
#استاد_رائفی_پور
می خواهی گناه را ترک کنی؟ گناهی را که به آن عادت داشتی؟
نترس و با همین نیت برو جلو. اما اگر فکری به ذهنت آمد که برای تو نبود، سریع ذکر بگو.
بگو فاستعذ بالله، استغفرالله و ...
تاکتیک مبارزه با شیطان و گناه، خراب کردن پل هایی است که به گناه ختم می شود.
هر فیلم و کلیپی و ... که تو را به گناه می کشاند، از دسترست خارج کن.
باور کن به مرحله ای می رسی، که اگر آن فیلم در دسترست هم باشد، به آن نگاه نمی کنی.
https://eitaa.com/umefafgaraei
کاری از #کارگروه_داستان_نویسی پژوهشکده مطالعات اسلامی
خواهرم... چه شده؟ میبینم نگرانی، گویا دلت گرفته است؛ چشمانت را بستهای که بگویی در خوابی؟ ولی من از چشمان بستهات هم نگرانی را میخوانم.
از چه نگرانی؟ هنوز که دیر نشده! کو تا سحر... چرا این گونه نفسنفس میزنی؟ آرام باش من در کنارت هستم... برادرت...
از هیچ چیز نترس... قدری صبر کن، او امشب هم خواهد آمد. خوب میدانی که او خلف وعده نمیکند. او دنیای راستگویی است. او پدر ماست، مگر پدر فرزندانش را فراموش میکند؟
نترس... امشب هم خواهد آمد و ما را به زانو خواهد گرفت، قول میدهم! اندکی صبر کن، الآن است که صدای پای او را خواهی شنید و طعم شیرین نان و رطب را از دست او خواهی چشید...
روزه با سحوری از دست او، لطفی دیگر دارد. خواهد آمد و باز ما را بر دوش خواهد کشید و بار دیگر از ته دل خواهیم خندید...
باور کن راست میگویم. مگر مهربانی انتها دارد که او به انتهایش برسد و دیگر از اینجا گذر نکند؟ داستان شب قبل او هنوز ناتمام است، او خواهد آمد و داستانش را به انتها خواهد رساند... امشب هم ضیافتی خواهیم داشت... نان و رطب و گوشت شتر از او و پیالهای شیر هم از ما.
آه ... خواهرم... به یاد داری روزی که بیمار بودی، او پرستاریت کرد و من آرزو میکردم ای کاش هر روز و هر شب، بیمار پرستاری او باشم. گمان میکنی من انتظار او را نمیکشم؟ مگر دل من برایش تنگ نیست؟ خود خوب میدانی که همیشه یا او نزد ماست یا دلتنگیاش.
در دنیا چه شیرینتر از آن که سر بر زانویش بگذارم و دست مهربان و نوازشگر او را در لابهلای موهایم احساس کنم. اگر امشب مجالی باشد باز هم شانهاش را با اشکم مرطوب خواهم کرد. از زمانی که او مرا پسرم خطاب کرد، مرا از همه پدرهای دنیا بینیاز کرد.
راستی میگفت شغلش چیست؟!! آری... به یاد دارم! میگفت مقنی است و چاه میکند. دیشب که مرا در آغوش داشت، شنیدم که میگفت خدایا دلم برای مالکم تنگ شده.
خواهرم... آیا تو میدانی برای چه؟ کسی که دلش هزاران دریا فراخ است و هزاران آسمان گسترده، چطور صحبت از دلتنگی میکند؟
خواهرم... عزیز دلم... هنوز که ساکتی... بیا امشب هوشیارتر باشیم. گوشهایمان را به سنگ فرش کوچه بسپاریم... میدانم که در راه است.
خواهرم طفلک معصومم، تو چهرهی پدر را در خاطر نداری ولی من به خوبی به یاد دارم. دیشب در خواب دیدم که پدرم به یتیمی ما میگریست. از خواب برخاستم و خود به یتیمی خود گریستم و چون او در نظرم آمد، غم دل را فراموش کردم. به دلم افتاده که خواهد آمد...
میگویند غریبهای در شهر میگشته و امروز او را در بند دیدهاند. بر چهرهاش اثر سجده داشته و بر لبش تهلیل و تسبیح و تکبیر و... چه زشت رو...
راستی به خاطر داری دیشب هنگام وداع چه گفت؟ گفت مرا حلال کنید... خواهرم... راست میگویی، نمیدانم آسمان چرا این قدر غمگین است، صدای مرغابیها لرزه بر دل انسان میاندازد. گویی آنها هم چون ما دلتنگ و بیتابند.
دلم گواهی بدی میدهد، کوچه خیلی خالی است. هر چند رفت و آمد در آن بیشتر از هر شب است. شب خیلی ساکت است هر چند از هر روزنی، صدای نالهای میشنوم...
نمیدانم... چرا نخلستان این قدر تنها است. نمیدانم چرا همهی چاهها آواز فراغ سر دادهاند و با چاه تنهای بیابان همدردی میکنند... نوحه میخوانند و ضجه میزنند. گویی همه در تنهایی ما شریکند.
خیلی دلم گرفته است، کاش پدری داشتیم تا در آغوش او پناه میگرفتیم. در هر کوچهای بسیار چشمانی منتظر از در بیرون را نگرانند. نمیدانم چرا نمیآید. نکند بیمار است... خدا نکند... ولی دلم گواهی بدی میدهد...
امروز همسایهای با همسایه نجوا میکرد و میگفت که او بیمار است و به دنبال طبیب هستند و جواب شنید که پناه بر خدا سخن از دنیا مگو... استغفار کن و نمازی بخوان.
خوب فکر کن...گمانم دیشب وعده امشب را نداد... خواهرم... چه کنم... بیا من دعا کنم و تو با چشمان نمناکت دست بر آسمان بردار و آمین بگو... شاید او دوباره بیاید.
چرا ساکتی... خواهرم... آخر حرفی بزن، سخنی بگو... مگر طاقت من چقدر است، مگر من نیاز به دلداری ندارم... وای بر من نمیدانم چرا این قدر جان سختم. نمیدانم چرا مرگ، مرا از این غم رها نمیکند...
آخر حرفی بزن... مگر من از مرغان آسمان کمترم... گمان میکنی من نمیدانم چه شده؟! برخیز و برایم خواهری کن... دلداریام بده... بگو که او میآید... بگو که بیمار نیست...
خواهرم هر چند سحوری مستحب است، ولی برای ما غیر از دست او حرام است. فکر میکنی نمیدانم که او دیگر نمیآید؟ آخر مگر او را سیر دیده بودیم؟... وای خدای من نکند دیر کرده باشد...
برخیز برویم... برویم جایی که همه یتیمان میروند... بردار و برویم... چه چیز را برداری؟ گمان کردهای نمیدانم تو هم پیاله شیرت را برای او پنهان کردهای...!!!
#شهادت_مولی_الموحدین_حضرت_علی_(ع)_تسلیت_باد.
https://eitaa.com/umefafgaraei