#عفافگرایی
💥مسابقه کتابخوانی شماره یک، از سری مسابقات فرهنگی برترین هادی
💎با موضوع حجاب و عفاف💎
📚 از کتاب "حجاب، عزت است یا اسارت؟"
✍️ بنا به درخواست گسترده اهالی فرهنگ و فرهیختگان، جهت شرکت در مسابقه کتابخوانی با
📖مطالعه پی دی اف کتاب
✅ثبت نام تا 25 تیرماه 1399 تمدید شد
🌟متقاضیان شرکت در #مسابقه، برای ثبت نام میتوانند از طریق لینک زیر اقدام کنند
👇👇👇
✏️https://survey.porsline.ir/s/0LzO2Ll
🗓تاریخ آزمون 31 تیرماه 1399
https://eitaa.com/umefafgaraei
#عفافگرایی
#مراقب_وسوسه_شیطان_باشیم
🔺روزي مرد شروري، به ميدان شهر رفت و با صداي بلند داد زد: "من خيلي از #شيطان بدترم. شيطان بايد خدمتكار من باشد. كارهاي او در مقابل كارهاي من هيچ است".
💥در همين لحظه شيطان به شكل يك پيرمرد ظاهر شد و از آن مرد پرسيد: "تو چگونه از من بدتر شدهاي؟"
🔺آن مرد گفت: "من اين همه جنايت كردهام، با آبروی خيلي از مردم بازي كردهام و..."
💥شيطان گفت: "بيا با هم #مسابقه بدهيم. يك ماه فرصت داريم. هركس بيشتر از ديگري، كارهاي شيطاني انجام داد، برنده است. اگر تو بردي من از شيطان بودن خود استعفا میدهم و تو را شيطان معرفي خواهم كرد".
🔺مرد شرور پذيرفت. بعد از يك ماه، هر دو به محلي كه قبلاً تعيین كرده بودند رفتند و شيطان از او پرسيد: "اي مرد تو چه كارهايي انجام دادهاي؟"
🔺او گفت: "فلان خانهها را بيسرپرست كردم. تعداد زيادي از خانهها را بر سر صاحبانش خراب كردم و..."
💥شيطان خنديد و آن مرد با عصبانيت از شيطان پرسيد: "چرا ميخندي؟ بگو ببينم تو چه كار كردهاي؟"
🔥شيطان گفت:"بعد از اينكه از اينجا رفتم، در هفته اول سعي كردم يك پسر و دختر را از كنار همديگر رد كنم. در هفته دوم كاري كردم كه آن پسر به دختر پيشنهاد #دوستي بدهد و دختر نيز اين پيشنهاد را قبول كند. هفته سوم كاري كردم كه اين دو بيشتر به همديگر اعتماد كنند و با هم #ملاقات كنند و هفته چهارم كاري كردم كه اين دو در مكانهاي خلوت با هم قرار بگذارند و با هم رابطه نامشروعي داشته باشند و حاصل اين رابطه، شخصي شود #حرام_زاده همانند تو. حال بگو آيا تو كار خلاف زيادي كردهاي يا من؟!"
https://eitaa.com/umefafgaraei
#عفافگرایی
#عفاف_در_روابط
#مراقب_وسوسه_شیطان_باشیم
🔺روزي مرد شروري، به ميدان شهر رفت و با صداي بلند داد زد: "من خيلي از #شيطان بدترم. شيطان بايد خدمتكار من باشد. كارهاي او در مقابل كارهاي من هيچ است".
💥در همين لحظه شيطان به شكل يك پيرمرد ظاهر شد و از آن مرد پرسيد: "تو چگونه از من بدتر شدهاي؟"
🔺آن مرد گفت: "من اين همه جنايت كردهام، با آبروی خيلي از مردم بازي كردهام و..."
💥شيطان گفت: "بيا با هم #مسابقه بدهيم. يك ماه فرصت داريم. هركس بيشتر از ديگري، كارهاي شيطاني انجام داد، برنده است. اگر تو بردي من از شيطان بودن خود استعفا میدهم و تو را شيطان معرفي خواهم كرد".
🔺مرد شرور پذيرفت. بعد از يك ماه، هر دو به محلي كه قبلاً تعيین كرده بودند رفتند و شيطان از او پرسيد: "اي مرد تو چه كارهايي انجام دادهاي؟"
🔺او گفت: "فلان خانهها را بيسرپرست كردم. تعداد زيادي از خانهها را بر سر صاحبانش خراب كردم و..."
💥شيطان خنديد و آن مرد با عصبانيت از شيطان پرسيد: "چرا ميخندي؟ بگو ببينم تو چه كار كردهاي؟"
🔥شيطان گفت:"بعد از اينكه از اينجا رفتم، در هفته اول سعي كردم يك پسر و دختر را از كنار همديگر رد كنم. در هفته دوم كاري كردم كه آن پسر به دختر پيشنهاد #دوستي بدهد و دختر نيز اين پيشنهاد را قبول كند. هفته سوم كاري كردم كه اين دو بيشتر به همديگر اعتماد كنند و با هم #ملاقات كنند و هفته چهارم كاري كردم كه اين دو در مكانهاي خلوت با هم قرار بگذارند و حاصل اين رابطه، شخصي شود #حرام_زاده همانند تو.
🔥حال بگو آيا تو كار خلاف زيادي كردهاي يا من؟!"
@umefafgaraei