eitaa logo
کانال ܝ‌وܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝ‌ܨ و ܢ̣صــــیܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ
1.2هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
28.8هزار ویدیو
255 فایل
🌴عرصه ی جنگ نرم، بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتر وار می طلبد. امام خامنه ای 🍒 🌴 قرارگاه بسوی ظهور 🌷یک لشکر سایبری آتش به اختیار 🌷میباشد. #کانال_روشنگری_و_بصیرت☫ 🇮🇷 #قرارگاه_بسوی_ظهور 🆔 @uphjnv @Sydmusavi @cyber_2017
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️نلغزیدن در بزنگاه‌ها ✔️ آدم باید خود را انجام دهد تا موقع درست عمل کند. 🔺کسانی که در روز لغزیدند و پشت کردند، تنها به خاطر کارهای گذشته‌شان بود* ...بِبعضِ ما کَسَبوا. ⚠️ این نیست که من هستم و و مبانی که دارم و در سر بزنگاه درست می‌گیرم! 〽️ همه‌ی کارهایی که انجام داده‌اید، شما را همراهی می‌کنند ... حسدی که در دل بارور کرده‌اید، حتی یک که در آورده‌اید. 🖇 لشکری از کارهایی که کرده‌اید و تصاویری که دیده‌اید و ... را شما کرده‌اید و با شما تا می‌ماند. حجت الاسلام قاسمیان ✳️ به دیگر عبارت، مطابق نظام فکری استاد مطهری، انجام کار درست در بزنگاه ها و آزادی ای را می طلبد که از قبل باید به تدریج توسط عبادت خدا این از درون و بیرون حاصل شده باشد. پیوست:
🔰 |چهار قله ایمانی در منش امام خمینی(ره) 🔺 دستاورد نظری آیت الله از امام خمینی، پس از بازگشت به ایران 📍وقتی از پاریس برگشتم، رفقا پرسیدند: چه دیدی؟ گفتم: چهار تا امن و «ایمان آورد» دیدم: ▪️امن بهَدَفِه؛ به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمی توانند او را از هدفش منحرف کنند. ▪️امن بسَبيله؛ امکان ندارد او را از هدفش منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و راه خودش داشت. ▪️امن بقَولِه؛ من دیدم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان می گویند کمی آرام تر، مردم سرد می شوند، مردم از پا در می آیند. می گوید: مردم این طور نیستند که شما می گویید؛ من مردم را از شما بهتر می شناسم. ▪️از همه بالاتر: امن برَبّه؛ در جلسه خصوصی، ایشان به من گفت: فلانی این ما نیستیم که این را ایجاد کرده ایم، من را حس می کنم. 📚 منبع: کتاب صفحه 933
🏴◾️🏴🌷🕊 #خاطره گویی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 🔶 #همرزم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی گفت: زمانی به صورت عمقی به ماجرا نگاه می کنیم درمی یابیم همه حتی ملت های اروپا و آمریکا نیز مدیون حاج قاسم هستند زیرا اگر داعش حکومت تشکیل می داد هر کار دلش می خواست می کرد و سراغ همه می رفت. #ادامه👇👇👇 🌴کانال روشنگری و بصیرت 🆔 @uphjnv
کانال ܝ‌وܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝ‌ܨ و ܢ̣صــــیܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ
🏴◾️🏴🌷🕊 #خاطره گویی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 🔶 #همرزم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی گف
گویی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🌷👇 سردار حسین فتاحی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه از زمان شروع جنگ و اواخر سال ۶۰ با حاج قاسم آشنا شدم و هشت سال فرمانده تیپ و بعد از آن فرمانده لشکر بود و من نیروی ایشان بودم افزود: سردار سلیمانی بعد از اتمام جنگ، مامور تامین امنیت منطقه شرق کشور شد و حدود هفت سال نیز در این منطقه با هم بودیم. وی گفت: حاج قاسم بعد از آن به نیروی قدس سپاه رفت و در این برهه نیز با ایشان ارتباط داشتم. همرزم سردار دلها با بیان اینکه پنج روز قبل از شهادتش با هم نشست داشتیم و صحبت کردیم تصریح کرد: زندگی سردار سلیمانی سه مقطع تاریخی دوران جنگ، دوران تامین امنیت جنوب شرق و فرماندهی سپاه قدس دارد افزود: این دلاورمرد تمام همه این مقاطع را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت و یکی از فرماندهان درجه یک سپاه بود. وی با اشاره به فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله در جنگ تحمیلی توسط حاج قاسم سلیمانی گفت: این لشکر نیز همواره موفق و پیروز بود. وی اظهار داشت: تاریخ نشان می دهد هر جنگی که اتفاق می افتد بخشی از خاک کشورها از دست می رفته در حالی که در جنگ تحمیلی یک وجب از خاک کشور ما جدا نشد و این به دلیل وجود فرماندهانی چون حاج قاسم بود. سردار فتاحی با بیان اینکه تمام مردم دنیا مدیون حاج قاسم سلیمانی هستند گفت: سردار دلها بعد از اینکه ناامنی ها در شرق کشور گسترش پیدا کرد با دستور رهبری مسئولیت تامین امنیت این منطقه را بر عهده گرفت و منطقه را امن کرد و امروز امنیت موجود در استان کرمان و جنوب شرق کشور مرهون زحمات سردار سلیمانی است. وی با اشاره به اینکه سردار سلیمانی در زلزله بم نیز پرتلاش ترین فرمانده بود تصریح کرد: من ۴۰ دقیقه بعد از وقوع زلزله به ایشان زنگ زدم و ماجرا را به حاج قاسم گفتم. وی ادامه داد: حاج قاسم نیز به احمد کاظمی زنگ زد و نیروهای سپاه را به منطقه اعزام کرد و حدود ۱۲ تا ۱۳ شبانه روز در فرودگاه بم مستقر بود. همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تاکید کرد: اگر حاج قاسم با کمک نیروهای مقاومت داعش را از بین نبرده بود و سوریه را نجات نداده بود ضررش به همه مردم جهان می رسید. وی تاکید کرد: شهید حاج قاسم سلیمانی در بعد اخلاقی و رفتاری نیز یک فرمانده نظامی مقتدر و مهربان بود به طوری که ایشان در صحنه نبر مقتدر اما پشت صحنه با همرزمانش مهربان بود. عشق به شهادت در دل حاج قاسم سلیمانی موج می زند سردار فتاحی با بیان اینکه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی خیلی عاشق شهادت بود گفت: زمانی که قطعنامه آتش بس پذیرفته شد من با حاج قاسم بودم و یادم است که ناراحت بود و می گفت، سفره شهادت را دارند جمع می کنند. وی اظهار داشت: اما خداوند وجود حاج قاسم سلیمانی را حفظ کرد تا در مقطعی دیگر خدمات ارزشمندی به جهان اسلام ارائه کند. خدا برای حاج قاسم سنگ تمام گذاشت سردار فتاحی تاکید کرد: سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در طول حیاتش برای خدا و مردم سنگ تمام گذاشت لذا خدا نیز برای او سنگ تمام گذاشت و مردم در شهادتش سوختند زیرا بی ادعا بود و عشق و علاقمند به نظام و ولایت بود. تواضع سردار دلها وی با بیان اینکه حاج قاسم خیلی مخلص بود افزود: زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم. همرزم سردار سلیمانی گفت: آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود. وی ادامه داد: من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم. سردار فتاحی گفت: زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم. وی اظهار داشت: من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی. وی گفت: آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد. مهمان نوازی حاج قاسم سردار فتاحی گفت: زمانی فرمانده تیپ بودم و به کرمان می آمدم خدمت حاج قاسم می رفتم. وی افزود: حاج قاسم علاوه بر اینکه با روی باز مرا به حضور می پذیرفت، ظهر نیز مرا به خانه خودش می برد. وی اظهار داشت: تا جایی امکان داشت مشکلات را حل می کرد و سعی می کرد اطرافیانش را حفظ کند تا از مسیر انقلاب خارج نشود. هیچی نگوهمرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با بیان اینکه یک روز گزارش اقدامات نادرست یکی از نیروها را به حاج قاسم ارائه کردم در پاسخ با طرح این سئوال که آیا یک درصد احتمال می دهی او در این مسیر بماند و خوب بشود؟ و من گفتم بله. لذا حاج قاسم ادامه داد: پس هیچی نگو.
💠 🔰 دیشب 2 بهمن ماه ، ساعت 23 شب به همراه راننده محترم حرکت کردیم به سمت کاشان ، برای کلاس امروز صبح 🔰 از مسیر فیروزکوه ، تهران ، قم و کاشان - جاده بسیار برفی بود در محور مازندران و تهران . ساعت 4 صبح ماشین خراب شد. در فکر لغو کلاس عزیزان کاشان بودیم که دو مکانیک به صورت گذری که داشتند رد می شدند ایستادند و ماشین را درست کردند . خدا خیرشان دهد . چقدر خوب است این جور کارها... 💠 خدارا شکر سر ساعت مقرر به کاشان رسیدیم برای برگزاری کلاس ماهانه ای که در این شهر داریم 👈 ساعت اول را شبهاتی از دوران دوشاه پهلوی گفتیم به همراه پاسخ به آنها 👈 ساعت دوم و سوم را به ادامه مباحث که از چندماه قبل در این شهر شروع کرده بودیم، پرداختیم ✳️ عزیزان در این کلاس یاد گرفتند که چطور برخی روایات مشهور، متن اصلی شان چیز دیگری هست، چطور وقتی به یک روایت برخورد می کنیم، باید آن را بررسی و اعتبار سنجی کرد، چطور روایت معروف استغاثه بنی اسرائیل به درگاه خدا و سپس تعجیل ظهور موسی (ع) هم از لحاظ سندی مشکل دارد و هم متن آغازین آن ، تعارض جدی با قرآن و عدل الهی دارد و.... 💠 خلاصه بگویم امروز با وجود عدم نظارت وزارت ارشاد در چاپ کتابها، ورود افرادی غیر متخصص در مباحث دینی به طوریکه حتی یک روایت عربی را هم بلد نیستند بخوانند، برخی مداحان بی تخصص و.... برگزاری کارگاه های بیش از پیش برای مبلغین و سخنرانان و مخصوصا طلاب عزیز، احساس می شود. 💠 هم اکنون در هتل محل اسکان در شهرستان سیرجان هستم تا انشالله فردا ادامه دوره را با موضوع کارگاه تخصصی برای این عزیزان برگزار کنیم. با تشکر ✍️ احسان عبادی 🌴کانال روشنگری و بصیرت 🆔 @uphjnv
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویی | همسفر بودن با حاج قاسم در سوریه 🌴کانال روشنگری و بصیرت 🆔 @uphjnv
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند... تا اینکه گفت: وقتی ابی‌عبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد ... 🕊🍃
↙️ پای کار اسلام ♦️خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد 🔻قسمت بیستم: سفر به سیستان 💢دانشگاه ها و محافل مختلف دانشجویی در جاهای مختلف کشور، حسین رو دعوت میکردن. 🔻همیشه اولویتش مناطق محروم بود، مثل استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان، استان ایلام و... 💢حدود سالهای ۹۵-۹۶ بود که یکی از دانشگاههای زاهدان، حسین را چندبار برای سخنرانی دعوت کرد. ♦️اون طور که خودش تعریف میکرد، سخنرانی خیلی شلوغ شده بود و دانشجوها بعد از سخنرانی ولش نمیکردن. 💢در اون چند روزی که توی زاهدان بود، با یکی از مستبصرین آشنا شد، مجید گورگیج. ♦️حسین که با واسطه در جریان زندگی مجید قرار گرفته بود، مشتاق میشه که حتما مجید رو ببینه. 💢دیدار با مجید همان و شروع سلسله ارتباط های مستمر حسین با زاهدان همان. 🔻بعدا که حسین از زاهدان برگشت، خاطرات سفرش را لابلای جلسات و مباحثه ها تعریف میکرد اما شنیدن کی بود مانند دیدن. ↙️ یه روز بهم زنگ زد و گفت: حکیم کجایی؟ همین الان پاشو بیا جمکران، مجتمع یاوران مهدی، فلانی و فلانی هم با خودت بیار. راستی، رکوردر یادت نره. 🔻فهمیدم قضیه جدیه، گفتم: باشه الان میام. 💢 وقتی رسیدیم جمکران و رفتیم داخل مجتمع، دیدیم حسین یه عده از برادرانی که لباس های بلوچی تنشون بود، دور خودش جمع کرده و داره براشون درباره خطر نفوذ در پاکستان و عربستان و استان سیستان و بلوچستان صحبت میکنه! 🔴 من نوروز ۸۷ اردوی جهادی رفته بودم ایرانشهر و با خلقیات برادران بلوچ تا حدی آشنا بودم اما حسین فراتر از این حرفها بود، انگار که سالهاست اونها رو میشناخت. 🔻 شروع کرد به معرفی کردن ما و اونها. همیشه با کلی آب و تاب افراد رو معرفی میکرد. مثلا من که حوزه علاقه مندیم تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی بود رو جوری معرفی میکرد که خودم فکر میکردم استادتمام تاریخ هستم و قراره به زودی دنیا رو متحول کنم. ♦️اشتباه نشه، حسین به انسان شخصیت میداد، بیخودی کسی رو باد نمیکرد، به وقتش حسابی سخت گیری هم میکرد. 🔻خلاصه، اونجا بود که متوجه شدم این برادرها، جمعی از هستند که از استان سیستان و بلوچستان اومدن قم و جمکران، اردو! ❗️شک نکردم که کک اردو رو حسین انداخته به جون اونها! 💢 مجید هم بین این افراد بود. با اصرار حسین، مجید شروع کرد قصه زندگیش رو تعریف کردن. 🔻کم مونده بود اشکمون در بیاد. بارها تهدید به مرگ شده بود و بدنش پر بود از جراحات چاقو! زده بودنش! ⏪ مدیر اردو، آقای مزاری بود، مدیر موسسه ابوتراب که تخصصا در زمینه مستبصرین و حمایت از اونها کار میکرد. انسان باتجربه ای بود، حسین هم خیلی ازش تعریف میکرد. 🔻به قدری جلسه باصفایی بود که هنوز خاطراتش یادمه، اصلا یه جورایی نگاهمون به اهل سنت کلا عوض شد. 🔻این هم از سبکهای تربیتی حسین بود، هم تشویق به مطالعه میکرد، هم دستت را می‌گرفت می‌برد وسط تا اون چیزهایی که توی کتابها خوندی رو به عینه ببینی و لمس کنی. ♦️از اون به بعد ارتباط حسین با این دوستان، هر روز بیشتر و بیشتر شد. 🔰حالا دیگه حسین برای مجید هم برادری میکرد. 🔻بعد از فوت حسین بود که فهمیدم حتی برای مجید پول میفرستاده تا بتونه هزینه بالای داروهای مادرش رو تامین کنه. 🔰آخرین باری که حسین رفت زاهدان تا هم به مجید و دوستاش سر بزنه و هم در جمع چند تا از مجموعه‌هایی که برای مقابله با ، کارآفرینی کرده بودن و کارگاه های تولیدی راه انداخته بودن، حاضر بشه، ۱۴۰۰ بود. 🔻آقامهدی دهقان از رفقای قدیمی حسین، توی این سفر همراه حسین بوده، خاطراتش از حسین شنیدنیه. 🔰 در مسیر برگشت از زاهدان به یزد، دعوتشون کرد به گلزارشهدای کرمان. 💢تیکه کلام حسین این بود: حاج قاسم مرد بود، مرد. @uphjnv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید | امام خمینی(ره) از شجاعت آیت‌الله هنگام تهدید نظامی دشمن 🗓 ۱۰ آذر، سالروز شهادت آیت الله 🕊شادی روح بلندش صلوات
🍃 | اینجا آب نیست؟‏ 🔸‌‏ ، دختر امام روایت می‌کند: ‌‏امام زیادی برای همسرشان قائل بودند، اگر بگویم در طول ۶۰ سال‌‎ ‌‏زندگی، زودتر از خانم، دست‌شان توی سفره نرفت، دروغ نگفته‌ام.‌‎ 🔹در طول زندگی مشترک‌شان،‎ ‌‏هیچ‌وقت از خانم حتی یک لیوان آب نخواستند. همیشه خودشان اقدام می‌کردند و اگر‌‎ ‌‏هم در شرایطی بودند که نمی‌توانستند، می‌گفتند: «آب اینجا نیست؟» ولی هیچ‌وقت‌‎ ‌‏نمی‌گفتند آب به من بدهید. حتی از ما که دخترهایشان بودیم نیز درخواست نمی‌کردند. 📝 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد۱، صفحه ۶۹
🍃 | سواد مردم، تسکین امام 🔸فاطمه طباطبایی روایت می‌کند: ‌‏وقتی امام در قم بودند دستور تشکیل نهضت سوادآموزی را دادند. من هم در مدرسه‌ای‌‎ ‌‏یک کلاس درس داشتم که تعداد زیادی از خانم‌ها در آن ثبت نام کرده بودند. اتفاقاً در‌‎ ‌‌‏همان زمان، امام ناراحتی قلبی اولیه پیدا کردند. 🔹مواقعی که نزد ایشان می‌رفتم یکی از‌‎ ‌‏مسائلی که همیشه خوشحال‌شان می‌کرد و می‌خواستند که در آن رابطه برای‌شان صحبت‌‎ ‌‏کنم، همین کار سوادآموزی بود. 🔸وقتی از برنامه‌های کلاس می‌گفتم خوشحال می‌شدند و‌‎ ‌‏چهره‌شان باز می‌شد. این مسأله باعث می‌شد که من این مدل حرف‌هایم را برای شادی بیشتر امام‌‎ ‌‏تکرار کنم. 📝روزنامه اطلاعات، ۱۴ خرداد ۱۳۶۹‌‏
🍃 | چمران خمینی 🔹مهدی چمران روایت می‌کند: یکی از روزها، یادگار گرامی امام، حاج احمد آقای خمینی با ستاد جنگ‌های نامنظم در‌‎ ‌‏اهواز تماس گرفتند و با آقای دکتر چمران کار داشتند. وضعیت ایشان را به عرض‌‎ ‌‏رساندیم. ایشان گفتند: «به دکتر بگویید سری به تهران بزند.» پاسخ دادیم که دکتر تصمیم‌‎ ‌‏گرفته است که تا یک سرباز عراقی در خاک ایران است در اهواز بماند و بخصوص از‌‎ ‌‏درگیری‌های سیاسی به دور باشد و به طور کلی دکتر مایل نیست که اهواز و جبهه‌ها را‌‎ ‌‏ترک کند و معتقد است وقتش را صرف تداوم عملیات‌ها در محور سوسنگرد بنماید. 🔸حاج‌‎ ‌‏احمد آقا گفتند: امام فرموده‌اند: «دلم برای آقای چمران تنگ شده است» و امام مایل‌‎ ‌‏است که ایشان را ببیند. دکتر پس از استماع این پیام امتثال امر کرده فوراً برای دیدار امام‌‎ ‌‏عازم تهران شد. 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۲۶۲ 👇 🌸⃟📚🔰჻ᭂ࿐✰ @uphjnv
🍃 | همسان با مردم 🔹آقای تیموری روایت می‌کند: شبی که توطئه کودتای نوژه کشف و خنثی شد همۀ مقامات وقت به جماران آمدند. ما‌‎ ‌‏همه مسلح شدیم و به کوه‌ها رفتیم. بعداً از حاج آقا انصاری شنیدیم که آن روز به امام‌‎ ‌‏گفته بودند: بیایید از اینجا برویم، امکان دارد یک هواپیما بیاید و جماران را بمباران کند.‌‎ ‌‏ولی امام گفته بودند: «مگر خون من رنگین تر از خون مردم جماران است؟» 📚 برداشت‌هایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۱۰۴
🔴 | شدیدترین حمله به ♦️در قضیه یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند. امام اجازه ملاقات به او نداده بود؛ لذا او هم به حضور آقا رفته و گفته بود اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف می‌زند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزد و امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناکتر از سخن گفتن علیه است. همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: ((رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است امروز تمام گرفتاریهاي ما از آمریکا است)) و شدیدترین حمله را به آمریکا کردند. 📚به نقل از: حجۀالاسلام و المسلمین سید حمید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید 🔹این خاطره ۲ دقیقه ای رو از دست ندید ♦️خاطره ای شنیدنی از نوجوان چهارده ساله 😭 وقتی جعبه مهمات باز کردم فقط گریه کردم....
🔴 تذکر زیبای (حفظه‌الله) به خانم بی‌نظیر بوتو درباره ✍️ حجة‌ الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت رهبری در تهران می‌گوید: خانم بی‌نظیر بوتو خدمت رهبر انقلاب حفظه الله آمده بودند، ما نسبت به ایشان ایراد گرفتیم و چادری برای ایشان فراهم کردیم و ایشان را با پوشش چادر، خدمت آقا فرستادیم. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند : دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی ...! همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کردند و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا کنید.😭 آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمّد و آل محمّد است✨ أللّٰهُــمَّ‌صَــلِّ‌عَلَـے‌مُحَمَّــدٍﷺ‌‌ وَآلِ‌مُحَمَّــدٍﷺ‌ وَ؏جِّــلْ‌فَرَجَہُـمْ‌🌷 و در ادامه فرمودند: ✅ بهترین شفاعت در این دنیا، این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم‌ السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید.