🔴 به مناسبت نهم دی ماه_ روز بصیرت
📩 خاطرات کف خیابان
اول با ماشین می زدند، ،،،
روز سوم -چهارم بودکه یک کاور بسیج تنمان کردیم وبا متور گشت زدیم، اطراف میدان #انقلاب گشت می زدیم،موقع برگشت،سرپل یادگار امام ترافیک شدید شد
از ساعت ۷به بعد وقتی ادارات تعطیل می شد ترافیک هم #شدیتر می شد،مخصوصا در خیابان ازادی،،
ترافیک پل یادگارامام جوری شد که بالا اجبار از هم #جدا شدیم دست خودمان نبود،
متور ما بین ماشینها گیر افتاد،مجبور شدیم از جاهابی که خلوت تر بود برویم،من دقت می کردم پشت سرم را نگاه می کردم،
بریدگی را دور زدیم برگشتیم بیاییم خیابان #اصلی نمی دانم. چطور شد که یک پژویی امد وبه قصد زیر گرفتن زد به ما،،،
ما #افتادیم وسط اتوبان، یک لحظه چشمم سیاهی رفت دیگر جایی را ندیدم، فقط با توجه که می دانستم #اغتشاشگرها اول با ماشین یا متور به وسیله نقلیه بچه ها می زنند،بعد از رویش رد می شوند، ،هرجور بود خودم را وسط بلوار رساندم که نتوانند زیرم بگیرند،
یک لحظه به خودم امدم دیدم ضارب رفته #صدمه زیادی دیده بودم که بسیجیها امدن به دادمان رسیدن وبردن بهداری،،
ان شب مجبور شدم برم خانه،
با توجه به درد پا وصدمه زیاد، یک روز درمیان می امدم مبارزه با اختشاشگر ها
#دردناکترین موضوع این بود که یکی ازبچه های بسیج که صدمه زیادی دیده بود با امبولانس می بردند بیمارستان،
اغتشاشگرها امبولانس را گرفتند، #بسیجی را بیرون کشیدند وطوری زدند که به #شهادت رسید 🌹
توی روزنامه های ان روزها نوشتن که انگشتان، بینی، بسیجی را پاره کرده بودندوخیلی از #جنایات دیگر
🎤راوی:-م.د
📕برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹