هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
⭕️دلنوشته
هنوز با خودم درگیرم، نمیفهمم، نمیتوانم درک کنم تمام آنچه از مردانگی وجود دارد در یک مرد خلاصه شود، نه، تو یک مرد نبودی، تو تلفیقی از خوبی ها بودی، به معنای واقعی کلمه چمران خدا بودی، چمران، چمران، چمران، اسمت وجودم را آرام میکند، هر چه قدر بیشتر تو را میشناسم بیشتر درونم آشوب میشود، بیشتر آشفته میشوم و بیشتر عطش درونم برای شناختنت شعله ور میشود، این آشفتگی را فقط خودت میتوانی آرام کنی، تو تلفیقی از رشادت و محبت بودی، چه اشکها که برای شیعیان بی گناه لبنان نریختی و چه رشادت ها که برای زنده کردن حق نکردی، تو تمام زندگی ات را جهاد کردی، تو آنقدر خوبی که کلمات ناچیز من از وصفت عاجز اند.. .
تو با روحت میزیستی و این همان چیزی است که هرچی بیشتر حسش میکنم به این پی میبرم که یک انسان عادی نبودی، خاصیتی داری که فهمیده نمیشوی آنقدر پیچیده و شگفت انگیز هستی که وقتی کسی بخواهد تو را بشناسد در دالانی اسیر میشود که هر چقدر میگذرد نمیتواند رها شود، چمران تو کیستی که هر چه مینویسم درونم خالی نمیشود، تو زمینی نیستی و این است راز شگفت انگیز بودنت !!!
با خود عهد بستم آنقدر از تو بنویسم که تمام شهر نه، تمام دنیا تو را بشناسند، آنگونه خواهم کرد که حتی لحظه ای یادت فراموش نشود، چمران، به بودن و شناختنت سخت محتاجیم...
پس بمان، بمان، بمان...
#دلنوشته
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@chamran
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
#دلــنوشــتہ (۲)
📖 ڪاش حـداقݪ در مـاه رمضـان ، قـرآنهـایۍ ڪـہ در ویـترین خـانہها یـا طاقـچہی اتـاقها یا قفـسہی ڪتابهـا متـروڪـ ماندهانـد ، ڪمتـر خـاڪـ بخـوردند!!!
✍ مـیـلاد خـورسـنـدی
🌸⃟📚🔰჻ᭂ࿐✰
#کانال_روشنگری_و_بصیرت
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@uphjnv
انتـشاربدونلینک : آزاد✅
#دلــنوشــتہ (۵)
گاهـۍ در یـڪ شـہر غریـبــ ، بـہ مشـڪلۍ بـر میخـورید...
نـہ دوسـتۍ ، نـہ آشـنایۍ...
هیـچ ڪـس نیـستــ ڪـہ بتوانیـد روۍ او حسـابــ ڪنیـد و برایـتان ڪـارۍ ڪـند...
در ایـن وضعیتــ بـہ شـما مۍگوینـد : «غریبــ و تـنہا»
امـا گاهـۍ در شہـر خودتـان بـہ مشـڪلۍ بـر مۍخـورید...
خانـواده ، دوسـتان ، آشـنایان...
همہ هسـتند...
امـا ڪـسی قـدمی بـرای شمـا بـر نمۍدارد...
اینـجا هـم شمـا «غریـبــ و تنہـا» هـستید...
ولـۍ غربـتــ شـما نسـبتــ بـہ حالتــ قبلـۍ ، دردنـاڪ تـر و جگـرسوز تـر اسـتــ...
#امام_زمان اینـگونہ بیـن مـا غـریبــ است...😔
✍ مـیخ مِدیا
🌸⃟📚🔰჻ᭂ࿐✰
#کانال_روشنگری_و_بصیرت
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@uphjnv
[#ڪپے باذکࢪصلوات=✓]
ایستاده ام
کنار خیابان فرودگاه بغداد
چشمهایم جواب نمیدهند
تار میبینم
با صدای خفه شده ام مهمل میگویم
نمیفهمم چه میگویم: لابلایش فقط میفهمم که گاهی میگویم: یازهرا
دوباره دارد بوی سوختن کسی در آتش می آید!!
پاهایم رمق ایستادن ندارند
مینشینم
دستهایم روی چمنها مشت میشوند
مشتهایم خاک و چمن را باهم بلند میکند و روی سرم میکوبد!
یک چیز عجیب از روی سرم می افتد جلویم
دقت میکنم...
یک تکه گوشت است، لای پارچه سبز سپاه!
آیا تو تکه ای از تن حاج قاسم مایی...؟
چشمانم سیاهی میرود
می افتم...
------؛------
وقتی شهید شدی تا چند روز مبهوت عکسهای ماشین سوخته ات بودم؛
خیره میماندم و تخیل میکردم...
نمیدانم چطور دق نکردم...
#دلنوشته
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷📚🍃━━━┓
@uphjnv
┗━━━🍃📚🌷━━━┛