『خاطرات_شهدا|محرم🏴』
🔻 صدای گرمی داشت با یه عده طلبه از تهران آمده بودند همه شان شهید شدند الا محسن !
این اواخر حال عجیبی داشت شبها تا صبح گریه میکرد و روزها شاد و خندان بود میگفت
همه کارهایم رو کردم آماده و هیچ نگرانی ندارم .
به یکی از بچهها گفته بود وقتی شهید شدم این سربند رو ببند رو سینه ام !!
جنازه اش که آمد سر نداشت سربند رو بستند به
سینه اش روی سربند نوشته بود
انا زائر الحسین......
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
📕 خط عاشقی ، ج۱
#شهیدمحسن_درودی #ماه_محرم #سنگر_خاطرات
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
#یادمان_شهدای_عملیات_والفجر8
🌴🌊| https://eitaa.com/joinchat/1579941986Cac0cbb1a22
https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv