✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
داستانی جالب از حضرت عیسی (ع)
✍حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جائی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت، حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست،ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند.
او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟ گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.
📚تفسیر نمونه، ج ۳، ص۲۲۳
❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
🌼🌼
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎬موضوع: نعمت سلامتی
😍🌺😍🌺😍
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
سخنرانی حاج آقا دانشمند
موضوع: معیار شناخت حق از باطل چیه
کوتاه و شنیدنی
👌❤️👌❤️👌
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
4_5902249319221692374.mp3
2.85M
معیارشناختحق از باطل چی...
😭🍎😭🍎😭🍎
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎥موضوع: تنها ارزوی شهید حججی
😘🌼😘🌼😘🌼
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
✨﷽✨
#حکایت
🌴میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند. منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🐪چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد. چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود. در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
✨چون زرگر این را میبیند میگوید:
«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!»
🤲❤️🤲❤️🤲❤️
🌼🍎🌼🍎🌼
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
سخنرانی حاج آقا دانشمند
موضوع : ستون مهم زندگی،صداقته
وای اگه تو زندگی دروغ بیاد
😳🐝😳🐝😳
❤️❤️
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
4_5983496987926866366.mp3
974K
ستون مهم زندگی صداقته وای اگه توزندگی دروغ بیاد.
🤲😍🤲😍🤲😍🤲
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
🌼پنج سفارش فوق العاده زیبا از امیر المومنین علی (ع)
✍شما را به پنج چیز سفارش می کنم
که اگر در طلب آنها متحمل رنج زیاد
شوید سزاوار است:
جز به خدا امیدوار نباشید .
غیر گناه خود از چیزی نترسید.
اگر چیزی بلد نیستید از گفتن
نمیدانم خجالت نکشید.
اگر چیزی را نمیدانید در یادگیری آن خجالت به خود راه ندهید .
همواره صبر پیشه کنید که صبر در ایمان مانند سر در بدن است. بدنی که سر نداشته باشد خیری در آن نیست و ایمانی که صبر نداشته باشد نیز خیر ندارد.
😭😍😭😍😭😍
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
✨﷽✨
#حکایت
🌴میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند. منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🐪چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد. چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود. در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
✨چون زرگر این را میبیند میگوید:
«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!»
🌼🌹👍🌹🌼🌹👍
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند
✍موضوع: پدر مادرها فرزندتون رو کوچیک نکنید
😭😍😭😍😭😍
eitaa.com/joinchat/505020435C02fc644174
○واعظین313🕊