یک نکته درباره ازدواج مجدد

دیشب در مجلس ختم یکی از علماء شرکت کردم. خطیب مجلس حاج آقای فاضل نامی بود. ایشان فرمودند: چندی قبل در سوریه در حرم حضرت رقیه (س) پای منبر خطیب عرب، صاحب کتاب چهارجلدیِ ( *من لا یحضره الخطیب* ) بودم که ایشان گفت: در زمان صدام خبیث، ده نفر از خطیبان معروف عراق را دستگیر کردند که من هم یک از آن ها بودم. ما را در اتاق کوچکی زندانی کردند به طوری که نمی توانستیم حتی پایمان را دراز کنیم. بعد چند روز شکنجه گران آمدند و بعد از ضرب و شتم و آزار فراوان، مَجرای بول همه ی ما را با پیچ و مهره های مخصوصی محکم بستند که نتوانیم ادرار کنیم. حدود یازده روز به همین صورت بودیم و در این مدت هفت نفر از ما مُردند و جنازه هایشان در همان اتاق جلوی ما بود و کسی آن ها را بیرون نمی بُرد. تا اینکه بر اثر حریقی که در زندان رخ داد ما سه نفر توانستیم از زندان فرار کنیم. حاج آقای فاضل نام آن خطیب را نگفتند. فقط گفتند: صاحب کتاب ارزشمند ( من لا یحضره الخطیب ) وقتی به خانه آمدم، نام کتاب را در نت سرچ کردم و با نام مؤلف و تصویر او آشنا شدم. از بس حاج آقای فاضل از این کتاب تعریف کردند، تصمیم گرفتم در همین هفته آن را بخرم. خدا رحمت کند تمام شهدایی را که جُرمشان شیعه بودن و حمایت از تشیّع بود و خدا لعنت کند صدام و صدامیّان را احمدیاسر وافی یزدی

ازدواج های اسماء بنت عمیس

اولین وصیت حضرت زهرا (س) به حضرت امیر (ع) چه بود؟ فردا در همین کانال

وصیت حضرت زهرا (س) به ازدواج حضرت امیر (ع) با امامه

گویا پدرم می خواستند اسمم را یاسر بگذارند ولی پدربزرگم به احمد متمایل بوده اند نهایتاً روی احمدیاسر توافق کردند و من تنها احمدیاسرِ ایران هستم

ایوانِ نجف عجب صفایی دارد

درباره حضرت ام کلثوم سلام الله علیها

امامزاده سید محمد بن الهادی (ع)

حاج کافی