eitaa logo
واحد فرهنگی حوزه علمیه جامعة الامام المنتظر «عج»
148 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
216 فایل
انشاءالله با نشر این محتواها، رسالت طلبگی خود در فضای مجازی را به انجام برسانید. @vahedefarhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الاسلام قرائتی: به علامه طباطبایی ره گفتند: چه کنیم که امام رضا (س) نزد خدا واسطه شود؟ فرمود: بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه. سه بار آقا را به فاطمه(س) قسم بدهید، امام، دعایت را مستجاب می‌کند. کانال 🇮🇷 تهذیب و اخلاق 🇮🇷 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3810328601Cd756f67536
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کتب اهل سنت از شهادت حضرت فاطمه چه نوشته شده ؟ چند بار ببینید نشر بدهید تا به گمراهان عالم برسد شاید هدایتی برایشان باشد 😉
#گرگیج‌_شیعی! 🔻امام خمینی(ره): "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" 🔻امام خامنه ای: "فاطمیه باید عاشورایی برگزار شود" ❌اظهارات اهانت‌آمیز مجید انصاری _از عناصر رادیکال اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا_ به مناسک آئینی و شعائر شیعی استفاده از تعبیر سخیف و زننده بیزینس و کاسبی برای بانیان تعظیم شعائر که پرچم‌دار آن مراجع عظام تقلید شیعه و پیرغلامان عاشق اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده و هستند، توسط کسی که لباس آخوند شیعی بر تن کرده، به مراتب زننده‌تر از اظهارات سخیف آن شیخ سنی است! عجیب آنکه برخی مدعیان طرفداری از شعائر در قم، با این قبیل عناصر بدزبان و مهاجم علیه شعائر، بسیار روابط خوبی دارند و در موقف‌های مهم سیاسی کاملا در یک جهت قرار می‌گیرند! آیا قرار نیست با اهانت‌های زننده و خزنده جریان شعائرستیز که در دل حوزه شیعی فعال است، برخوردی صورت پذیرد؟! ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh
‌ 📚رد الشمس بر اساس منابع روایی و تاریخی «رد الشمس» به عنوان یکی از کرامات حضرت علی ع محسوب می شود که دو مرتبه اتفاق افتاده است: یکی در زمان پیغمبرˆ و دیگری در زمان خلافت امام علی ع. این ماجرا به نقل از اسما، ام سلمه، جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و عده ای دیگر از اصحاب چنین است: روزی علی ع در منزل پیغمبر اکرمˆ حضور داشتند که ناگهان جبرئیل برای ابلاغ وحی الهی فرود آمد. رسول خدا (که معمولاً در هنگام وحی دچار فشار سنگینی می شدند و به جایی تکیه می کردند ) سر مبارک خود را روی زانوی علی ع گذارد و سر برنداشت تا هنگامی که آفتاب غروب کرد. علی ع که نماز عصر را نخوانده بود، بی اندازه پریشان شد. زیرا نمی توانست سر پیامبر را از روی زانوی خود بردارد و نه می توانست نماز را به طور معمول به جا آورد. در نتیجه چاره ای نداشت جز این که همان طور که نشسته است، نماز بخواند و رکوع و سجود را با اشاره به جا آورد. پیامبر اکرمˆ پس از آن که از آن حالت روحانی خارج شد، به علی ع فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ حضرت عرض کرد: چاره ای جز این نداشتم. زیرا حالت وحی که برای شما پیش آمده بود، مرا از انجام وظیفه (طبیعی و کامل) بازداشت. رسول خداˆ فرمود: اینک از خدا بخواه تا خورشید را به جای اول برگرداند تا نمازت را در وقتش به جای آوری. خداوند دعای تو را مستجاب می کند، چرا که از خدا و رسول او اطاعت کرده ای. حضرت علی ع دعا فرمود و دعای او مستجاب شد و خورشید به محلی بازگشت که امکان خواندن نماز عصر به وجود آمد و آن گاه غروب کرد. 📚ارشاد، شیخ مفید، ج 1، ص 345 ـ 347، (نشردارالمفید) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
انتشار نامه تکان‌دهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شوم *دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.* شهید قاسم سلیمانی در نامه‌ی خود به فرزندش که برای نخستین بار منتشر شده است از چگونگی انتخاب شغل خود می‌گوید. متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش «بسم الله الرحمن الرحیم آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقه‌ی من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. *من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند.* یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و *از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست.* دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. *دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.* اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. عزیزم از خدا خواستم همه‌ی شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا د
یگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام. دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله» 🌷💐🌷
یک تنه به اندازه کل دنیا تحریمیم ❗️ ‏تعداد نهادهای ایرانی تحت ‎تحریم (۹۳۹مورد) تقریبا معادل کل نهادهای تحریم‌ شده در سوریه، اوکراین، کرۀشمالی، روسیه، ونزوئلا، چین، کوبا و بلاروس است (۹۹۴مورد). *امریکا اعلام کرده شدیدترین و سخت ترین تحریم های بیسابقه ای را در دنیا با کمک کشورهای اروپایی و... را وضع کردیم که فکر میکردیم ایران با این تحریم ها نابود و از بین برود و بتوانیم موقعیت ایران را در مسیرمان حذف کنیم تا دنیا را تسخیر کنیم و تحت نظرمان باشد اما بسیار عجیب است برایمان که چگونه ایران با وجود این ضربه های سنگین و محاصره اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و... توانسته است هنوز نفس بکشد و زنده بماند و به چه شکل آن را مدیریت میکنند که از پای در نیامده است* ❗️ ✍ وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا
🔘 سکانس‌هایی در تحریف زندگی طلاب 🔻شایسته است تا مسندنشینان حوزوی به مستندسازها و کارگردانانی که با سوژه‌های حوزوی دست به دوربین می‌شوند، تذکراتی بازدارنده بدهند؛ تا شاهد روایت‌های تحریف گونه از زندگی طلبگی در سینما نباشیم. ♨️ اگر چه گفتنی‌ها در مورد سریال «روز بلوا» زیاد است اما چشم این یادداشت فقط متوجه سکانس‌هایی از این سریال شده که سبک زندگی طلبگی را به راحتی تحریف کرده است. ♨️ سکانس‌هایی که روحانی روز بلوا با طعم اشرافی‌گری و بی‌خبری از درد و رنج مردم اجرا می‌کند، هیچ سنخیتی با زندگی روحانیونی که در این شرایط نابسامان اقتصادی به صورت آبرومندانه زندگی می‌کنند ندارد. ♨️ گویا کارگردان این سریال یا از واقعیت زندگی طلبگی بی‌خبر است و یا این که عمدا به تحریف زندگی طلاب پرداخته. ♨️اگر مقام معظم رهبری می‌فرمایند « شما روایت کنید حقایق جامعه‌ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را» (۱۴۰۰/۹/۲۱) و هنرمندان متعهد گوششان بدهکار نیست، دیگران حقایق را وارونه جلوه می‌دهند. ♨️ زمانی که حضور پرشور روحانیت در خدمات اجتماعی طلاب از قبیل سیل و زلزله و کرونا و مقابله با داعش و همدردی با مردم و .... در قاب دوربین‌ها و در پرده سینماها جا خوش نکند، طبیعی است که دیگران از روحانیت یک زندگی لاکچری و اشرافی‌گری را به تصویر بکشند. ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh