⭕️ جابجایی مرزهای وقاحت توسط دو نفر از نامزدها، نتیجۀ ۲۵سال سکوت حوزه در موارد مشابه قبلی است‼️
⭕️ اینکه شورای نگهبان الان و درگذشته جرأت اقدام نداشته، بهخاطر همین سکوتهاست.
⭕️ استانداران و رؤسای بانکها در ادوار مختلف، این وقاحت را محکوم کنند، خاذلین و ساکتین، روز قیامت باید جواب بدهند!
🔻مدرسه عالی شهید مطهری-در میان جمعی از علما
➖امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: اگر کسانی که لایق نیستند، بر شما قدرت پیدا کردند، ریشهاش این است که شما از یاریکردن حق، دست برداشتید و زشتی باطل را نشان ندادید.(نهجالبلاغه، خطبۀ۱۶۶)
➖در روز مناظره مرزهای وقاحت، توسط دو نفر از نامزدهای ریاستجمهوری و رجال سیاسی مذهبیِ کشور جابجا شد، آنهم با دروغها و توهینهای صریح!
✖️من اصلاً به نتیجۀ انتخابات کاری ندارم، اما چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چون وقتی حدود ۲۵سال پیش این روش در سیاستورزی آغاز شد، حوزۀ علمیه تقریباً ساکت بود، چون وقتی رئیسجمهور فعلی و معاون او به همین روش در انتخاباتهای قبلی سخن گفتند، حوزه عموماً ساکت بود و کسی #نهی_ازمنکر نکرد‼️
✖️چون اهل تبلیغ و اهل علم، در مقابل این باطل ساکت بودند و موجب وهنِ باطل در جامعه نشدند، کسانی که به درس و بحث خارج و داخل مشغولند، وهن و زشتی این روش باطل را به مردم نشان ندادند و حق را در این زمینه نصرت نکردند.
➖مشکل بنده در جامعه، با اینطور افراد وقیح نیست که دیروز در مناظره وقاحت خود را نشان دادند، مشکل اینجاست که چرا وهنِ اینها و سخن باطل اینها نشان داده نمیشود؟
⚠️چرا #نهی از منکر نمیشود و حق نصرت نمیشود⁉️
➖چرا شورای نگهبان جرأت نمیکند، چرا دفعات قبل که دروغ و وقاحت را در نامزدهای ریاست جمهوری میدید، جرأت نکرد آنها را از ادامۀ بازی باز بدارد؟ مثل کاری که یک داور در بازی فوتبال انجام میدهد و کارت قرمز میدهد، این بهخاطر همین سکوتهاست.
➖بهدلیل اینکه نصرتِ حق و توهین باطل در جامعۀ ما نمیشود، البته بهقدر کافی یا با ادبیات مؤثر، یا با روش و بیان قوی. خیلیها جزو خاذلین و ساکتین هستند و روز قیامت باید جواب بدهند.
➖چند عدد استاندار مثل یکی از این نامزدها در کشورمان داریم که حاضرند اینطور وقیحانه بهخاطر خودشان یا باند سیاسیشان دروغ بگویند؟ آیا نباید استانداران از چنین وقاحتی، تنزّه بجویند؟ استانداران ادوار مختلف بگویند که ما اینمقدار وقاحت را محکوم میکنیم.
➖رؤسای بانکها چند نفرشان مثل یکی از این نامزدها هستند؟ کسی که مال مردم، در اختیار اوست! شما انتظار دارید توسط اینطور افراد چه اتفاقی در کشور بیفتد؟ آیا مملکت با اینطور افراد به آبادانی میرسد؟
➖آیا میان استانداران یا رؤسای بانکها افرادی شبیه این دو نامزد داریم؟ اگر مسئولین ما چنین افرادی هستند، دیگر مردم نمیتوانند احساس امنیت کنند.
➖چرا سیاستمدارانی که از راه باطل رأی آوردند و امروز مملکت ما را به این بحران و بنبست کشاندند، از میان مردم رأی جمع کردند؟
⚠️⚠️من مقصر را حوزۀ علمیه میدانم، در میان ما کسانی هستند که حقگویی را ساکت میکنند‼️
➖فرمود: کسی که مبلّغ دین میشود نباید از احدی بترسد!
اهل علم اگر بترسند، مردم به کجا پناه ببرند؟ مردم در آغوش چنین استانداران و بانکدارانی قرار میگیرند!
➖باید روشنگری کنیم و اینهایی که مرز وقاحت را در عرصۀ سیاست جابجا میکنند و دیگر اخلاقی برای جامعه باقی نمیگذارند، از عرصۀ سیاست بزداییم! تا انتخابات بعدی، کسانی در عرصه بیایند که بهخاطر افکار عمومی، به خودشان جرأت ندهند که بخواهند دروغپراکنی و اغواگری کنند.
#انتخابات
#استاد_پناهیان
#به_کی_رای_بدم⁉️
《هر روز یک ویژگی》
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
⚠قسمت پانزدهم⚠ کمیل روی خطم میآید و میگوید: -معلومه چی داری میگی عماد؟ شلیک کنه؟ میگم معلوم نیس
⚠قسمت شانزدهم⚠
بلافاصله بعد از شنیدن اخطار مرصاد به روی زمین دراز میکشم. برف درون گوشم میرود و حتم دارم که تا چند ثانیهی دیگر سمت راست صورتم را کاملا بیحس و کبود خواهد کرد. به آرامی به سمت کمیل نگاه میکنم و متوجه میشوم که او توانسته خودش را به کمی عقبتر از فنسهای مرز برساند. حالا یکه و تنها و در حالی که موهایم به فنس پاره شده برخورد میکند، دراز کشیدهام و انتظار رسیدن سرباز دوم را میکشم. در شرایطی گیر کردهام که نمیتوانم کوچکترین حرکتی انجام بدهم. صدای مرصاد را از طریق شبکهی بیسیم توی گوشم میشنوم که میگوید:
-آقا عماد همونطور بمونید، درست داره به طرف شما میاد.
چند ثانیه فکر میکنم تا بتوانم تصمیم درستی بگیرم. مگر میشود همینطور بمانم و سرباز دیگر با جنازهی هم خدمتیاش رو به رو شود؟ شک ندارم که دراز کشیدن در تیررس سرباز اسرائیلی و فرصت دادن به او برای تماس با مرکز فرماندهیشان در تل آویو نمیتواند کار درستی باشد.
در همان حالت درازکش به کمیل نگاه میکنم که به جلو خیره شده است. به آرامی دستم را به سمت اسلحهام میبرم و ابتدا از چفت بودن صدا خفهکنش مطمئن میشوم. نگاهی به کمیل میاندازم و نفس کوتاهی میکشم. کمیل کاملا آرام و خونسرد دستش را به نشانهی صبر کردن بالا میآورد. زاویهی دراز کشیدنم به روی برفهای یخ زده طوری است که نمیتوانم سرباز را ببینم. کمیل حالا چشم و مغز من است. حالا او باید به جای من ببیند و تصمیم بگیرد. به دستش خیره میشوم و انگشتانم را به دور اسلحهام محکم میکنم. مرصاد با صدایی لرزان توی گوشم اخطار میدهد:
-آقا عماد این صاف داره به سمت سربازی که زدیم میره، یه کاری کنید.
نمیدانم سرباز دوم دقیقا کجاست؛ اما شنیدن صدای قدمهایش در برف ضربان قلبم را بالا میبرد.
سه... کمیل سه انگشت دستش را نشانم میدهد. متوجه میشوم که تصمیم دارد تا با شمارش معکوس زمان درست شلیک را نشان دهد.
دو... آب دهانم را قورت میدهم، نفسم را در سینهام حبس میکنم و سعی میکنم تا پیش بینی کنم که بعد از بلند شدن به یک بارهام واکنش سرباز اسرائیلی چه خواهد بود.
مرصاد با لحنی که سرشار از ناامیدی و نگرانی است، هشدار میدهد:
-آقا عماد این رفیقش رو دید... فنس رو دید... عملیات لغو شد، لغو!
کمیل عدد یک را نشان میدهد. طوری که انگار اصلا حرفهای مرصاد را نمیشنوم، زیر لب یک یا زهرا (س) میگویم و در کسری از ثانیه جلوی پای سرباز مسلحی که کمتر از سه قدم با من فاصله دارد، بلند میشوم. چشمهایش گرد میشود و وقتی که به صورتم نگاه میکند، به قدری از دیدن یک بارهام میترسد که اسلحهاش به روی زمین میافتد. با چهرهای کاملا مصمم و خونسود، به عبری میگویم:
-دستهات رو بزار روی سرت و بیا جلو.
هیچ حرکتی انجام نمیدهد. کمیل که حالا درست در پشت سر من ایستاده است، میگوید:
-ممکنه بخواد به بقیهی خبر بده، بهتره کارش رو یک سره کنی.
حرفم را تکرار میکنم:
-قبل از اینکه مجبور بشم مغزت رو متلاشی کنم، دستهات رو بزار روی سرت و بیا این طرف مرز.
حرکتی نمیکند. میخواهم به سمتش شلیک کنم که متوجه بخاری که از زیر پایش بلند میشود، میشوم. در مقالههای زیادی خوانده بودم که اسرائیلیها به شدت از مرگ میترسند؛ اما هیچ وقت حتی فکرش را هم نمیکردم که درست لحظهای که نوک اسلحهام به سمت پیشانی یک سرباز اسرائیلی است، از ترس خودش را خیس کند. با گوشهی چشم به کمیل نگاه میکنم که پوز خند میزند. میگویم:
-من رو تامین کن تا برم اونور.
سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد و اسلحهاش را به طرف سرباز نشانه میرود. با نوک پای راستم فنسهای پاره شده را کنار میزنم و به طرفش قدم برمیدارم. مردمک چشمهایش به شدت میلرزد. کاملا خونسرد به سمتش میروم و بعد از برداشتن اسلحهی سربازی که چند لحظهی قبل به درک واصل شد، خلع سلاحش میکنم. همانطور که به دور سرباز تسلیم شده می چرخم، نگاهی به دور و اطراف میاندازم تا غافلگیر نشوم. سپس لحظهای که به پشت سرش میرسم، با ته کفشم از پشت سر به زانویش فشار میآورم تا زانو بزند و دستهایش را با دستبندی که به کمر دارد، از پشت میبندم. کمیل توی گوشم زمزمه میکند:
-ببین سرباز دیگهای هم اونجا هست؟
دستم را از پشت به یقهی سرباز تسلیم شده بند میکنم و با یک فشار کوچک، میپرسم:
-به غیر از شما دوتا دیگه کی اینجاست؟
لبهای خشکش را تکان میدهد و با اشاره به سربازی که به درک واصل شده، میگوید:
-فقط من و اون، باور کنید راست میگم!
نفس کوتاهی میکشم و به کمیل نگاه میکنم. باید اعتراف کنم که به تمام زوایای مختلف این پرونده فکر کرده بودیم به غیر از اینکه بخواهیم یک اسرائیلی را اسیر کنیم. از روی زمین بلندش میکنم و همان طور که به چپ و راستم نگاه میکنم، او را از مرز عبور میکنم.
▪️▪️
@Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲
علم از دست علمدار
نیفتاده هنوز...!
#مرد_میدان
@Vajebefaramushshode
اندوهش..،
غروبـےدلگیراستــ..؛
درغربتـــوتنهایــــے..!
همچنانکھشـادۍاش..؛
طلوعِهمہۍِآفتابــهاستـــ :)
⚜#أیُّهَاالعَزیٖز♥️」
⚜#أللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج」
•❥🌼━┅┄┄
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
اندوهش..، غروبـےدلگیراستــ..؛ درغربتـــوتنهایــــے..! همچنانکھشـادۍاش..؛ طلوعِهمہۍِآفتابــ
ـ
دلِگرفتہۍماکےچُوغُنچہبازشَود؟
مَگرصَبابرساندبھمَنهَواۍِتُورا.؛⚘!
☆∞🦋∞☆
بارالهـا؛
یاریمان دہ ،
ڪه چون آنان باشیم ..
آنان ڪه خوبـــــ بودند
نه براے یڪ هـفته!!
بلڪه براے یڪ تاریخ ...
سلام
صبح زیباتون، شهدایـے🌷
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو
#استاد_علی_تقوی
🔴 خیلی ها اصلا تعریفی از #امربه_معروف و #نهی_ازمنکر ندارن واونقدری هم براشون مهم نیست که تعریفی ازش ندارن‼️ ولی بدونید این همونیه که امام حسین علیه السلام بخاطرش رفته زیر سم اسب!! تا تو بچه مسلمون بفهمی که با یه "بتوچه" حق عقب نشینی نداری☝️
@Vajebefaramushshode
📣📣 جدول پخش برنامههای تبلیغاتی نامزدهای سیزدهمین دوره #انتخابات ریاست جمهوری👇👇
🏴 سه شنبه ۱۸ خرداد از #رادیو📻
🕓ساعت ۱۶ جلیلی از رادیو اقتصاد
🕕ساعت ۱۸ رئیسی از رادیو ایران
🕕ساعت ۱۸:۰۰ علیزاده از رادیو ایران
🕥ساعت ۲۲:۴۵ رضایی از رادیو ایران
🏴 سه شنبه ۱۸ خرداد از #تلویزیون📺
🕐ساعت ۱ بامداد همّتی جام جم
🕔ساعت ۱۷ مهرعلیزاده شبکه چهار
🕕ساعت ۱۸ رئیسی شبکه سه
🕖ساعت ۱۹ زاکانی شبکه پنج
🕗ساعت ۲۰ قاضی زاده شبکه یک
🕣ساعت ۲۰:۳۰ رضایی شبکه دو
🕥ساعت ۲۲:۴۵ رضایی شبکه دو
#به_کی_رای_بدم⁉️
《هر روز یک ویژگی》
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
@Vajebefaramushshode
🔴 آیا #رئیس_جمهور لزوما باید مدرک یا تخصّص اقتصادی داشته باشد⁉️
به بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا مراجعه بفرمایید :👇
1⃣ آنگلا مرکل، نخست وزیر آلمان، که آقای مهرعلیزاده میخواهد الگوی اقتصادی آنجا را پیاده کند، دکترای شیمی فیزیک دارد!
2⃣ بایدن، رئیس جمهور آمریکا، دکتری حقوق دارد.
3⃣ شیجینپینگ، رئیس جمهور چین، دکتری حقوق دارد.
4⃣ یوشیهیده سوگا، نخست وزیر ژاپن، لیسانس حقوق دارد.
4⃣ بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، وارد رشته ادبیات کلاسیک شد، اما موفق به گرفتن مدرک کارشناسی هم نشد.
5⃣ نارندرا مودی، نخست وزیر هند، فوق لیسانی علوم سیاسی دارد، ولی برخی معتقدند مدرک فوق دیپلم و کارشناسی او جعلی است.
6⃣ امانوئل ماکرون، نخست وزیر فرانسه، فوق لیسانس فلسفه دارد.
7⃣ جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، کارشناسی ادبیات دارد، سپس در رشتههایی مثل نمایش، زبان فرانسوی، مطالعات اجتماعی و ریاضیات درس خوانده.
@Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『ℒℴνℯ🇮🇷』
‹ #سَلامٌعَلۍٰاِبراهیٖـم♥️ ›
‹ #دولتمردمےایرانقوۍ🇮🇷 ›
•❥🌼━┅┄┄
@Vajebefaramushshode
#سلام_امام_زمانم
و...تو...
هماناکسیرآرامبخش زمینے؛
کھسالهاست،آنرابرمدارش،آرامنگہ داشتهاے! ✨
میدانے؛
زمینشیفتہنگاهتوست...
کههرصبحوشام،
دورسرتمےگردد!🕊
الّلهُـمَّ عَجِلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌿☁️
#صبحتون_مهدوی 🌤
#التماس_دعای_فرج 🤲
دلم کمی خدا می خواهد
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
‹ روحِزمینگیرم..،
سالهاستکھبایادِتُو..؛
پروازڪردنرا..،
تجربهمےڪُند..!
هنگامِنگاهڪردن..،
بھشبکہهاۍِضریحت..؛
دیگرمنۍباقےنمۍماند..،
همہۍِدنیامےشود‹ #طُ › !
↶#شاهخراسانمآرزوست🕊•.
•❥🌼━┅┄┄
@Vajebefaramushshode
🕹#محتوای_انتخابات
🗳خدشه و تاخیر در #انتخابات
🗳۱.انتخابات اگر پُرشور انجام بگیرد و مردم به صورت کامل پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند، این تضمینکنندهی امنیّت کشور است.
(۹۸/۱۱/۱۶)
🗳۲. به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم، این خیلی مهم است.
🗳۳.از سال ۵۸ که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته، سر وقت، با دقت.
🗳۴.دشمنان واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برههای انتخابات را عقب بیندازند، اما نتوانستند.
🗳۵.در دورههای مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافی انجام گرفته، این دوره هم انشاءالله همین جور خواهد بود.
(۹۰/۳/۸)
🗳۶.برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیئتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند، یک روز میگویند انتخابات مهندسیشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست، نه مردمِ ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند.
(۹۲/۳/۱۴)
🗳۷.هرگونه تشنجی به ضرر صندوقهای رأی تمام خواهد شد، یعنی به ضرر آراء مردم و به ضرر مردم است، اگر کسانی خواستند چنین تشنجی ایجاد کنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اینکه خواستهی بدخواهان این ملت عملی بشود.
(۸۸/۳/۲۲)
🗳۸.مقصود از همهی تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایانی نکند.
(۸۸/۳/۱۴)
🗳۹.یکی از دشمنیها همین است که پدیدهی باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینی مردم در ادارهی کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفی کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند.
🗳۱۰.به کوری چشم دشمنان در انتخابات آینده هم با شور، با علاقه، با صمیمیت پای صندوقهای رأی میآیند و انتخاباتی خواهند آفرید که دشمنان را خشمگین و عصبانی کند.
(۸۸/۲/۹)
🗳۱۱.زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
(۸۸/۳/۲۹)
🗳۱۲.مبادا در روزنامه یا در رسانهیی، به هر نحوش، یا در تبلیغاتی، طوری حرف زده بشود که مردم را نسبت به انتخابات دودل بکنند، البته این مردم دودل نمیشوند، این مردم نشان دادهاند که در مقابل توطئههای دشمن، هوشیارانه عمل میکنند.
(۷۰/۱۰/۱۹)
#محتوا
#تبلیغات
🔟
🕹#محتوای_انتخابات
🗳خدشه و تاخیر در #انتخابات
🗳۱.انتخابات اگر پُرشور انجام بگیرد و مردم به صورت کامل پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند، این تضمینکنندهی امنیّت کشور است.
(۹۸/۱۱/۱۶)
🗳۲. به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم، این خیلی مهم است.
🗳۳.از سال ۵۸ که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته، سر وقت، با دقت.
🗳۴.دشمنان واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برههای انتخابات را عقب بیندازند، اما نتوانستند.
🗳۵.در دورههای مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافی انجام گرفته، این دوره هم انشاءالله همین جور خواهد بود.
(۹۰/۳/۸)
🗳۶.برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیئتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند، یک روز میگویند انتخابات مهندسیشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست، نه مردمِ ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند.
(۹۲/۳/۱۴)
🗳۷.هرگونه تشنجی به ضرر صندوقهای رأی تمام خواهد شد، یعنی به ضرر آراء مردم و به ضرر مردم است، اگر کسانی خواستند چنین تشنجی ایجاد کنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اینکه خواستهی بدخواهان این ملت عملی بشود.
(۸۸/۳/۲۲)
🗳۸.مقصود از همهی تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایانی نکند.
(۸۸/۳/۱۴)
🗳۹.یکی از دشمنیها همین است که پدیدهی باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینی مردم در ادارهی کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفی کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند.
🗳۱۰.به کوری چشم دشمنان در انتخابات آینده هم با شور، با علاقه، با صمیمیت پای صندوقهای رأی میآیند و انتخاباتی خواهند آفرید که دشمنان را خشمگین و عصبانی کند.
(۸۸/۲/۹)
🗳۱۱.زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
(۸۸/۳/۲۹)
🗳۱۲.مبادا در روزنامه یا در رسانهیی، به هر نحوش، یا در تبلیغاتی، طوری حرف زده بشود که مردم را نسبت به انتخابات دودل بکنند، البته این مردم دودل نمیشوند، این مردم نشان دادهاند که در مقابل توطئههای دشمن، هوشیارانه عمل میکنند.
(۷۰/۱۰/۱۹)
#محتوا
#تبلیغات
🔟
#به_کی_رای_بدم⁉️
《هر روز یک ویژگی》
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
⚠قسمت شانزدهم⚠ بلافاصله بعد از شنیدن اخطار مرصاد به روی زمین دراز میکشم. برف درون گوشم میرود و حت
قسمت هفدهم
این طرف فنسهای پاره شده، همه چیز متفاوت است و دیگر هیچ خبری از ارتش قدرتمند اسرائیل که در پشت صفحهی تلوزیون و تلفنهای هوشمند به ما نشان میدادند، نیست. این طرف فنسها زانوهای یکی از سربازان این ارتش به ظاهر قدرتمند با دیدن شیر بچههای حیدر کرار به قدری سست شده که حالا توان سر پا نگه داشتن بدنش را ندارد و ترس او را به قدری سست و بیحال کرده که به محض رها کردن دستم از زیر بغلش، به زمین میافتد.
کمیل به آرامی زیر گوشم میگوید:
-تا دوازده دقیقهی دیگه تیم بعدی برای جایگزینی میاد، بهتره زودتر عملیات رو شروع کنیم.
سرم را به نشانهی فهمیدن صحبتش تکان میدهم. سربازی که حالا در خاک لبنان اسیر ما شده طوری که حس وحشت از میان کلماتش به گوشم برسد، میگوید:
-میخواید با من چی کار کنید؟
به چشمهایش خیره میشوم و میگویم:
-رفتار ما با تو دقیقا رابطهی مستقیم به حرفهایی که قرار تو به ما بگی داره.
ابروهایش را بهم نزدیک میکند و میگوید:
-از من چی میخواید؟
آه کوتاهی میکشم و در حالی که با انگشت اشاره به سرش میکوبم، میگویم:
-ما چیز زیادی ازت نمیخوایم، تقریبا تمام اطلاعاتی که توی این سرته!
با اینکه از ترس دیدن ما خودش را خراب کرده؛ اما با نگاهی مملو از غرور و تکبر از من میپرسد:
-شما میخواید وارد خاک اسرائیل بشید؟
چشمهایم را ریز میکنم و با لحنی تحقیر کننده میپرسم:
-خاک اسرائیل؟ از کی تا حالا اسرائیل صاحب خاک شده که ما خبر نداریم؟
کمیل مضطربانه به ساعتش نگاه میکند و میگوید:
-ده دقیقه آقا، میدونی که ما فقط واسه رسیدن به نقطهی امن هشت دقیقه زمان میخوایم.
کمی مکث میکنم و سپس رو به کمیل میگویم:
-شما برید، با مرصاد برید.
مرصاد متعجب میپرسد:
-پس شما چی؟
جواب میدهم:
-من خودم رو بهتون میرسونم.
کمیل پوزخندی لبریز از عصبانیت میزند و میگوید:
-معلومه چی داری میگی عماد، یعنی چی که من خودم رو بهتون میرسونم. تیم جایگزین اینها وقتی برسه و خبر کشته شدن و مفقودیشون رو به مرکز اطلاع بده که دیگه باید خواب رد شدن از این فنسها رو ببینیم.
به سربازی که کنارم ایستاده نگاه میکنم و سپس کاملا خونسرد و مطمئن میگویم:
-شما نگران من نباشید، عملیات رو شروع کنید و روی نقطهی امن اول متوقف بشید تا من خودم رو بهتون برسونم.
بعد هم کاملا جدی و با کف دست ضربهای به کمر سرباز اسرائیلی میزنم و میگویم:
-راه بیفت ببینم.
کمیل دستم را میکشد و با نگرانی میگوید:
-عماد چی تو سرته؟
لبخندی میزنم و جواب میدهم:
-توکلت به خدا باشه، یاعلی.
کمیل به سختی نگاهش را از صورتم برمیدارد و به همراه مرصاد به سمت فنسهای پاره شده حرکت میکند و در میان برف بیامانی که در حال بریدن است، از پیش چشمهایم محو میشود.
سرباز اسرائیلی با نگرانی میپرسد:
-باور کن من چیزی نمیدونم که به درد تو بخوره.
لبخندی میزنم و جواب میدهم:
-سعی نکن من رو قانع کنی که اطلاعاتی نداری؛ چون در این صورت وقتم رو تلف نمیکنم و کارت رو تموم میکنم.
رنگش پریده و لبهایش میلرزد، باید تمام تلاشم را بکنم تا بتوانم از این منبع بکر و دست نخورده کسب اطلاعات کنم.
در حالی که با فشار دادن نوک اسلحه به کمرش او را وادار به حرکت کردن میکنم، میپرسم:
-گفتی اسمت چیه؟
کمی مکث میکند و جواب میدهد:
-آشر!
وقتی که از پشت سرش در حال راه رفتن هستم، با دقت به تمام جزئیاتش نگاه میکنم.
روی لباسهایش اثری از کهنگی و پارگی دیده نمیشود و رد آجی که پوتینهایش به روی برف میاندازد، نشان از عدم ساوویدگیاش میدهد. تمام عواملی که گفتم را وقتی در کنار چهرهی جوان و هنوز شاداب سرباز اسرائیلی میگذارم، مطمئن میشوم که او مدت زیادی نیست که عضو ارتش شده است.
سعی میکنم با اطلاعاتی که از ظاهرش به دست آوردهام، رویش سوار شوم. پس با یک سوال ذهنش را بهم میریزم:
-میدونی سرنوشت اسیرهایی که معاوضه میشن، چیه؟
چند دقیقه سکوت میکند تا این فرصت را در اختیارم گذاشته باشد که ادامه دهم:
-طبیعیه که ندونی، چون تو توی ارتش خیلی سابقه نداری.
متعجب میپرسد:
-تو از کجا میدونی؟
با پوزخند جواب میدهم:
-امیدوار بودم انقدر باهوش باشی که بفهمی ما بدون داشتن اطلاعات کافی وارد سرزمینهای اشغالی نمیشیم!
در حالی که قدمهایش آهسته و کم رمقتر میشود، میگوید:
-سرنوشت سربازها چی میشه؟
کاملا مطمئن جواب میدهم:
-مستقیم وارد ساختمون موساد میشن و اونجا هم یا به جرم جاسوسی به اعدام محکوم میشن یا زیر فشار و شکنجههای روحی خودکشی میکنن.
سپس زیر لب زمزمه میکنم:
-بیچاره خانوادههاشون...
با دستهایش صورتش را میپوشاند. بلافاصله یک راه جلوی پایش میگذارم و میگویم:
-تا قبل از اینکه خبر مفقودی تو به گوش مسئولهای رده بالای موساد برسه و برن سراغ خانوادت، بهتره یه فکر اساسی بکنی
@Vajebefaramushshode