🍃🌸
🔰شهادت ، بالاترین نعمت
◼️ انسان عظيم، در راه دنيا به بن بست مى رسد و در راه خدا به عجز.
◾️و عظمت مذهب در همين است كه پوچى و عبث انسان را به عجز تبديل مى كند.
◾️ تو كه استعدادهايى دارى، بى آرام و نيروهايى دارى پر توان،
هنگامى كه به راه افتادى،
در محدوده ها نمى توانى دوام بياورى.
◾️اين رود عظيم وجود تو، اين حوض هاى كوچك را در لحظه پر مى كند
و اين جريان مستمر، به عبث و پوچى مى رسد و مرداب مى سازد.
◾️ اين است كه در راه دنيا به بن بست مى رسى و در اين بن بست به پوچى.
◾️ تو كه راه افتاده اى، تمامى هستى براى تو بيش از يك پوسته نيست،
كه جوجه هاى به راه افتاده بايد با نوك هايشان سوراخ كنند
و از بن بست بيرون بيايند.
◾️ تو كه راه افتادى دنيا با تمامى وسعتش مى شود زندان تو و سجن تو و تو آزادى را و شهادت را و مرگ و لقاء خدايت را از تمامى نعمت ها بالاتر مى دانى،
كه آزادى از زندان براى زندانى هر چند كه بهترين غذا و مكان را به او ارزانى كرده باشند، از هر چيز ارزنده تر است.
◾️▪️ و اين است كه شهادت براى اين روح هاى عظيم تر از هستى،
بالاترين نعمت است.
◾️ انسان بزرگ تر از اين زندگى و عظيم تر از اين هستى است.
اين است كه راه مى افتد و هنگامى كه راه افتاد ديوارها را احساس مى كند و زندان را مى فهمد و پوچى و عبث در اين بن بست تجربه مى شوند.
◾️و تنها مذهب است كه جهت انسان را مى تواند عوض كند
و او را از محدودهاى تنگ، بيرون بياورد و حتى بهشت را به عنوان منزل- نه مقصد- معرفى كند
و جهت حركت انسان را به سوى نامحدودى بگذارد، كه تمامى توان او را از علم و عقل و عشق و عمل او را مى بلعد و راه هنوز ادامه دارد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۲۴
@Vajebefaramushshode
#حدیث_مهم
🔴از رسول خدا روایت است که جبرئیل بر من نازل شد و عرضه داشت ای احمد #اسلام 10 سهم است...
✨هفتمین سهم اسلام #امر_به_معروف است از باب #وفای_به_دین وفای به حضرت حق، محکم کردن دین خدا و اثبات برادری در راستای دینداری
✨هشتمین سهم اسلام، #نهی_از_منکر است از باب #اتمام_حجت_با_گنهکار (وسائل الشیعه، ج 1، ص 23)
📌پس نگوییم که امر و نهی ما اثر ندارد...☝️
یکی از مهم ترین #فواید و #برکات امر به معروف و نهی از منکر این است که با گناهکار اتمام حجت می کنیم حجت در دست ما است روز قیامت نمی تواند از ما شکایت کند که اگر تذکر می دادیم او اصلاح می شد...🍃
✍ استاد تقوی
#احیای_واجب_فراموش_شده
#همه_آمر_به_معروفیم
@Vajebefaramushshode
🔶 جملاتی که زنان را سرد و غیر صمیمی می کند👇👇
کم اهمیت جلوه دادن احساساتش مثل👇
🔸آرام باش
🔹سخت نگیر
🔸دوباره داری جوش میاری
🔹احساساتی شدی
🔸به اعصابت مسلط باش
جملاتی برای فرار از صحبت کردن مثل👇
🔸دوباره شروع کردی
🔹چقدر دیگه میخوای ادامه بدی
🔸دوست ندارم درباره آن صحبت کنم
جملاتی برای توقف حرف زدن مثل 👇
🔸حق باتوست
🔹من اشتباه کردم حالا راضی شدی؟
🔸فراموشش کن
🔹متاسفم که چنین احساسی داری
فرار از تعهد و پایبندی مثل 👇
🔸یه کاریش می کنیم
🔹من هم همینطور
جملاتی که مثل پتک هست مثل 👇
🔸داری مثل مادرت میشی!
🔹کاری می کنی ازهم جدا بشیم
🔸خیلی چاق شدی!
🔹نیاز به نفس کشیدن دارم
🔸به تو ربطی نداره
✔️جملات نقش زیادی در زندگی زناشویی شما دارن
@Vajebefaramushshode
#فتح_کردن_قلب_یک_مرد
💝 برای آن كه او را به دنبال خود بكشانید برایش نقش بازی نكنید.
💚 مردان كاملاً از بازیهایی كه زنان به آنها روی میآورند تا توجه مردان را جلب خود سازند آگاهند.
💚 حتی ممكن است مردان اغواگردیده و برای پیروزی در بازیهای شما به هر عملی دست بزنند، اما هیچگاه متعهد به شما نخواهند شد.
💚 البته عده معدودی هم بر این باورند هم صحبت شدن با دیگران برای برانگیختن حس حسادت ممكن است برای مدت كوتاهی كارساز باشد.
💚 اما او چگونه میتواند به شما اعتماد كند؟ هنگامی كه شما را دسیسه گر بپندارد
💚 حتی اگر شیفته شما باشد، هنگامی كه كوچكترین شبهه ای در اعتماد و صداقت شما داشته باشد از متعهد شدن هراس خواهد داشت.
@Vajebefaramushshode
#آهای_خانم_آهای_آقا
🌻همیشه ازکلمه" ما" استفاده نمایید نه من و تو ؛
فراموش نکنید که اکنون زندگی مشترک شروع شده دیگر من و تو مطرح نیست.
دشمن زندگی مال من و مال تو گفتن است ...
یاد بگیریم مال ما گفتن را ... منصف و قدردان باشید.
🌻درمقابل شوهر خود هرچند حق با شما باشد، لجبازی و اصرار نکنید.
اگر بحثی شد آن را کش ندهید.
زود دعوای احتمالی را با احترام تمام کنید.
کسی از احترام ضرر نکرده!
مراقب آثار دعوا و مشاجره و فحاشی روی بچه هاتون باشید که بعدها پشیمانی سودی نداره.
@Vajebefaramushshode
🔻 #تلنگر
🔅 شهدا در لحظه شهید نشدند ...☺️
آنها سالها در جهاد اکبر جنگیدند ⚔
و روزها در سرما، گرما، سختی،☀️🌨🌪 گرسنگی، خطر و... به سر بردند.
لحظه #شهادت لحظه گرفتن پاداش است.🎁
عاقبت به خیری آسان بدست نمی آید ...❌
#شهدا_شرمنده_ایم🥀
@Vajebefaramushshode
YEKNET.IR - zamine - hafteghi 99.03.08 - narimani.mp3
8.98M
⏯ #شهدایی
🍃بابایی سلام دل من تنگ نگاه تو شده
🍃چشم خیس من خیره بصورت ماه تو شده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❌ #عواقب_ترک امر به معروف و نهی از منكر 8⃣ اِستحاله فرهنگی هست ♨️ جابجا شدن معروف و منکر هست ♨️
❌ #عواقب_ترک امر به معروف و نهی از منکر
9⃣ امر به معروف و نهی از منکر نکنیم، امام زمانمون رو تنها گذاشتیم!
💢 اونایی که اِدعّا دارن منتظر ظهور امام زمان هستن خوب گوش بدن!
👌 یاری کردنِ امام زمان و یاری کردن دینِ خدا، با امر به معروف و نهی از منکره!
❗️یه عده میخوان فقط بعد از ظهور امام زمان، یاور اون حضرت باشند!
📌نخیر، اون کسانی یاور حضرت خواهند بود بعد از ظهور که قبل از ظهورش هم در اصلاح جامعه، مُصلح باشند و نقش ایفا کنند با #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
⭕️ کسی که امر به معروف و نهی از منکر
نمی کنه؛
🍂داره خون می کُنه دلِ امام زمان رو!
🍂داره سیلی میزنه به صورت حضرت زهرا!
🍂داره توهین می کُنه به امام زمان خودش!
به امام حسین خودش!
🔺که اِی امام حسین تو برای امر به معروف و نهی از منکر رفتی شهید شدی...
🔻منم زیارت عاشورا می خونم، گریه می کنم، همه این کارای خوب رو برات انجام میدم، هیات میرم؛
×× ولی هدفت رو انجام نمی دم! 😑
⏪ بترسیم از خشم خدا که بخاطر توهین به اهل بیت علیهم السلام، خدا به ما خشم بگیره!
✍ برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع انسان مصلح
#احیای_واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
@Vajebefaramushshode
🔰 همانطور که برای انواع ریشه های #بدحجابی نمیتوان یک نسخه پیچید، برای #حجاب هم نمیشود برای همه یک نسخه پیچید.
👈حجاب شرایطی دارد که در هر نوع لباسی بودی و آن شرایط وجود داشت، حجاب رعایت شده است.
یعنی شرایط اولیه حجاب را داشته باشد؛ تمام بدن را بپوشاند، اندامها پیدا نباشد و به لحاظ رنگ و شکل جلب توجه نکند.👌
مثلا بانویی را در روستای #ماسوله با آنهمه پله در نظر بگیرید، به نظر شما با دامن های بلند و یا چادرهای بلند میتواند رفت و آمد کند⁉️
یا مثلا بانویی #لر یا #قشقایی یا #بختیاری که مجبور به کوچ و رفت و آمد در صحراهای ناهموار است، چگونه باید حجابش را رعایت کند⁉️
بانوی #پرستاری را در نظر بگیرید که باید لباس سفید بپوشد، آیا برای او نیز برای حفظ حجابش، چادر مشکی را پیشنهاد می دهید⁉️
بانوانی که در شهرهای مختلف از #گرمای شدید می نالند و آنرا بهانه می کنند تا از چادر کناره بگیرند را دیده اید⁉️
شاید به آنها حق بدهیم که با چادر ایرانی و پوشیدن مانتو و ساق دست و غیره، از پوشیدن چادر صرفنظر کنند‼️
مثالهای فراوانی از بانوانی سراغ دارم که اگر به آنها چادر مشکی را پیشنهاد بدهیم، از پوشیدن آن طفره می روند.🧐
پس شاید بتوان گفت حجاب فقط #چادرهای مرسوم نیست.
آنهم چادر مشکی.👌
👈از طرفی زنان مؤمنه همگی می دانند که حجاب برتر چادر است و بهترین وسیله برای حفظ زن از نگاه نامحرم.👌
با آمدن انواع چادرهای مشکی شاید بتوان برای این افراد حق انتخابهای فراوانی را قائل شد.🤩
@Vajebefaramushshode
هرجا میرفت بر علیه حجاب صحبت میکرد.✊🏻
حالا تو این دورهمی دوستانه هم ول نمیکرد؛
میگفت: حجاب تمایل مردا نسبت به زنها رو بیشتر میکنه... ما همینجورش از دستشون آرامش نداریم!
همون لحظه مریم لبخند به لب و سینی چای به دست وارد شد و گفت: "این میرزاده بازم شروع کرد؟! بابا ول کنید تو رو خدا؛ از خودتون پذیرایی کنید"🍩☕️
یکی گفت: میرزاده امشب قصد داره هممونو یهتنه بیحجاب کنه...
خودش و بغل دستیش آروم خندیدن!😁
میرزاده که انگار یه مؤید خوب پیدا کرده باشه به مریم اشاره کرد و گفت: بین همه ما فقط این چادریه...مریم خودت بیا بگو! غیر از اینه که میگم؟؟😤
مریم که داشت چای رو پخش میکرد با جدیت گفت: نمیتونم جواب بدم.
میرزاده تعجب کرد؛ گفت: چرا؟؟ 😐
مریم با لحن بامزهای جواب داد: آخه الان دستم بنده...☺️
همه ریز خندیدیم و اون التهابی که از حرفای میرزاده درست شده بود کمی خوابید. 😀😀
مریم سینی رو کنار گذاشت و حق به جانب گفت: هه!! چه سوالایی میپرسه !! 😏
میرزاده گفت: ینی هیچوقت به تو تیکه نپروندن؟!
- معلومه که نـه... 😒
- ولی من که شنیدم حجاب عطش مرد نسبت به زن رو بیشتر میکنه! 😐
مریم با نیشخندی گفت: من که میدونم از کی شنیدی! از بشقابای روی پشت بومتون! تا کی میخوای عقلتو بدی دست اینا؟؟ 😤
- عوضش مفت حرف نمیزنن.😌
- بله... بابتش پول میگیرن!😉
همه خندیدیم😅
میرزاده با حال گرفته فنجون چایش رو برداشت و یه هورت کوتاه کشید...☕️
مریم گفت: اصلا برفرض که حجاب، تمایل مردا به زنها رو زیاد کنه که اتفاقا به نظر من باید بکنه...
از بین جمع یکی دو نفر گفتن: واا...😟
میرزاده چایشو قورت داد و گفت: نچنچنچ،خجالتم نمیکشه!! 😕
مریم یه طور خاصی به جمع نگاه کرد و گفت: چرا بیخود حاشا میکنین؟!
خود خدا زن و مرد رو جوری آفریده که به توجه هم نیاز داشته باشن!
میرزاده فوری گفت: عه...باریکلا!! به نفع ما شد؛ پس چرا اسلام میگه زن نباید جلب توجه کنه؟؟
مریم گفت: خدایی که اون حس رو تو انسان گذاشته حواسش بوده که آدم دوست داره مورد احترام هم باشه.😌
حجاب برای همینه که هم مورد توجه باشی و هم مورد احترام و بهت صرفا به چشم یه شیرینی خوشمزه نگاه نکنن...
یه چیزی باشی شبیه الههها...
هم محبوب و خواستنی و هم مورد احترام.☝️🏻
میرزاده با تمسخر گفت: الان مثلا تو الههی چی هستی؟🤔
بعضیا پقی زدن زیر خنده! 😂
یکیشون چای پرید تو گلوش و سرفه افتاد...😝
مریم چندبار آروم زد پشتش تا خوب شد! 😩
بعد ادامه داد: مردا وقتی یه زنو میبینن، به طور غریزی نسبت بهش کشش دارن ولی وقتی زنه حجاب میذاره اون کشش غریزی (که حیوونا هم دارنش) با یه حس خاصی همراه میشه و مرد ناخودآگاه درک میکنه که هم اون زن رو دوستش داره و هم براش شأن و شخصیت قائله و به خودش اجازه نمیده هرجور دلش میخواد باهاش رفتار کنه...?
الان شما که میگی از دست مردا آرامش نداری برای همینه که حجاب درست حسابی نداری! 💢
داشتن توجه و احترام یکجا، به آدم حس امنیت و آرامش میده.🌺
دیدم مریم راست میگه.
مدتی که خودم محجبه بودم همین حس رو تو چشم مردایی که باهام روبرو میشدن میخوندم. البته یواشکی...😉
دیگه نمیتونستم فقط شنونده باشم، پریدم تو حرفشون و یه خاطره تعریف کردم که حرفای مریمو تایید میکرد.🍃
● اون روز گذشت و یکی از بچهها بعد از خاطره من بحثو عوض کرد، اما من از ته دل آرزو کردم کاش میشد اونایی که تا حالا این حس عمیق و عجیب رو تجربه نکردن، فقط یه روز امتحانی حجاب بذارن...😍
و ای کاش خودم هم بتونم دوباره محجبه بشم.😇
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 1⃣ #قسمت_اول 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
2⃣#قسمت_دوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💢 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
💠عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💢مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
💠از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
💢رنگ صورتم را نمیدیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟»
💠 زنعمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجرههای قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!»
💢خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر #ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است.
💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباسها را در بغلم گرفتم و بهسرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابلم ظاهر شد.
💢لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمیپوشاند که من اصلاً انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد.
💢با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ حیا و #حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بیپروا براندازم میکرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد #اجنبی شده بودم، نه میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم.
💢دیگر چارهای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
💢دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!»
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!»
نزدیک شدنش را از پشت سر بهوضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
1_55658442.mp3
5.25M
👈 «سپر🛡دفاعی» 👉
حجاب مثل یک سپر از زن محافظت مےڪند🔰
ولے مبارزے ڪہ شمشیر ندارد، سپر برایش کافی نیست❌
خانمے ڪہ چادر سرمیڪند ولے باهمہ گرم مےگیرد😱 در رویارویے با شهواتِ افسارگسیختہی تبهکارانِ معصومنماےِ جامعہ قطعا آسیب خواهد دید💢
کسے ڪہ چادر سر میڪند ؛
لاڪ جیغ میزند💅
آرایش میڪند💄
و صداے ڪفشش همہ رابسوے خودجلب میڪند؛
چگونہ میتواند در پناه چند تکہ پارچہ در امان بماند⁉️👠😞😱
نباید فراموش کرد کہ نه حیا و نه حجاب!
هیچڪدام بہ تنهایے کافی نیست😞
📢 فلسفہی حجاب، #امنیت است🛡
کدام صاحب عقلی امنیتش را با دست خودش بہ خطر میاندازد؟؟ ⛔️
🌺🌺 #حجاب_با_حیا_کامل_است 🌺🌺
@Vajebefaramushshode
🛌بهش گفتم : فرض کن تنها داخل یه اتاق هستی ! 🛌 و تمام اتاق مال خودته !🚪 و توی این اتاق، آزادی مطلق داری🏳
رنگ دیوارش رو چه رنگی میکنی⁉️⁉️
▪️گفت : همش رو صورتی میکنم!🎀
▫️گفتم : حالا من هم میام و ساکن این اتاق میشم! و اتاق میشه واسه هر دوی ما 👭
من یه روز برمیدارم همه دیوار رو به سلیقه خودم سبزش میکنم! ✅
🔹تو صدات در نمیاد؟ به من گیر نمیدی؟🔹
▪️گفت : معلومه که گیر میدم!
نمیذارم رنگ کنی!
دیوار اتاق من باید صورتی باشه !😏
▫️گفتم: خب اون اتاق مال منم هست!
منم حق دارم هر رنگی دلم میخواد بزنم به در و دیوار 😔
▪️گفت: خب تو نصفه خودت رو سبز کن منم نصفه خودم رو صورتی میکنم!🎨
▫️گفتم: آهان!
پس اینجا ما یه مرزی داریم بین صورتی و سبز که وسط اتاقه درسته؟📍
▪️گفت: آره
▫️ گفتم خب حالا یکی از رفقامم میاد توی همین اتاق و میشیم سه نفر، 🚺🚺🚺
ایشون از رنگ آبی خوشش میاد!
حالا تکلیف چیه؟🔵
▪️گفت: خب اتاق رو تقسیم بر سه میکنیم! و سه تا رنگ مختلف میزنیم!🎨
▫️گفتم: پس با این حساب تو رنگ زدن در و دیوار اتاق، دیگه نمیتونی فقط به سلیقهی خودت عمل کنی، درسته⁉️
▪️تایید کرد.
▫️گفتم: نمونه بزرگ این اتاق، این🌏 دنیاست!
🚫اگه قرار بود هر کسی توی این دنیا آزادی مطلق داشته باشه، مردم باید همه همدیگه رو میکشتن🔪
تا بالاخره فقط یک نفر بمونه و اینجوری آزادی مطلق معنی پیدا کنه!
و الا اگه یه نفر تبدیل شد به دو نفر،🚹🚹
دیگه چیزی به اسم آزادی مطلق وجود نداره! ❌
🌃 چه برسه به الان که چند میلیاردیم!
🔴یعنی تقابل آزادیهای مردم با هم، مرز ایجاد میکنه🔺
و مرز، یعنی پایان آزادی مطلق!
درست میگم؟⚪️
با سر تایید کرد ☑️
▫️بهش گفتم : پس چرا با هر وضعی میای بیرون⁉️
فکر نمیکنی با این کارت داری آزادی خیلیا رو پامال میکنی؟🚫
چرا میگی میخوام آزاد باشم👠 💅
مگه نمیدونی با وجود این همه جمعیت آزادی مطلق نداری!❌
خوشگلیتو باید توی خونه برای یه آدم خاص (همسرت) خرج کنی تا معلوم بشه برای تو با بقیه فرق داره👫💕
نه توی جامعه و جلوی این همه جوون👨👨👦👦
باور کن اینا هم حق دارن پاک بمونن💖
پس چرا سنگ جلوی پاشون باشی💣
▪️گفت : اونا نباید نگاه کنن😒
▫️گفتم : نگاه کردن با نگاه افتادن فرق داره😊
خیلیاشون نمیخوان ببینن ولی چشمشون میفته👀
که متاسفانه همون یه نگاه برای خیلیاشون کافیه . . . 😔
اصلا خودت میتونی وقتی توی خیابون راه میری به هیچ کسی نگاه نکنی؟😑
یعنی مردا وقتی بیرون میان حق ندارن سرشون بالا باشه؟!🚶
حق نگاه کردن سادهترین حق بشره...😶
به فکر فرو رفت . . .🙇
▪️گفت : راستش رو بخوای تا حالا اینطوری به این موضوع نگاه نکرده بودم
همیشه با خودم میگفتم منم میخوام آزاد باشم💄
اما توجه نداشتم که غیر از من خیلیای دیگه هم توی این دنیا هستن که اونها هم حقوق و آزادیهایی دارن👨👩👧👦
🌺حالا میفهمم چرا شهدا گفتن خواهرم حجابت، برادرم نگاهت🌺
🍃باشه... ممنون از تذکرت...
از این به بعد دیگه اینطوری بیرون نمیام🍃
@Vajebefaramushshode
#سبک_زندگی
#همسرداری
❎ زمانی که یکی از زوجین، با «مقایسه کردن» همسرش با دیگران به سرزنش او اقدام میکند، در روح و سرشت همسرش دردی ناگوار رُخ میدهد.
معمولاً مقایسه کردن به دو روش روی میدهد؛
🔻 مقایسه بیرونی: که بیان کردن و عیان نمودن کاستیهای همسر در مقایسه با هر شخص دیگری در حضور خود همسر است
🔻 و دیگری مقایسه درونی: یعنی دائماً همسر را در بوته ذهنی با مقایسه کردن و مورد هجمه ی انواع نواقص و کاستیها قرار دادن.
👈 هر کدام از این شیوههای مقایسه در به هم ریختن اساس خانواده و شخصیت و روح همسران بسیار تأثیرگذار است.
〰〰〰🔸〰〰〰〰〰〰
نکات ویژه #متأهل_ها
@Vajebefaramushshode
#آقای_همسر!
🌹گه گاهی
زن قصه ات را " #بانویمن "
صدا کن
گاهی با عجله اسمت را که میگوید
آرام بگو #جانم؟
بعد میبینی چه با شرم میگوید
جانت بی بلا باد.
🌹گاهی بی هیچ دلیلی برایش #شکلات بخر
کنارش بنشین و تماشا کن بانویی را که ذوق میکند از همان شکلات ...
باور کن شیرینیش بیشتر به خاطر دستان توست
#آقای_همسر!
🌹بیا یک #راز_زنانه را برایت فاش کنم
دخترها بیشتر از هر چیزی سادگی را دوست دارند یک سادگی پر از #شوقهای_کوچک و رنگی، همین...
@Vajebefaramushshode