eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
122 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 8⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وهشتم همونطور که لبم رو به دندون گرفته بودم به ک
❣﷽❣ 📚 •← ... 9⃣5⃣ خواستم لب باز ڪنم براے معذرت خواهے ڪہ پدر سهیلے گفت: _جیران جان ایشون عروسمون هستن؟😇 با شنیدن این حرف،گونہ هام 😊🙈سرخ شد،سرم رو بیشتر پایین انداختم! مادر سهیلے جواب داد: _بلہ هانیہ جون ایشون هستن. پدر سهیلے گفت: _عروس خانم،ما داماد و سر پا نگہ داشتیم تا گُلا رو ازش بگیرے اون دفعہ ڪہ با مادرتون سر جنگ داشت گُلا رو نمیداد!😄 همہ شروع ڪردن بہ خندیدن!😄😃😀😁 ڪمے سرم رو بلند ڪردم، سهیلے مثل همون شب ڪت و شلوار مشڪے تن ڪردہ بود، دستہ گل رز💐 قرمز بہ دست ڪنار مبل ایستادہ بود! مادرم آروم گفت:😊 _هانیہ جان سر پا ایستادہ دادن! و با چشم هاش بہ سهیلے اشارہ ڪرد! آروم بہ سمتش قدم برداشتم، نگاهش رو دوختہ بود بہ گل ها سریع گفت: _سلام!☺️ آروم و خجول جواب دادم: _سلام!😊🙈 دستہ گل رو ازش گرفتم،ڪمے ڪہ ازش دور شدم رو بہ جمع گفتم:😔 _من یہ عذرخواهے بہ همہ بدهڪارم! نفس ڪم آوردہ بودم،دستہ گل رو ڪمے بہ خودم فشار دادم! _اون شب....ڪارهام واقعا ناخواستہ بود!😒 .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
❣﷽❣ 📚 •← ... 0⃣6⃣ آب دهنم رو قورت دادم و ادامہ دادم:😒 _اتفاقاتے افتادہ بودڪہ هول شدم!نمیدونستم آقاے سهیلے میخوان بیان خواستگارے....😞 مڪث ڪردم، سهیلے نشست روے مبل، لبخند ڪم رنگے روے لب هاش بود آروم ڪنار گوش پدرش چیزے زمزمہ ڪرد. پدرش سریع گفت:😊 _عروس خانم نمیخواے چاے بیارے؟ نگاهے بہ جمع انداختم،خانوادہ ش هم مثل خودش متشخص بودن! لبخند نشست روے لب هام:☺️ _چشم! وارد آشپزخونہ شدم و با احتیاط گل ها رو گذاشتم روے میز. نگاهم رو دوختم بہ گل ها،دفعہ ے اول گل سفید حالا قرمز!😍 بہ سمت ڪترے و قورے رفتم، با وسواس مشغول چاے ریختن شدم. چند دقیقہ بعد بہ رنگ چاے ها ☕️نگاہ ڪردم و با رضایت سینے رو برداشتم. از آشپزخونہ خارج شدم، یڪ قدم بیشتر برنداشتہ بودم ڪہ صداے زنگ آیفون🔔 بلند شد. با تعجب بہ سمت جمع رفتم،مادر و پدرم نگاهے بهم انداختن. پدرم گفت: _ڪیہ؟😟 مادرم شونہ ش رو بالا انداخت و گفت: _نمیدونم!😕 با گفتن این حرف از روے مبل بلند شد و بہ سمت آیفون رفت. پدرم سرش رو بہ سمت من برگردوند.😊 _بیا بابا جان! با اجازہ ے پدرم، بہ سمت پدر سهیلے رفتم و سینے رو گرفتم جلوش،☕️تشڪر ڪرد و فنجون چاے رو برداشت. بہ سمت مادر سهیلے،جیران خانم رفتم،نگاهے بهم ڪرد و با لبخند گفت:☕️😊 _خوبے خانم؟ خجول تشڪر ڪردم ☺️ و رفتم سمت سهیلے! دست هام مے لرزید،سرش پایین بود. .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🌸🌺 عیارِ ...❤️ زمانے مشخص مےشود، ڪہ ببینـے تا ڪجـا پاے مےمـاند !؟ یعنـے انتهاے عشــق یعنـے ایستادن تا پاے جــان ...💔 @Vajebefaramushshode
🦋♥️🦋♥️🦋 شَب🌙 . . . همین ساعت⏰ یک شب🌟 بِخیر و عُمرِ بیدآرم.. شب ✨بخير اى نفست قصه ى من ... 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
-'✨ بِـسمِ‌رب‌ِّالعُشّاقِ‌الحُسَینۜ ِ✨'- -'✨ السَّلامُ‌عَلیكَ‌یٰا‌بَقیَةَ‌الله ✨'-
❲ اے نسیم سحر؛ از صبحِ وصالش خبرے ؟ ❳ ـــــــ ــــــ ـــــ ـــ ـ🕊•° -"العَجَل‌قرارِ‌دلِ‌بیقـرارَمـ"- @Vajebefaramushshod
-صَبا . . ؟ -ازڪوچه‌ها‌ . . . ؛ -بوےِ‌ هیزمـُ‌و آتش‌ُو دُود مے‌آید ؛ -گوش ڪن . . : -صداےِ‌ناله‌ےِ مردے غریب مےآید !
❲ دلـْ بھ یادِ غمـ او ، لرزه چُنان ڪرد بھ خویش گوییا باد صَبا بُگذرد از ریحانے🌱'❳ @Vajebefaramushshode
-سلام‌بھ‌‌‌‌‌حُرمتِ‌خُداوندڪه‌درڪوچه‌ها -شڪسته‌شُد .. ! -سلام‌بھ‌‌‌‌‌قامت‌‌‌‌همیشه‌ایستاده‌یِ‌مهر ..! -سلام‌به‌بانویی‌ڪه‌انتظارمی‌‌ڪشد .. ! -سلام‌بھ‌‌زیباترین‌واژه‌یِ‌‌‌عالم .. ! -"سلام‌حضرتِ‌مـــــادَر♥️"-
796.7K
〖‌‌‌ 'سلام مــٰادر🌸' 〗
❲ اےصبا . . ، سُوختگان بر سَر رَھ مُنتظرند ؛ گر از آن یار سفر کرده پیامے داری !❳ -"أَینَ‌مُنتَقِـمْ🥀"- -"اللّهُمَّ‌عجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَــرَج"- @Vajebefaramushshode
یاد گرفتن امر به معروف👇 🔹نماز یک واجب است 🔸 هم واجب هست 👌اما چگونگی انجام این ها هم است. 🔻مثل این هست که کسی بگوید من چون نماز خوندن بلد نیستم، نماز نمی خونم!! 🔻یا اینکه، من چون بلد نیستم وضو بگیرم، نماز هم نمی خونم! آیا این حرف منطقی هست؟! ✅ همه مراجع فرموده اند که تحصیل مقدمات انجام واجبات هم، واجب است. ⭕️بعضی ها می گویند من چون بلد نیستم امر به معروف و نهی از منکر کنم، پس نمی کنم! 👈باید سریع بروید یاد بگیرید و شروع کنید به انجام دادن ♨️تا الآنش هم خیلی هایش از دستمون رفته و امر به معروف و نهی از منکر، جزو واجباتی هست که قضا هم ندارد و نمی توانیم جبران کنیم! @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن همسر، می‌تواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیش‌قدم شود. 💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ و مورد نظر شما عذرخواهی کند. 💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشان‌دهنده و چراغ سبزی به معنای است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید. 💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد ، سوءظن و سردی روابط می‌گردد. 💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، نگذارید و حفظ همسرتان را در نظر بگیرید. @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
"والدین موفق چه ویژگی‌هایی دارند؟!" 6⃣ مسئولیت پذیر باشید: نه تنها شما مدام کودکتان را زیر نظر دار
"والدین موفق چه ویژگی‌هایی دارند؟!" 7⃣ ببخشید: اگر شما والدین خوبی باشید، اشتباهات فرزندانتان را می بخشید. اگر چه بخشیدن برخی اشتباهات دشوار است اما شما باید این رفتار را با خودتان تمرین کنید. نه تنها فرزندان، بلکه دوست، همسر و حتی خودتان را ببخشید. اگر شما فرزندتان را ببخشید، او یاد می‌گیرد که اشتباه بخشی غیر قابل اجتناب است و امیدش را از دست نمی‌دهد. او یاد می‌گیرد که حتی با اشتباه هم نزد خانواده‌اش عزیز خواهد بود و در نهایت او از اشتباهاتش درس می‌گیرد و قویتر خواهد شد. @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 0⃣6⃣ #قسمت_شصتم آب دهنم رو قورت دادم و ادامہ دادم:😒 _اتفاقاتے ا
❣﷽❣ 📚 •← ... 1⃣6⃣ خواست فنجون رو بردارہ ڪہ صداے سرحال شهریار😄 باعث شد سرش رو بہ سمت در ورودے برگردونہ! شهریار با خندہ و شیطنت گفت: _مامان دیگہ ما رو راہ نمیدے؟چرا دڪمون میڪنے؟😉 پشت سرش عاطفہ وارد شد،نگاهش بہ ما افتاد،با تعجب 😳نگاهے بہ من ڪہ سینے بہ دست جلوے سهیلے خم شدہ بودم انداخت. عاطفہ سریع سلام ڪرد،همہ جوابش رو دادن. شهریار با تتہ پتہ گفت: _ما خبر نداشتیم. مادرم تند رو بہ خانوادہ ے سهیلے گفت: _شهریار و عاطفہ پسرم و عروسم.😊 شهریار خواست بہ سمت در برگردہ ڪہ امین در حالے ڪہ هستے بغلش بود با خندہ گفت:😄 _چرا صدات قطع شد؟ یااللهے گفت و وارد شد. متعجب زل زد بہ من، 😳😟 نگاهش افتاد بہ سهیلے! عاطفہ با لبخند اومد سمت جیران خانم و دستش رو بہ سمتش دراز ڪرد: _ببخشید ما خبر نداشتیم خواستگارے هانیہ س. 😊 چشم غرہ اے بہ شهریار رفت و گفت: _تا ما باشیم بے خبر جایے نریم.😬 جیران خانم از روے مبل بلند شد،گرم با عاطفہ دست داد و گفت:😊 _این چہ حرفیہ عزیزم؟! شهریار با خجالت گفت:😅 _شرمندہ،عاطفہ بیا بریم! نگاهم رو ازشون گرفتم،صورت سهیلے سرخ شدہ بود!😊 انگار استرس داشت! هستے با خندہ گفت:👶🏻 _هین هین! سرم رو بلند ڪردم و زل زدم بہ صورت هستے لب زدم:☺️ _جانم. عاطفہ رفت بہ سمت شهریار، خواستن برن ڪہ امین اومد بہ سمت سهیلے. متعجب رفتم ڪنار.😳😟 .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
❣﷽❣ 📚 •← ... 1⃣6⃣ خواست فنجون رو بردارہ ڪہ صداے سرحال شهریار😄 باعث شد سرش رو بہ سمت در ورودے برگردونہ! شهریار با خندہ و شیطنت گفت: _مامان دیگہ ما رو راہ نمیدے؟چرا دڪمون میڪنے؟😉 پشت سرش عاطفہ وارد شد،نگاهش بہ ما افتاد،با تعجب 😳نگاهے بہ من ڪہ سینے بہ دست جلوے سهیلے خم شدہ بودم انداخت. عاطفہ سریع سلام ڪرد،همہ جوابش رو دادن. شهریار با تتہ پتہ گفت: _ما خبر نداشتیم. مادرم تند رو بہ خانوادہ ے سهیلے گفت: _شهریار و عاطفہ پسرم و عروسم.😊 شهریار خواست بہ سمت در برگردہ ڪہ امین در حالے ڪہ هستے بغلش بود با خندہ گفت:😄 _چرا صدات قطع شد؟ یااللهے گفت و وارد شد. متعجب زل زد بہ من، 😳😟 نگاهش افتاد بہ سهیلے! عاطفہ با لبخند اومد سمت جیران خانم و دستش رو بہ سمتش دراز ڪرد: _ببخشید ما خبر نداشتیم خواستگارے هانیہ س. 😊 چشم غرہ اے بہ شهریار رفت و گفت: _تا ما باشیم بے خبر جایے نریم.😬 جیران خانم از روے مبل بلند شد،گرم با عاطفہ دست داد و گفت:😊 _این چہ حرفیہ عزیزم؟! شهریار با خجالت گفت:😅 _شرمندہ،عاطفہ بیا بریم! نگاهم رو ازشون گرفتم،صورت سهیلے سرخ شدہ بود!😊 انگار استرس داشت! هستے با خندہ گفت:👶🏻 _هین هین! سرم رو بلند ڪردم و زل زدم بہ صورت هستے لب زدم:☺️ _جانم. عاطفہ رفت بہ سمت شهریار، خواستن برن ڪہ امین اومد بہ سمت سهیلے. متعجب رفتم ڪنار.😳😟 .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
بر حاشيه‌ی برگ شقايـق بنويسيد گـل ،تاب‌فشار در و ديـوارندارد... ...🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 @Vajebefaramushshode
1_55658442.mp3
5.25M
اون گلای یاسی که لاله لاله جون دادن رسم عاشق شدنو به ماها نشون دادن 🎤حاج مهدی سلحشور 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🦋♥️🦋♥️🦋 شَب🌙 . . . همین ساعت⏰ یک شب🌟 بِخیر و عُمرِ بیدآرم.. شب ✨بخير اى نفست قصه ى من ... 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode