eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5هزار ویدیو
148 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110 @mahaimohmmade.
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطره_شهدا 🌸یک بار حاج حسین بادپا رو به من گفت #حاج_قاسم از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟ 🌸گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... 🌸پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب #شهید_کاظمی را که پیغام #شهید_یوسف_الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. 🌸در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد، گفتم من دعا میکنم آمین بگو و بعد گفتم خدایا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید. 🌸حاج قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند شهید می شوی... 🌸حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی میخواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند. 🌸و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش و حاج حسین یکماه بعد در سوریه شهید می شود. #شهید_حسین_بادپا #شهید_قاسم_سلیمانی 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
یک روز بااحمد سوار موتور بودیم . خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت😓 . احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم، گفتم نه ولش کن اون مطمئنا درست نمیشه😒. ویه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . گفت از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: آبجی ببخشید عذرخواهی میکنم🌹. میشه روسریتونو سرتون کنید!؟ اون خانوم هم گفت چشم و روسریش رو سرش کرد.🌹 بهم گفت: دیدی؟ شماها میترسید کنید... اگر رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود☝️ شهید مدافع حرم احمد اعطایی @Vajebefaramushshode
با جوون های فامیل یه دوره داشتیم، یه مهمونی خودمونی.👱 آقا رضا همیشه آخر مهمونی یک حدیث، یک آیه، یا یک جمله ای که متناسب با جوون ها باشه و مفید باشه رو میگفت و کمی هم درموردش توضیح میداد🌹. همه استقبال میکردن. در مورد اون جمله باهم صحبت میکردیم. گاهی اوقات که آقا رضا یادش میرفت این کارو انجام بده، بقیه یادآوری میکردن و به شوخی میگفتن: «آقا رضا، امشب منبر نرفتی.»😁 ✨✨سید رضا، اینطور میکرد.✨✨👆👆 شهید مدافع حرم سیدرضاطاهر🌹 @Vajebefaramushshode
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند🍞 که میبینند که چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.😨 ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت، کاری کند.😓 محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند.😔 پشت گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت.☝️ در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست کند و جانش را هم به خطر انداخت. 🌺 @Vajebefaramushshode