eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
واجب فراموش شده 🇵🇸
سلسله خاطرات «چی شد چادری شدم» خاطرات واقعی از کسانی که در همین روزگار چادری شدند •❥🌼━┅┄┄ @Vajebe
؟ 🔹 این قسمت: پشت پا به بوقها! سلام 😊✋ واقعیتش کمی برام سخته که از كجا شروع كنم... تا اونجا كه يادمه؛ قبلاً وقتى می‌خواستم از خيابون رد بشم ماشين‌ها مى‌ايستادن و برام بوق مى‌زدن...📣📣 تو مسير مدرسه تا خونه هم مدام با آقایونی مواجه میشدم که اصرار به دوستى داشتن!😰😱 اما من با اینکه معترفم وضع حجابم خيلى بد بود، اما از اينها لذت که نمى‌بردم هیچ؛ عصبانى هم مى‌شدم 😡 ولی باز هم براى دفعه بعد، به تيپ زدنم فكر مى‌كردم. نه براى اينكه دیگران رو جذب كنم؛ نه... فقط براى اينكه از تماشاى خودم جلوى آینه لذت ببرم! وقتى سال سوم دبيرستان بودم با راننده سرويس مدرسمون خيلى درد و دل مى‌كردم... چون شديداً دچار تشويش بودم و حالم خراب بود. ايشون هم یه مرد خيلى مذهبى بودن و با اينكه اصلاً به من نگاه نمى‌كردن ولی من رو خيلى خوب درك مى‌كردن... راستش برام خيلى جالب بود.🤔 چنين مردى تا حالا نديده بودم كه اصلاً نگاه نكنه. ايشون خيلى با من صحبت مى‌كرد كه بیرون از خونه موهامو بیرون نذارم و جوراب بلند بپوشم... اما من مسخره مى كردم...😜 ايشون هر هفته به مجلس روضه امام حسين مى‌رفتن و من مسخرشون مى‌كردم كه اين روضه‌ها ینی چی؟! الکی اشك مردم رو مى‌خوان در بيارن... ايشون هم هر روز مى‌گفتن بايد "زيارت عاشورا" بخونى و چون من گوش نمى‌كردم، ايشون تو سرویس برام مى‌خوندن و منم باهاشون تكرار مى‌كردم و البته باز هم كلى مى‌خنديدم به كارشون... تـــا اينكه ديدم وقتى زيارت عاشورا مى‌خونم خيلى بهم خوش مى‌گذره... بعد از يه مدت تصميم گرفتم خودم هر روز بخونم. 📖🤓 يك سال از زیارت عاشورا خوندنِ من گذشت و ناخوداگاه هروقت اسم امام حسين ميومد بغض مى‌كردم و عجیب‌تر اینکه دوست داشتم توى مجلس روضه شركت كنم!! ديگه طورى شده بود كه روسریم رو خودم مى‌دادم جلو و كم‌كم نماز خوندن رو شروع کردم و ديگه به پسرهاى فاميل دست نمى‌دادم... تـــا اينكه فصل شروع مدرسه‌ها شد. بابام گفتن تو که معدلت بیسته چادر هم سرت کن، منم قبول کردم. اما این موضوع فقط یه استارت بود و اتفاق اصلی و مهمی كه براى من افتاده بود اين بود كه من از چادر خوشم اومده بود. به نظرم بامزه بود و نسبت بهش حس خيلى خوبى داشتم و ديگه از اون به بعد چادرى شدم. 😊😊 اما واقعاً كسى بعد از اون و قبل از اون تشويقم نكرد و هيچ كس نگفت آفرين كه چادرى شدى ولی در عوض همه تعجب میکردن که دختری که یه روز پسرا برای دوستیش سر راهش به خط می‌شدن، به همه اونا پشت پا بزنه و دوست داشته باشه خودش رو پشت چادر پنهان کنه... •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
سلسله خاطرات «چی شد چادری شدم» خاطرات واقعی از کسانی که در همین روزگار چادری شدند •❥🌼━┅┄┄ @Vajebe
؟ 🔹این قسمت: که چی بشه؟ من موقعی که به سن تکلیف رسیدم دوست نداشتم چادر سرم کنم. به خاطر این که دختر داییم چادری نبود. یک شب به خواهرم گفتم که دوست ندارم چادر سرم کنم ، خواهرم گفت بیا بشین تا حرف بزنیم...😊 گفت برای چی چادر رو دوس نداری ؟ الکی گفتم چادرم استین نداره اذیت میشم . خواهرم هیچ چی نگفت... پیش خودم گفتم دیگه از فردا می تونم بدون چادر برم بیرون😊 صبح که بیدار شدم خواهرم یه هدیه برام خریده بود با عجله بازش کردم🎉 دیدم‌‌‌.....یه چادر آستین داره🙁 خواهرم گفت خوب اینم از چادر آستین‌دار حالا راضی شدی ؟ من دلیل دیگه ای آوردم گفتم هوا گرمه نمی تونم چادر بپوشم😅 خواهرم کمی فکر کرد گفت: پس خانمهای باحجاب شهرهای گرم ایران و کشورهای گرم رو چی میگی ؟ من دیگه کم اوردم حرصم در اومد گفتم پس دختر دایی رو چی میگی 😠 خیلی از من بزرگ‌تره اما چادر نمی‌پوشه موهاش رو هم می ذاره بیرون. 😤 خواهرم گفت من مشکلی ندارم ... می‌تونی موهاتو بذاری بیرون و بری تو خیابون . ولی موهاتو بذاری بیرون که چی بشه ؟ اینو که گفت من موندم چی بگم حرفی نداشتم🙁 اومدم با خودم فکر کردم دیدم خواهرم راست میگه اصلا موهام رو بزارم بیرون که چی بشه؟ 🤔 از اون روز تا حالا چادر سرم می کنم😊 و درموردش مطالعه کردم. البته خیلی‌ها اذیتم کردن و مسخرم کردن...👿 ولی من گفتم بذار هر چی می خوان بگن... مهم اینه که من عاشق چادرمم و با دلیل حجاب دارم ☺️ 🌹من ۱۳ سالمه از اصفهان •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode