eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
118 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 2⃣1⃣#قسمت_دوازدهم 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبال
❣﷽❣ 📚 💥 3⃣1⃣ 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. 💢 هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. 💢زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. 💢از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. 💢دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. 💢زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. 💢همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. 💢 نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. 💢دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. 💢همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ 💢 یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
03-halo havaye shohada be mide raho nashon.mp3
4.19M
🎵 شور 🌺حال و هوای شهدا 🍃به ما میده راهو نشون 🎤🎤 سیدرضا 👌👌 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
♥️🍃♥️🌟♥️🍃♥️ 🔷بعضےهآ را هر چقدر خستہ نمےشوے 🔶بعضےهآ را هر چقدر گوش دهے🎶 نمےشوند 🔷بعضےهآ هرچہ شوند باز بڪرندو دست نخورده😌 .. ♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshoe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌤 صبح دمید و من به اذن نگاه بهاری ات دوباره و در آسمان😍 محــبت بهشتی ات به امید عنایتت بال گشودم ... 💥که تو واسطه ی و زمینی و من به یُمن ِ نفس های تــ🌹ـــوست که روزی می خورم ... 🌤 پس از کاستی ها چه باک وقتی رزقم به دست ی توست.... 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
✨ 🌴بغض من 😭 شد و راه را بست 🌴از ت🌼و جز ای تار ندارم در یاد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🍃🌸 ✍ آیت‌الله مجتهدی تهرانی: "کسانی که به هر دری می‌زنند اما کارشان درست نمی‌شود به خاطر این است که نماز اول وقت نمی‌خوانند. جوان‌ها به شما توصیه می‌کنم، اگر می‌خواهید هم دنیا داشته باشید هم آخرت، نماز اول وقت بخوانید. 🍃🌸 @Vajebefaramushshode
🔹آقا حالا فهمیدیم خب امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگانی است، علاوه بر مسئولین نظام، مردم باید انجام بدن؛ حالا اگر مسئولین قضایی یا انتظامی به وظایف خودشون عمل نکنند! اونطور که باید و شاید، به مجازات مثلاً خاطیان نپردازند...! مردم میتونن خودشون مثلا خودسرانه اقدام کنند، بریزن، بگیرن، بِبَندَن، دخالت در وظیفه ماموران بکنن یا خیر؟ 🔸حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در اجوبه الإستفتائاتشون، سوال۱۰۶۳ فرمودند: دخالت اشخاص در اموری که از وظایف نیروهای امنیتی و قضایی محسوب میشود، جایز نیست، ولی مبادرت مردم به امر به معروف و نهی از منکر با رعایت حدود و شرایطش اشکال نداره. 🔸باز شبیه به این سوال از حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی، فرمودند: "اگر اقدام مردم موجب هرج و مرج و اختلال‌ نظام و درگیری نباشد و تبعات منفی بیشتری نباشد مانعی ندارد"، خب جلوی معصیت دیگران رو بگیرن وَلُو بصورت عملی. 🔸حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی فرمودند: از نظر شرعی، وظیفه تمام مومنین امر به معروف و نهی از منکر است، اگه مواردی باشه که قانوناً نباید دخالت کنند،(قانون هم نه قانون هر کشور یا، قانونی که مجلس شورای اسلامی تصویب کرده، به تایید شورای نگهبان و قانون اساسی، فقها وحقوقدانان رسیده و این قانون اساسی جمهوری اسلامی شده) ، اگر قانون میگه نباید دخالت کنن یا موجب هرج و مرج میشه، نباید برخلاف قانون وارد میدان امر به معروف و نهی از منکر شوند، لکن (ببینید حضرت آیت الله فاضل چه راهکاری میدن) ، لکن کوتاهی مأمورین در انجام وظیفه شان را به مسئولان بالاترشان گزارش کنید، (ببین خودش میشه امر به معروف دوباره) ، یا از مأمورین مطالبه کنید که چرا وظیفه تان را کوتاهی میکنید و انجام نمیدهید؟ 🔸حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی فرمودند: برخی مراتب امر به معروف توسط مردم اگه انجام بشه، موجب برهم خوردن نظم عمومی و فساد دیگه میشه، اینا رو نباید مردم دخالت کنند. 🔸و حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی فرمودند: این دو فریضه بر همه واجب است، چه نیروی انتظامی برخورد با مفاسد به نحو جدی داشته باشد، چه نداشته باشد، مردم باید امر به معروف و نهی از منکر کنند البته با رعایت شرایط و ضوابط شرعی. ⏪ فالجمله همشون بر یک نظر هستند پس هیچ چیزی عزیزان مجوز نمیشه که اگر یه ماموری، مسئولی، جایی کوتاهی کرد؛ 🍂بگیم ما خودمون پس میریم فلانی رو میکُشیم! پس ما خودمون میریم دستگیر میکنیم! خودمون میریم ...، 🍃نخیر، باید کرد 🍃به مافوقشون داد و در واقع اونها رو هم به امر به معروف و نهی از منکر. 📚 استفتائات فریضتین (شرح استفتائات کاربردی مراجع معظم تقلید با موضوع امر به معروف) /استاد علی تقوی @Vajebefaramushshode
✅ نحوه ورود به جلسه آنلاین(یکشنبه 12 مرداد) استاد تقوی : 📣📣 ساعت شروع : 10 صبح فردا 1⃣ لینک ورود به جلسه، یک ربع قبل از شروع کلاس در دسترس خواهد بود 2⃣ روی لینک زده، چنین صفحه ای باز میشود 3⃣ روی کلمه میهمان بزنید تا وارد جلسه شوید 4⃣ سپس نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید ⏪ اگر مرورگر گوشی شما به روز نیست حتما قبل از جلسه، یکی از مرورگرهایی که در پایین تصویر هست را توسط مایکت به روز یا نصب کنید.. با تشکر @Vajebefaramushshode
♥️ 💠 باهم رفتیم به محل تولدش همه جا را نشان مان داد وگفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم حتما به روستا برمیگردم و دوباره....... 👆 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 3⃣1⃣#قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (
❣﷽❣ 📚 💥 4⃣1⃣ 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. 💢گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. 💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» 💢پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. 💠 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید. 💢در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای صبح در گوش جانم نشست. 💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. 💢هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. 💠 در تاریکی هنگام ، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. 💢با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. 💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. 💢عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. 💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. 💢صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. 💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. 💢صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» 💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» 💢دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!» 💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!» 💢 اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟» 💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» 💢و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
•💛🌱💛🌱💛🌱💛🌱💛• . 💥 باران‌است...؛🌨 همه‌ا‌‌ز‌آن‌...؛ اما‌فقط‌عده‌ی‌‌ا‌ز‌آن..✔️ 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
✅ نحوه ورود به جلسه آنلاین(یکشنبه 12 مرداد) استاد تقوی : 📣📣 ساعت شروع : 10 صبح 1⃣ لینک ورود به جلسه 👇 https://www.skyroom.online/ch/mouod/hamayesh 2⃣ روی لینک بزنید، چنین صفحه ای باز میشود 3⃣ روی کلمه میهمان بزنید تا وارد کلاس شوید 4⃣ سپس نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید ⏪ اگر مرورگر گوشی شما به روز نیست حتما قبل از جلسه، یکی از مرورگرهایی که در پایین تصویر هست را توسط مایکت به روز یا نصب کنید.. با تشکر
🔆 مولای من! گناهانم از چشمانم می‌بارد؛ می‌شود که بیایی...؟! ❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️ @Vajebefaramushshode
🥀اگر 🍀میخواهیدرزمنده زمانه خودباشید شهادت را به اهل مےدهند یکی مثل این 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🌷✨ 💥چقدر به هم نزدیکند 📒 قربان " ، " غدیر " و " عاشورا " 📒 " قربان " : تعریف عهد الهی 📒 " غدیر " : اعلام عهد الهی 📒 " عاشورا " : امتحاندعهد الهی و چقدر آمار پایین است ❗️ ♦️" نه فهمیدند عهد چیست ؟! " ♦️" نه فهمیدند عهد با کیست ؟! " ♦️" نه فهمیدند عهد را چگونه باید پاس داشت ⁉️ " 🔶خدایا ما را بر عهدمان امام زمانمان استوار ساز، تا مرگمان جاهلی نباشد... از پرسیدند از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟ او جواب داد : 🔷اگر برای زمانت کاری می کنی، تبلیغی انجام میدهی یا خلاصه قدمی بر میداری و به ظهور آن حضرت کمک میکنی، بدان که بیداری؛ و الّا اگر مجتهد هم باشی درخواب غفلتی ! سرخی گودال کربلا از فراموشی غدیر بود 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🌺 با سلام و عذرخواهی مجدد بابت مشکلی که در برگزاری کلاس امروز پیش آمد جلسه آنلاین استاد تقوی به ساعت 5 تا 7 عصر امروز موکول شد 👇 لینک ورود : https://www.skyroom.online/ch/mouod/hamayesh سپاس از صبوری شما بزرگواران
1⃣ بعد از ورود به لینک، چنین صفحه ای باز میشود 2⃣ روی کلمه میهمان بزنید تا وارد جلسه شوید 3⃣ سپس نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید ⏪ اگر مرورگر گوشی شما به روز نیست حتما قبل از جلسه، یکی از مرورگرهایی که در پایین تصویر هست را توسط مایکت به روز یا نصب کنید.. موید باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 🌹امام على (ع) می فرمایند: (در این روز) به یکدیگر نیکویى کنید تا خدا دوستی‌تان را پایدار کند. به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید؛ همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهاى دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته؛ اینگونه پاداش‌ها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.❤️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🎉😍۶ روز تا غـــدیر😍🎉 @Vajebefaramushshode
🛑 سریال آقازاده و پیچ تاریخی انقلاب اسلامی بعد از مدتها به توصیه برخی دوستان سریال آقازاده را دیدم. سریالی خوش ساخت، فیلم نامه قوی، امیدوار کننده و جذاب است. واکنش ها به آن برای من جالب بود، در همین 5 قسمت، داد بسیاری از آقایان آقازاده پرپر در آمده و این در حالیست که این سریال دارد مردم را به لحاظ ذهنی، روانی و ادراکی برای یک مرحله مهم برای ادامه مسیر انقلاب اسلامی آماده میکند. دقیقا همان مسیر و نقشه راهی که امام خامنه ای عزیز در بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره کرده بودند. یعنی نمایش عدالت نظام و اراده آن در برخورد با مفاسد در هر جایگاهی... البته باید این را بدانیم مبارزه با فساد قطعا هزینه خواهد داشت اما قطعا مورد رضایت امام زمان عج و شهدا و حضرت آقا خواهد بود. توصیه میکنم با رعایت شرایط سنی این سریال را ببینید و خود را برای گذر از پیچ تاریخی در این شرایط که دشمنان خارجی و جریان نفوذ داخلی آخرین فشارهایشان را دارند به انقلاب وارد میکنند، آماده کنید. ما به فرمایشات رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایمان داریم و قطعا فردای ما، فردای روشنی خواهد بود... به این موج ها امیدوار باشید چراکه اقیانوس انقلاب را از لحن ها پاک خواهد کرد ان شا الله .
واجب فراموش شده 🇵🇸
🛑 سریال آقازاده و پیچ تاریخی انقلاب اسلامی بعد از مدتها به توصیه برخی دوستان سریال آقازاده را دیدم.
🔴تیغ سانسور بر گردن سریال آقازاده/مسئولان مربوطه چه پاسخی برای ممیزی آقازاده دارند!؟ 🔹🔸«همچنان درگیر کات‎های دستوری؛ امیدوارم به پخش برسیم. تهیه‌کننده چند قدم تا CCU» این جملات استوری‌ای بود که در صفحه شخصی تدوینگر سریال «آقازاده» منتشر شد و در صفحات فیلمبردار، صدابردار و بازیگران اصلی سریال بازنشر شد. آنها که با هشتگ «نه به سانسور» از ممیزی گسترده قسمت ششم سریال، آن هم ساعتی مانده به پخش آن نوشتند. ♦️سریال «آقازاده» که دو روز پیش قسمت ششم آن با ساعتی تاخیر در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا به نمایش درآمد، در هفته‌های اخیر به خاطر توجهش به مسائل سیاسی اجتماعی و اشاره‌هایی به برخی پرونده‌های فساد اقتصادی سروصدای بسیاری به پا کرده و برخی سکانس‌های آن به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده و مورد بحث قرار گرفته است. ♦️شاید همین مساله هم باعث حساسیت‌های بیشتر روی سریال و اعمال ممیزی‌های عجیب برای قسمت‌های جدید آن شده باشد به طوری که طبق شنیده‌های قسمت ششم سریال «آقازاده» حدود ۱۵دقیقه حذفی داشته است. حذفیاتی که در برخی سکانس‌ها کاملا مشخص و واضح است و نظرات مخاطبان سریال در شبکه های اجتماعی هم از نارضایتی آنها از این سانسور گسترده حکایت دارد. ♦️نکته قابل توجه این است که سریال «آقازاده» در قسمت ششم سفر حامد تهرانی و راضیه به مشهد را روایت می‌کند و سکانس‌های پخش شده در این قسمت بار معنوی زیادی دارد و این مساله که چطور این قسمت مشمول این همه ممیزی شده هم جای سوال دارد. ❌اما حذفیات قسمت ششم «آقازاده» چه بوده است؟ ♦️اکانت رسمی سریال «آقازاده» در توئیتر در پاسخ به سوال یکی از مخاطبانش درباره این موضوع نوشته است: «امروز که با تاخیر به پخش رسیدیم ولی اتفاقا بچه‌های هم متعجبند و باور نمی‌کنند حرف‌هایی درباره ، و معنویت و ارادت به امام رضا(ع) حذف بشه.» ♦️این درحالی‌است که در ماه های اخیر سازمان سینمایی به خاطر کیفیت پایین و محتوای نامناسب برخی سریال‌های شبکه نمایش خانگی مورد انتقاد قرار گرفته است و باید دید چطور برخی از مسائل در برخی از سریال‌های شبکه نمایش خانگی به راحتی مجوز می‌گیرند اما قسمتی از یک سریال که بخش اعظم آن به مسائل معنوی و اعتقادات دینی اشاره دارد گرفتار تیغ تیز سانسور می‌شود. این سوالی است که امیدواریم مسوولان مربوطه به زودی پاسخی برای آن ارائه دهند. ♦️نظارتی که بر محتوای سریال‌های شبکه نمایش خانگی تا جایی رها شده که این روزها شاهد اوج گرفتن بی‌بند و باری، ولنگاری، عشق‌های مثلثی، خیانت و ... در این حیاط خلوتی هستیم که هیچکس متولی نظارت بر آن نیست! در حال حاضر متولی صدور مجوزها و نظارت بر محتوای شبکه نمایش خانگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده که قرار است این وظیفه به ساترا واگذار شود که ظاهرا ارشاد این حیطه را به حیاط خلوتی برای تولید آثار ضد خانواده تبدیل کرده که نظارتی هم بر محتوای آنها نیست که شاهد وفور عشق های مستطیلی و ذوزنقه ای در سریال های این روزهای شبکه نمایش خانگی نظیر دل و همگناه و ... هستیم. @Vajebefaramushshode