روایت رهبر انقلاب از شجاعت خلبان ایرانی برای کمک به مردم سوریه با وجود ممانعت هواپیماهای صهیونیستی و آمریکایی
حضرت آیت الله خامنه ای: در این روزهای آخر بعضی از کمکهایی که برای مردم سوریه یا مردم یک منطقه سوریه یا به خصوص برای منطقه مثلاً زینبیه لازم بود و بنا بود از امکانات و نفرات و نیروها از اینجا به آنجا منتقل بشود تمام مسیر را هواپیماهای صهیونیستی و آمریکایی ها مسدود کردند و هیچ هواپیمایی را اجازه ندادند که عبور بکند.
البته یک هواپیمای ما یک خلبان ما شجاعت کرد خطرپذیری کرد رفت نشست لاکن بیش از اینها لازم بود و بیش از اینها کار باید میشد ولی جلوی آن را گرفتند.
اگر شما در این قضیه صاحب قضیه نیستید و اگر شما نیستید که با سوریه میجنگید به نام فلان گروه تروریستی یا مثلاً فلان گروه مسلح، اگر پشت سر آنها شما قرار ندارید چرا این کارها را میکنید؟ چرا وارد میشوید؟ چرا کمک میکنید؟ چرا از کمک به مردم سوریه جلوگیری میکنید؟
ترامپ یک رئیسجمهور تروریست در عین حال راستگو هست :
تنها چیزی که در سوریه برای من اهمیت دارد نفت است
سربازانم ازنفت ما در سوریه محافظت خواهند کرد
مردم سوریه خوشحال باشن
توصیۀ رهبر انقلاب به جبهۀ مقاومت: نه از پیروزیها مغرور شوید نه از شکستها مأیوس
رهبرمعظم انقلاب:
جبههی مقاومت نه از پیروزیها مغرور بشود، نه از شکستها مأیوس شود. پیروزی و شکست هست، زندگی شخصی انسانها هم همین جور است. در آن موفقیت هست ناکامی هست. زندگی گروهها همین جور است، در آن موفقیت هست ناکامی هست.
رهبری به ما یادآوری کرد که در حوادث مختلف احساسات خود را کنترل کنیم مثلاً در وعده صادق ۲ مغرور نشویم جو زده نشویم و اگر به ظاهر شکست خوردیم ناامید نشویم مدام در صحبتهایمان نگوییم دیگر کار مقاومت و حزب الله تمام است بلکه بدانیم شکستها نیز جزئی از برنامه موفق است.
همانطور که رهبری تاکید کردند مقاومت را هر چقدر محدودتر کنید زنده تر میشود، و به زودی مقاومت کل منطقه را فرا میگیرد که منجر به اخراج آمریکا میشود...
کمک حیاتی سوریه به جمهوری اسلامی ایران که رهبر معظم انقلاب امروز در بیانتشان فرمودند چه بوده است ؟
رهبر انقلاب امروز فرمودند:《 ما به دولت سوریه کمک کردیم، لکن قبل از اینکه ما به دولت سوریه کمک کنیم، در یک مقطع حساسی دولت سوریه یک کمک حیاتی به ما کرد. این را اغلب اطلاع ندارند》.
در طول دوران انقلاب اسلامی بویژه دوران دفاع مقدس که تقریبا همه دنیا بصورت مستقیم و غیر مستقم بجز چند کشور به کمک صدام رفتند، سوریه تنها کشوری بود که تمام قد از ایران دفاع و حمایت و پشتیبانی کرد.
۱) حمایت سوریه درزمان اسد از مبارزان انقلاب اسلامی.
۲) تلاش سوریه برای معرفی چهره واقعی جمهوری اسلامی
۳) حمایت سوریه از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی
۴) کمک سوریه به ایران برای دور زدن تحریم های تسلیحاتی
۵) حمایت موشکی سوریه از جمهوری اسلامی ایران《 اولین جرغه های دانش موشک بومی در کشورمان از سوریه.زده شد》
۶) سوریه وقطع لوله های نفتی عراق《 یکی از اقدامات بسیار مهمی که سوریه دوران حافظ اسد درجنگ تحمیلی برای حمایت از جمهوری اسلامی ایران و تحت فشار قرار دادن عراق انجام داد ، قطع خط لوله نفتی عراق به دریای مدیترانه بود》
حافظ اسد در وصیتش به فرزندش بشار اسد گفته بود: تو می توانی همیشه به ایرانیان تکیه کنی اما هرگز به رهبران عرب اعتماد نکن ، تا زمانی که با ایران هستی، هستی و هرزمانی که ایران را از دست دادی بدان که دیگر نخواهی ماند.
امروز وقتی رهبر معظم انقلاب در سخنانشان فرمودند : 《دستگاههای امنیتی ما از شهریور به بشار این ماجرا را گفته بودند》.
بشار اسد باید حرف پدر را آویزه گوشش می کرد که به توصیه های رهبر معظم انقلاب که در دهم خرداد ۱۴۰۳ در دیدار با ایشان فرمودند:《 مراقب نقشه جدید غرب برای سوریه باشید》 توجه می کرد.
بشار اسد مگر چطور آدمی بوده که مردم کشورش از او نفرت داشتند و دوست داشتند که زودتر برکنار بشود؟
سوریه/ سرزمین کودتا
بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی، کشور سوریه در سال ۱۹۲۰ تحت قیمومیت فرانسه تأسیس شد. سال ۱۹۴۶ فرانسه از این کشور خارج و سوریه مستقل شکل گرفت. البته از همین تاریخ، این کشور همواره شاهد ناآرامی و کشمکشهای زیادی بود. ضمن اینکه طی تمام این سالها با ترکیه بر سر بازگرداندن«اسکندرون» اختلاف داشت که به درگیری نظامی پراکنده هم کشیده میشد.
سال ۱۹۴۹ نخستین کودتا به وقوع پیوست، قطار کودتاها بعد از آن راه افتاد و تا سال ۱۹۶۳ جمعاً هفت بار کودتاهای نظامی باعث برچیده شدن دولتها شدند! یعنی بهطور میانگین هر ۳۰ ماه یک بار کودتای موفق رخ میداد.در فوریه ۱۹۵۸ بعد از توافق میان «شکری القوتلی» و «جمال عبدالناصر» رؤسای جمهور سوریه و مصر، کشور یگانه «جمهوری عربی متحده» تأسیس شد و به این ترتیب، برای مدتی اساساً کشور سوریه از میان رفت! پایتخت کشور جدید، قاهره و رئیس جمهور آن جمال عبدالناصر شد. در سال ۱۹۶۰. اما در سال ۱۹۶۱ کودتای دیگری در دمشق رخ داد و طومار ایده جمهوری متحده عربی پیچیده شد!
استقلال واقعی سوریه در دوره حکمرانی اسد پدر و پسر است. این کشور در دوره حافظ اسد بهتدریج توانست استقلال خود را احیا کند که تجلی آن را در جریان تقابل آنها با بغداد بعد از کودتای صدام، حمایت از جمهوری اسلامی ایران در کوران جنگ تحمیلی، اراده مستقل دمشق در مواجهه با
رژیم صهیونیستی در لبنان و... میتوان مشاهده کرد.
پیش از حکمرانی #اسد پدر و پسر، بخشی از خاک سوریه در قالب «استقلال لبنان»، «حمله ترکیه به استان اسکندرون و الحاق آن به خاک خود» و «حمله رژیم صهیونیستی به جولان و الحاق آن به خاک خود» جدا شده بود، اما حافظ اسد در جنگ ۱۹۷۳ موفق شد بخشی از
جولان اشغالی را آزاد کند که امروزه «استان قنیطره» خوانده میشود.کارنامه ۵۴ ساله حکمرانی خاندان اسد بر سوریه، پایان یافت و مجدد کودتایی عثمانی اسرائیلی شکل گرفته که مردم در بدبختی کامل فرورفتند و تمام دارو ندار خود را از دست داده اند .ما در ایرانمان یک کودتا داشتیم و تاکنون چوب آنرا می خوریم حال مردم سوریه با این همه کودتا چه خواهند شد و چه وقت صاحب اصلی خود را خواهند یافت خدامیداند.
با این همه کودتا مردم سوریه به دهها گروه تقسیم شده اند و هر گروه یک خواسته دارد وبه قول معروف شرایطی شده که مردم تعریف درستی از صاحب اصلی خود ندارند و همین موجب شد که کشور ویرانه آنها مجددا به عصر حجر برگردد و کودتا چی ها بر کشورشان مسلط شوند.
کنترل فکر، در اختیار گرفتن ذهن و سپس اصلاح تفکر، مسیری ست که رسانه مدرن برای تغییر افکار شما انجام میدهد.
این همان ایده قدیمی شستشوی مغزی ست که در عصر رسانه های مجازی با انداختن تفکر در یک حباب مشخص، ابتدا فکر شما را نسبت به یک مسئله خطیر کنترل میکند و سپس آرام آرام آنرا اصلاح میکند.
ابتدا نام داعش به تحریر الشام به مفهوم آزادکنندگان شام قدیم، معرفی میشود تا اذهان ما قابل کنترل باشد. همزمان رفتار و ظاهر سرکردگان این گروهک هم شبیه کسانی ست که آزادی به ارمغان می آورند. بعد با تمام قوای رسانه ای ، کلیپ های فیک و ساخت تصاویر هوش مصنوعی به حاکم پیشین میتازند و او را فردی دیکتاتور و قصاب نشان میدهند که افراد گاهی دهه ها در زندان او شکنجه میشدند. در این میان یک زندانی واقعی کافیست تا باقی تصاویر را باور کنید. این کنترل ذهنی در نهایت به دو نقطه میرسد.
اول : اصلاح تفکر در مورد داعش و سپس نشان دادن آزادانه پرچم آن
دوم : مشغول کردن افکار به این موارد تا پیشروی اسرائیل امری فرعی تلقی شود.
شهیدسردارسلیمانی چه زیباگفت:
به زودی فتنه هایی پیش رو خواهید داشت که کل شــهدا آرزوی حضور به جای شما را خواهند داشت؛ آن روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نکنید.
#
هفت نکته از سخنان امروز رهبر انقلاب
۱. رهبر انقلاب صراحتاً دفاع از هر کشور در برابر تجاوزات و تهاجمات خارجی را وظیفهی نیروهای نظامی و ارتش آن کشور خواندند و عقبنشینی و نمایش ضعف از سوی ارتش سوریه را مهمترین عامل در غلبهی نیروهای مهاجم، اشغال و تصرّف سوریه، از دست رفتن استقلال و تهدید حاکمیت سرزمینی سوریه دانستند.
۲. رهبر انقلاب در سخنان خود بر هیچ یک از اتهاماتی که در روزهای اخیر حتی از سوی نیروهای هوادار جبهه مقاومت به بشار اسد نسبت داده شده، صحّه نگذاشتند. تنها در جایی که به طبیعی بودن فراز و فرودها و توالی پیروزیها و شکستها اشاره کردند، این موضوع را برجسته کردند که نباید در برابر شکستها و ناکامیها ناامید و سرخورده شد؛ بلکه تلویحاً گفتند که باید ایستاد و جنگید و مقاومت کرد. شاید این تنها فرازی از سخنان ایشان بود که به میتوان به اسد مرتبط دانست.
۳. عطف به موارد ۱ و ۲ در جایی از سخنان خود اشاره به هشدارهای مکرّری کردند که از شهریورماه، دستگاههای امنیتی ایران به مقامات سوری داده بودند. ایشان در این مورد نیز ابراز عدم اطمینان کردند که دادههای هشدارآمیز ایران به دست مقامات عالی و ذیربط سوری رسیده باشد و تلویحاً به امکان نوعی همدستی و توطئه در ردههایی از مقامات سیاسی و نظامی سوریه با پروژهی مهاجمان و اشغالگران اشاره کردند.
۴. تأکید رهبری بر «جوانان غیور سوری» به عنوان نیروی رهاییبخش سوریه که با ایمان و وطندوستی کشورشان را از شرّ مهاجمان بیگانه و تروریستهای داخلی نجات خواهند داد، در واقع اشاره به «نیروهای دفاع ملّی سوریه» (قوات الدفاع الوطنی) بود که به بسیج سوریه نیز معروف است. این گروه شاخهای از نیروهای مسلّح سوریه است که غالباً از نیروهای داوطلب مردمی در سال ۲۰۱۲ تشکیل شده و نقش مهمی در آزادسازی و پاکسازی مناطق تصرّفشدهی سوریه داشته است.
«نیروهای دفاع ملّی سوریه» با هدف اولیه مبارزه با داعش و سایر گروههای تروریستی فعال در کشور سوریه با ابتکار و تیزبینی سردار شهید سلیمانی و دیگر فرماندهانی نظیر سردار شهید همدانی تشکیل و سازماندهی شد و تعداد اعضای آن در اوج نبردها بیش از ۱۰۰ هزارنفر تخمین زده شده است. امروز اما تعداد آنها بسیار محدودتر شده، اما با توجه به سابقهای که در دفاع از خاک و مردم سوریه برجا گذاشته، در شرایط کنونی نیز به مثابه یک نیروی مردمی پتانسیل نیروگیری و فعالیت گستردهای برای آن متصوّر است.
۵. رهبر انقلاب بر خلاف برخی از مقامات فعلی و سابق ایران، از تعامل با مهاجمان تروریستی که اکنون قدرت را به دست گرفته و در صدد تشکیل دولت جدید سوریه هستند، صحبتی نکردند. بلکه فحوای کلام ایشان بر قیام و مبارزه و مقاومت مردم سوریه در برابر دولتهای مهاجم خارجی، اشغالگران صهیونیست و تروریستهای مسلّح که دمشق را تصرّف کردهاند، دلالت میکرد.
۶. رهبر انقلاب در سخنان خود روایت سومی را مطرح کردند که نشان میدهد از هر دو سمت سوریه و ایران، اصل مسألهی کمک محلّ بحث نبوده، بلکه ممتنع بودن شرایط انضمامی میدان، امکان کمکرسانی را مختل کرده است:
«ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم [کمک کنیم]. اینجا به من آمدند گفتند که همهی امکاناتی که برای سوریها امروز لازم است ما آماده کردهایم و آمادهایم که برویم. آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند، هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا. انگیزهها اگر چنانچه در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد.»
این کلام ایشان به روشنی با هردو روایت غالب در رسانههای داخلی و خارجی متفاوت است.
در روایت اول، اسد از درخواست مستقیم برای کمک نظامی و لجستیکی از ایران امتناع کرده و ایران هم نمیتوانسته بدون مطالبهی رسمی و صریح حکومت سوریه اقدام به کمک کند.
در روایت دوم، ایران علیرغم درخواست مستقیم و صریح اسد، از کمک به سوریه استنکاف کرده است.
همچنین بین خطوط سخنان رهبری در این فراز میتوان سرزنش ارتش سوریه و وادادن زودهنگام آنان را نیز دید، که اگر بدون مقاومت عقبنشینی نمیکردند و راه را برای دشمنان باز نمیگذاشتند، امکان کمکرسانی ایران هم با مشکل مواجه نمیشد.
۷. فحوای کلام رهبر انقلاب بر این امر متمرکز بود که از دست رفتن موقّتی سوریه، به معنای ازهمگسیختگی جبههی مقاومت در منطقه نیست. شاید زمان ببرد اما هم سوریه به جبههی مقاومت برمیگردد، و هم مقاومت در نقاط دیگر منطقه گسترش مییابد. چه بسا بتوان 'سایر نقاط منطقه' را به فراتر از غرب آسیا نیز تسرّی داد، هرچند که نفوذ مقاومت در آن نقاط، چندان که باید مرئی نشده است.