عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله یمن:
آمریکا با هدف قرار دادن گروهی از نیروی دریایی ما حین انجام ماموریت، مرتکب حماقت شده است.
این تجاوز جنایتکارانه علیه نیروی دریایی ما بدون پاسخ و مجازات نخواهد بود.
تلفات افسران اسرائیلی
آماری از شمار افسرانی که به دست نیروهای مقاومت فلسطینی به هلاکت رسیدهاند.
سردار سلامی: اگر یک تار مو از سر یک ایرانی کم شود تمام کرک و پشم شما را به باد می دهیم
درباره حادثه تروریستی کرمان و شهادت هموطنانمان
از زوایای مختلف میتوان به این اتفاق پرداخت، اما در این نوشته تلاش شده تا مؤلفهها و ویژگیهایی برای آنچه پاسخ سخت به این جنایت خواهد بود، برشمرد.
۱_ انتقام متوازن؛
توازن، اصل بقاست. فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ. تهدید را باید در قوارهی خودش پاسخ داد. اقدام کوچکتر، پیام ضعف را به دوست و دشمن مخابره میکند. در مقابل قتل نفس، نباید ساختمان را با موشک زد.
ترور مهرهی کلیدی را باید با حذف مهرهی کلیدی دشمن طاق زد. خرابکاری صنعتی را باید با خرابکاری صنعتی پاسخ داد. حمله سایبری را باید با حمله سایبری پاسخ داد.
۲_ انتقام بازدارنده؛
بازدارندگی و برازندگی! اقدام متقابل باید قطعکنندهی زنجیرهی جنایات نامتعارف دشمن باشد. باید دشمن را در لاک دفاعی فرو ببرد. باید او را به «غلط کردم» بیندازد. باید فکر تکرار جنایت را از سرش بیرون کند. تکرار اقدامات مشابه دشمن با شدت فزاینده در سالهای اخیر نشان میدهد که بازدارندگی چاشنی ضعیف اقدامات متقابل ما بوده.
۳_ انتقام غافلگیرکننده؛
غافلگیری، شگرد فرشتهی مرگ است. طوفان الاقصی، صرفنظر از ابعاد بزرگ نظامی آن، به دلیل رعایت اصل غافلگیری شکستی «غیرقابل ترمیم» برای اسرائیل رقم زد. انتقام سخت باید به تعبیر قرآن و مانند مرگ بغتتاً باشد تا فرصت عمل بازدارنده را از دشمن بگیرد. اقدام نابهنگامی که دشمن انتظارش را میکشد و برای آن آماده شده، ممکن است کمانه کند و به خودمان برگردد.
۴_ انتقام راهبردی؛
شیوهی انتقام از دشمن جانی باید در راستای تقویت اهداف بلندمدت جبهه مقاومت باشد. اگر در این نزاع تمدنی ازالهی اسرائیل از وجود هدف میانی است، اقدام کوتاهمدت باید تقویتکنندهی هدف راهبردی باشد. اگر تقویت امنیت ملی اصل بنیادین اقدام نظامی است، برآیند نهایی انتقام باید، افزایش ثبات و امنیت کشور باشد. اگر آگاهیبخشی، دشمنشناسی، بیداری ملت و اقامهی ناس به قسط، اصل است، قصاص این جنایت باید در همین راستا باشد. خلاصهاش این میشود که پاسخ سخت هر چه هست، باید آن ۲۵ سال را کوتاهتر کند.
۵_ انتقام شفاف؛
ضربات مبهم، مخفیانه و بدون بازتاب رسانهای یا دستاوردسازی از اقدامات سایر بازیگران جبهه مقاومت، برای افکار عمومی قابل پذیرش نیست. آنجا که دشمن در جنایت خود قبول مسئولیت میکند، باید شفاف انتقام گرفت تا مشخص باشد تنبیه دشمن مابهازای کدام رذالت اوست. آنجا که آثار حضور دشمن مشهود است، باید پاسخ ما برای دوست و دشمن مشهود باشد.
روی کاغذ مسائل ممکن است بدیهی جلوه کند، اما در میدان عمل پیچیدگیهای فوقالعادهای دارد. در هر صورت نباید به ورطهی محافظهکاری و مصلحتاندیشی ناصواب بیفتیم.
نکته آخر اینکه خشم انقلابی مردم را باید قدر بدانیم. نباید مطالبهی انتقام سخت را که دستور رهبری است، با برچسبهای ناروا سرکوب کرد. فریاد فراگیر انتقام که از حلقوم مردم بیرون میآید، مقبولیت توأم با مشروعیت را برای پاسخ سخت نظام تضمین میکند. به حافظان امنیت ما جسارت و قوت قلب میدهد. امام به پشتوانهی ملت توی دهان دولت پهلوی زد. یکپارچگی ملت معجزه میکند. آن را قدر بدانیم.
چرا ترورها شروع شده اند؟!
حادثه تروریستی کرمان، ترور شهید صالح العاروری، و شهید سید رضی موسوی چیزی جز انعکاس درماندگیِ دشمن در جنگ غزه نیست؛ آنها دیگر قادر به مدیریت جنگ و تحقق اهداف ادعایی خود در میدان نیستند و حوادث اخیر نیز این مهم را تایید میکند.
دو نفر را تجسم کنید که یکی گلوی دیگری را گرفته و میفشارد، آن یکی به ناچار به صورت حریف چنگ میزند و یا سعی میکند او را گاز بگیرد؛ در حالی که اگر قدرت داشت میبایست وی را زمین میزد! پر واضح است که ترور سرنوشت میدان را تغییر نمیدهد، لیکن ممکن است بر افکار عمومی اثراتی داشته باشد!
یک طرف افکار عمومی کشورهای محور مقاومت را هدف گرفته اند تا با ایجاد یاس، نا امیدی و امنیت زدایی در اذهان مردم، سران مقاومت را تحت فشار بگذارند و از تنگ تر کردن حلقه محاصره اسرائیل بکاهند؛ یک طرف هم افکار عمومی در جامعه صهیونیستی است که هیچ دستاوردی برای ارائه به آنها ندارند و فکر میکنند با چنین حرکاتی میتوانند آنها را راضی کرده و حجم انتقادات داخلی را کاهش دهند. یقین بدانید این حرکت هم محکوم به شکست است چون نه جبهه مقاومت بدون توقف جنگ در غزه و تثبیت شکست صهیونیستها دست از سر اسرائیل برمیدارد و نه آنها قادر خواهند بود این شکست را ترمیم نمایند!
آنها آنقدر میترسند که به احتمال زیاد مسئولیت این اقدامات را نیز به عهده نخواهند گرفت، همانگونه که یک نماینده صهیونیست پس از شهادت شیخ صالح العاروری این اتفاق را تبریک گفت اما بلافاصله مقامات دیگر اسرائیل گفتند نمیدانیم چه کسی این اقدام را انجام داده و کار ما نبوده است!
به هر حال ترور تنها چیزی است که احتمالا از دست اسرائیل بر می آید و در این شرایط سخت خیلی مشتاق است ایران را وادار به جنگی کند که آمریکا مجبور باشد وارد گود شود! آنها سالها است به دنبال درگیر کردن ایران و آمریکا هستند؛ اتفاقی که ایالات متحده همواره از آن فرار کرده است.
نتانیاهو بر این باور است اگر ایران مستقیما درگیر شود، اینبار با توجه به شرایط مرگ و زندگی که اسرائیل با آن دست به گریبان است، آمریکا احتمالا وارد جنگ با جمهوری اسلامی میشود و این گزینه را آخرین شانس رژیم برای بقا میداند. حال آنکه آمریکا با صدها چالش دیگر هم روبرو است و خوب میداند جنگ با ایران شوخی نیست و با تمام جنگ های تاریخ آمریکا میتواند متفاوت باشد! آنها میدانند درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی علاوه بر دریافت ضربات جبران ناپذیر، زمینه را برای کشورهای فرصت طلبی چون چین، روسیه و کره شمالی فراهم میسازد تا هر کدام ماهی خود را بگیرند.
ضمن اینکه آمریکایی ها مثل نتانیاهو فکر نمیکنند، خصوصا اینکه دموکراتها بر خلاف جمهوری خواهان چندان میانه خوبی با نتانیاهو نیز ندارند و مایل هم نیستند با طناب او به ته چاه بروند! آمریکا زمانی از پیروزی اسرائیل در غزه نا امید شد که باز به اتفاق متحدانش بحثهای هسته ای را پیش کشید!
ایالات متحده وقتی فهمید در میدان نمیشود حریف مقاومت شد، بار دیگر به فاز مسائل هسته ای شیفت کرد و مجددا از قطعنامه ها گفت. واقعیت این است این اقدامات فایده ندارد و گرهی از مشکلات اسرائیل باز نمیکند؛ کاری از آمریکا هم بر نمی آید و نهایتا راهی جز پذیرش شکست در غزه ندارند!
ترورِ کور یاعملیاتی هوشمندانه؟! بمب گذاری در مسیر زوّارِ مزار شهید قاسم سلیمانی و کشتار کودکان و زنان و مردان بیگناه، ظاهراً اقدامی کور و بزدلانه بوده است؛ به شرطیکه در دامِ عملیاتِ روانیِ پیچیدهی متعاقب آن، گرفتار نشویم!
از منظر آگاهان و با نگاهی کلان، نقشه متقابل دو جریان «استکبارصهیونی» و «انقلاب اسلامی»، کاملاً شناخته شده هستند:
یکم-تثبیت اسرائیل با حذف فلسطین، ایجاد موازنه برتریطلبانه رعبانگیز در میان بشریت، نابودی یارانِ ایران در جهان -خاصه در جبهه مقاومت-، تسلیم کردن تمام مللمسلمان و تسلط مطلق بر جهانیان، رویکرد مشخص هشتادساله اشراریهودیِ حاکم برآمریکا و اروپاست که توسط نژادپرستانِ اسرائیلی پیگیری شده و میشود.
دوم-در مقابل آن، انقلاب اسلامی با تأسیس نظام_امت_امامت، راهبردش را حمایت از مستضعفان و مقاومت در برابر مستکبران قرار داده که نخستین هدفش، ایجاد امت_واحده اسلامی است که با شکلگیری جبهه_مقاومت در منطقه، هسته مرکزی آن برای نجات جوامع بشری، خاصه امت اسلامی، از شرارتِ سلطهگران و نژادپرستان جهانی پدید آمدهاست.
بعداز عبورِ انقلاباسلامی از کودتاها، جنگ تحمیلی، توطئهها، تحریمهای ضدایرانی، خنثی شدن فتنه داعش، ترور دانشمندانما و سردار سلیمانی و نیز بعد از تجربیات تدافعی نبردهای ۳۳روزه و ۲۲روزه و غیره، عملیات غافلگیرکننده و فلجکننده طوفان_الاقصی نقطه عطف تقابل ۴۵ساله این دو جریان است که توسط یکی از اضلاع جبهه مقاومت، یعنی «حماس» اجرا شده و اضلاع دیگر نیز، حسب تشخیصِ ضرورت، به آن یاری میرسانند.
در این میان، رویکرد جریان انقلاب اسلامی، ایجاد فرایند بیداری افکارعمومی، همگرایی امت اسلامی و ایجاد همبستگی جهانیان برای توقفِ فوریِ حملاتِ وحشیانه اسرائیل به غزه، تشکیلِ دادگاهی برای محکومیتِ نسلکشیِ فلسطینیان، محاکمهی سران صهیونیست و فراهم آوردن زمینه برچیده شدن رژیم جنایتکارِ آپارتایدِ «اسرائیل»، بدون گسترش جنگ و خونریزی در منطقه و جهان است!
در مقابل آن، جریان جنگافروز و سلطهطلب صهیونی که در نبرد غزه شکست خورده، نظمِ نظام و انسجامِ نیروهای خود را از دست داده، در منطقه کاملاً ورشکستهی سیاسی شده، مورد نفرت افکارعمومی جهان قرار گرفته و احتمال محکومیت خود در دادگاه بین المللی را میدهد، در پیِ وادار کردن ایران به تقابلنظامی و کشانیدن سایر قدرتها به جنگی فراگیر و کشتاری به وسعت کل منطقه است.
حالا با ترور مستشاران ما در سوریه، بمبگذاری در کرمان و نظایر این اتفاقات چه باید کرد؟
۱-جمهوری اسلامی، راهبرد کلانخود را رها کند و به صورت «عکس العملی» با اسرائیل درگیر شود تا صهیونیستها را از مخمصه غزه نجات داده و در نقشه آنها بازی کند؟
۲-کشور ما در مقطع تعیین کننده برای فرایند حذفرسمی رژیم صهیونیستی با حمایت افکارعمومی و همکاری بعضی از کشورهای جهان، راهبردِ هوشمندانهی خود را بخاطر شگردهای جنگ روانی استکبارصهیونی رها نکند و انواع تنبیهات را به طُرُق گوناگون دنبال نموده، اما مجازات واقعی آدمکشان را، با فروپاشی اسرائیل پیگیر کند؟
۲ نکته مهم پیرامون بیانات رهبری درجمع مداحان
۱. مهمترین عامل تعیینکننده در میدان، قدرت نرم است و عالیترین مصداق آن، تبیین است. یعنی تبیین مهمترین عامل نرمی است که قدرت میآفریند و به انسان توان مدیریت میدان و خلق کارهای بزرگ، از جمله بیرون راندن طاغوت از صحنه، منکوب کردن نظام سلطه و خلق یک نظام جدید و توان امتداد آن را میدهد.
این میدان وسیعی که امام ایجاد کرد، با «تبیین» کرد.
۲. تبیین آنگاه قدرتآفرین و تعیینکننده است که دو خصوصیت مهم را بههمراه داشت باشد:
الف. برانگیختگی، به حرکت درآوردن مخاطب، ایجاد حس مسئولیتِ منجرّ به قیام در مخاطب. تبیین، آگاهی دادن منفعلانه و خنثی نیست. تبیین باید محرّک باشد.
ب. نقطهزنی. تشخیص درست موضوع و جهتگیری صحیح. بایستی در موضوعات نیازمند به تبیین، اولویتهای واقعی تشخیص داده و لحاظ شوند.
بعد از هر تروری ۵ طرح روانی-رسانه ای در دستور کار تروریست ها قرار دارد:
۱_تطهیر ترویست ها
۲-رد گم کنی تروریست ها (عدم قبول مسئولیت ترور، بعد قبول کردن، دوباره تکذیب کردن و در نهایت لوث کردن عامل ترور و تروریست ها)
۳-انداختن گناه ترور کردن حکومت(کار خودشونه...)
۴- تضعیف نیروی امنیتی، انتظامی و نظامی
۵- بیحرمتی به شهدای ترور
دامن زدن به این ۵ مورد، دامنزدن و زمینه سازی برای ترورهای بعدی است.
نیابتی های رژیم صهیونسیتی یا همون پیاده نظامشون در درون کشور از همون ابتدا آماده بودن /ظاهراً خبرهایی داشته اند...
محورهای کلیدی بیانات روزچهارشنبه امام خامنه ای (مدظله العالی) در جمع مداحان
حضرت فاطمه زهرا (س)پایه گذار جهاد تبیین هستند.
امام خمینی (ره) پرچمدار جهاد تبیین در دوران ما.
دو شاخص جهاد تبیین؛
۱- توانایی برانگیختن دلها
۲- حرکت آفرینی و جهت گیری درست و دقیق.
لزوم روشنگری در مسائل مهم روز انتخابات و غزه
دلایل تمرکز و سرمایه گذاری آمریکایی ها در حوزه رسانه، هنر، ادبیات و سینما
قدرت نرم نافذتر و موثرتر از قدرت سخت است
راهبرد اصلی کشور در ۴۵ سال اخیر؛ تکیه جمهوری اسلامی به قدرت نرم
قدرت نرم ج.ا یعنی "تسلیحات فکری زبانی و منطقی" قوی باید گسترده تر شود.
باید در مقابل تبلیغات دروغین آمریکا و دنباله روهای آن علیه اسلام و نظام اسلامی سینه سپر کنیم.
قدرت نرم توانسته مردم فلسطین را در کانون توجه دنیا قرار دهد.
غزه امروز مرز و نبض تپنده دنیای اسلام است
انتخابات عرصه مهم برای جهاد تبیین است.
باید در مقابل یاس پراکنان و القا کنندگان بی فایده گی انتخابات نقش آفرینی کرد.
برخی می خواهند انتخابات و حضور مردم که اثبات تحقق مردم سالاری دینی است ضعیف و نامناسب باشد.
مجاهدان تبیین باید با بیان حقایق در مقابل این حرکت خصمانه بایستند و به وظیفه خود عمل کنند.
انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با ج.ا و اسلام مخالفت کرده است.
یکی از نقاط قوت نظام اسلامی مبارزه با فساد است.