ویژگیهای برجسته حماسه نهم دی چیست؟
۱. حاکمیت روح دیانت در قلوب مردم و تجلی نصرت الهی
۲. تثبیت ولایتمداری (پیوند امام و امت)
۳. شکست نقشه دشمنان و حفظ نظام
۴. حفظ امنیت و آرامش در کشور
۵. افشای ماهیت فتنهگران
۶. حرکت خودجوش مردمی از جنس انقلاب اسلامی
۷. بازتولید قدرت نرم نظام از طریق نمایش اعتماد عمومی مردم به آن
۸. تجلی احساس مسئولیت مردم در قبال انقلاب
۹. نماد هوشیاری، بیداری و بصیرت جامعه
۱۰. قویترین ضربه به دشمن و روز اتمام حجت به مخالفان و دشمنان نظام
۱۱. حضور مردم به عنوان برجسته ترین تجلی ثروت و سرمایه اجتماعی نظام
۱۲. روز پیروزی حق بر باطل و مشخص شدن نفی معیار سنجش حق و باطل با اشخاص
۱۳. تجلیبخش قدرت بسیج کنندگی، مدیریتی و نقش بیبدیل رهبری در خنثی سازی فتنهها
۱۴. نماد پیوند عاطفی، معنوی و معرفتی مردم با ولی امر مسلمین و نشان دادن پشتوانه مردمی نظام
۱۵. غفلت زدایی از خواص با کنار زدن غبار فتنه و شفاف سازی مرز خودی و غیرخودی
۱۶. شکست تئوریهای غربی در کپی برداری از انقلابهای مخملی
۱۷. آشکارسازی پیوند عوامل داخلی با عوامل خارجی و بازی سران فتنه در پازل دشمن.
طرح رژیم صهیونیستی برای احداث گذرگاه داوود چیست؟
«گذرگاه داوود» یکی از گامهای اولیه تحقق رؤیای به اصطلاح «اسرائیل بزرگ» است که عبدالملک بدرالدین الحوثی، رهبر انصارالله یمن در آخرین سخنرانی خود نسبت به آن هشدار داد. حوثی در بخشی از سخنرانی خود اظهار داشت: «دشمن صهیونیستی طرحی به نام گذرگاه داوود دارد… رژیم جنایتکار آرزوی رسیدن به رود فرات را دارد و اکنون فرصت را در اختیار خود میبیند، زیرا برای نفوذ به خاک سوریه با مانعی مواجه نیست».
گذرگاه داوود که سران رژیم صهیونیستی را به رؤیای اسرائیل بزرگ نزدیکتر میکند، کریدوری است که از طریق اشغال جنوب سوریه، استانهای درعا، سویدا، التنف و دیرالزور ایجاد میشود و به فرات میرسد. منطقه مورد نظر این رژیم برای احداث گذرگاه داوود، دارای زمینهای کشاورزی حاصلخیز و سرشار از منابع آبی و نفتی است.
از نوامبر 2024 رژیمصهیونیستی با ورود به منطقه غیرنظامی شدهای که بلندهای جولان اشغالی سوریه را از هم جدا میکند، روند احداث گذرگاه داوود را با ساخت یک جاده هشت کیلومتری در جنوب شرقی روستای مجدل شمس و به موازات خط آلفا آغاز کرده است.
با وجود تلاشهای زیادی که رژیمصهیونیستی برای پیشبرد پروژه «اسرائیل بزرگ» از طریق احداث گذرگاه داوود دارد، اما این پروژه و گام نخست آن، اگرچه نباید دستکم گرفته شود، با «موانع» و «چالشهای جدی» مواجه است که در ادامه به مهمترین آنها پرداخته میشود:
یک؛ اجرای گذرگاه داوود مستلزم تخصیص چندین میلیارد دلار منابع مالی و اقتصادی است. تأمین چنین مبالغی بهعلت مشکلات شدید اقتصادی که رژیم به علت جنگ با آنها مواجه است، فعلاً امکانپذیر نیست. در مورد حمایتهای مالی و اقتصادی و همراهی آمریکا از اجرای چنین طرحی هم فعلاً ابهامات زیادی وجود دارد زیرا تمرکز اصلی دولت ترامپ هم فعلاً روی توافق ابراهیم است تا موضوعات دیگر.
دو؛ احداث چنین گذرگاهی که چند صد کیلومتر طول دارد، نیازمند استقرار پایگاهها و نیروهای نظامی با پشتیبانی هوایی و پدافندی برای تأمین امنیت و کنترل جاده است. در شرایط کنونی که رژیم صهیونیستی بهخاطر جنگ غزه با کمبود تجهیزات و ارتش فرسوده و خسته مواجه است، اختصاص نیرو و زیرساختهای نظامی برای این کار عملاً غیرممکن و در صورت امکان بسیار سخت است.
سه؛ وضعیت نامشخص سوریه، چالش بعدی در این باره است. به غیر از کادر رهبری تحریرالشام، هیچ کس در جامعه سوریه و حتی بدنه گروههای مسلح شورشی به رژیم اسرائیل تعهد ندادهاند که در مقابل اقدامات اشغالگرانه آن سکوت خواهند کرد. به ویژه اگر رژیم اقدام به شروع ساخت کریدور نماید، اصلاً بعید نیست به خاطر فشار افکار عمومی به نظام سیاسی جدید، با واکنش نظامی گروههای مسلط مواجه شود.
چهار؛ روسیه مانع دیگر در این زمینه است. اولاً وجود چنین کریدوری، چالشی برای نفوذ روسیه در سوریه جدید است. ثانیاً مسکو بارها اعلام کرده است که حتی در دوره پسااسد هم نباید وحدت و یکپارچگی سرزمینی سوریه مورد تعدی و دستاندازی قرار بگیرد. برای همین است که تاکنون اجازه نداده ترکیه حتی عملیات محدود علیه کردها انجام دهد.
پنج؛ تجربههای تاریخی هم نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در پیشبرد طرحهایی که فراتر از وسع و اندازه خود است، موفق نبوده است. پروژه «کانال بن گوریون» یک مثال عینی در این خصوص است. کانال بن گورین که در اواخر دهه ۱۹۶۰ طراحی شد، به دنبال ایجاد یک مسیر جایگزین برای کانال سوئز بود که مسیر اصلی حمل و نقل دریایی خاورمیانه بوده و میبایست اروپا و آسیا را به یکدیگر متصل میکرد.
این مسیر آبی از شهر ایلات در سواحل جنوب سرزمینهای اشغالی در کرانههای خلیج عقبه (مرز آبی با اردن) آغاز شده و پس از گذر از فلسطین اشغالی از مرزهای شمالی نوار غزه به مدیترانه میرسید. در واقع کانال بن گورین دو دریای سرخ و مدیترانه را به یکدیگر متصل مینمود.
چشم انداز جسورانه این طرح ممکن بود اقتصاد رژیم صهیونیستی را متحول کند، اما بیش از 60 سال است که این طرح مسکوت مانده است، چرا که ممکن بوده و هست اجرای یکجانبه آن و الحاق سرزمین فلسطین جهان عرب را ملتهب کند، کانال را در برابر حملات مقاومت فلسطین از جمله حماس آسیبپذیر نماید و احتمالاً بخش بزرگی از جامعه عربی و اسلامی را در مقابل رژیم قرار دهد.
ادعای توسعه ارضی به مساحتی به مراتب بزرگتر و چندین برابر وسعت کنونی فلسطین اشغالی، در شرایطی که رژیم در «بحرانیترین» دوره حیات 76 ساله خود قرار دارد و در حال حاضر هم با «تهدیدهای بزرگ موجودیتی» مواجه است، همچنان به یک «رؤیا» شبیه است تا یک واقعیت دستیافتنی.
حیفه ٩ دی باشه و ما یادی از این کلیپ به لرزه افتادن و تا مرز سکته قلبی پیش رفتن تاجزاده هنگام شنیدن اعترافات ابطحی درباره فتنه ٨٨، نکنیم!
اکبر اعلمی:آقای جهانگیری! شما ۸سال معاون اول رییسجمهور، ۸سال وزیر صنایع و معادن، ۸سال نماینده مجلس و ۵سال هم استاندار اصفهان بودهاید. بنابراین متناسب با وظایف و اختیاراتی که داشتهاید، به امتداد ۲۹سال عملکرد، سکوت و یا توجیه وضع موجود در ایجاد شرایط سخت کنونی سهیمید.
وانگهی ایکاش به نقش و سهم رفقا و امثال مهدی جهانگیری در بروز روزهای سخت امروز هم نیمنگاهی داشته باشید!
خطر خطر خطر توسط فائزه هاشمی
آقای قوه قضاییه آیا این تهمت زدن به نظام نیست؟
آیا این وسیله ای برای طراحی اغتشاشات نیست؟
آیا این تضعیف نظام نیست ؟
انصارالله نباید از معادله زیرساخت دربرابر زیرساخت کوتاه بیاید
رسانه های اسرائیلی از هدف قرار دادن فرودگاه صنعا، نیروگاه برق صنعا و تاسیسات بندر الحدیده گزارش میدهند
تا به اکنون از 7 حمله به صنعا و 3 حمله به بندر الحدیده گزارش میشود.
دیشب نتانياهو در هنگام روشن کردن اولین شمع جشن حنوکا گفت《حوثیها نیز آنچه را که حماس، حزبالله، رژیم اسد و دیگران آموختهاند یاد خواهند گرفت》
پیشتر نیز کاتس وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفته بود 《همان کاری را که با غزه، لبنان و تهران کردیم با صنعا و حدیده انجام خواهیم داد!》
قبل از چنین تهدیدی، رژیم صهیونیستی و آمریکا به همراه دولت روباه پیر انگلیس نیز برخی زیرساختهای یمن مانند نیروگاه برق حزیز و بندر حدیده را مورد حمله قرار دادند که در جریان آن چند نفر نیز به شهادت رسیدند. که در حمله متقابل پهپادی انصارالله به ناوهای آمریکایی یک هواپیمای اف۱۸ ارتش تروریستی آمریکا نیز سقوط کرد....
وضعیت کنونی میان انصارالله و رژیم صهیونیستی تا حدودی مشابه تنشها میان حزب الله و رژیم موقت پیش از شهادت فؤاد شکر است. سید مقاومت حسن نصرالله در مراسم شهادت ایشان فرمود حزبالله تمایل به جنگ ندارد و صرفا برای حمایت از غزه اقدام میکند.
پس از شهادت فؤاد شکر و در پاسخ به آن حزب صرفا به هدف قرار دادن پایگاه جاسوسی گلیلوت اکتفا کرد در حالی که رژیم جعلی منتظر پاسخ قدرتمندتری بود. چرا که پیشتر حزب الله 《معادله تلآویو در مقابل بیروت》 را مطرح و معتبر کرده بود.
پاسخ نسبتا ضعیف حزبالله نتانیاهو و آمریکا را به این محاسبه رساند که حزبالله بخاطر مشکلات داخلی لبنان توان وارد شدن به جنگ همه جانبه ندارد و شد آنچه نباید میشد... انفجار پیجرها و بعد شهادت سید حسن نصرالله...
دو روز قبل تایمز إسرائيل فاش کرد《بین رئیس موساد و نتانیاهو درباره نحوه برخورد با ایران اختلاف است. دیوید باردیا رئیس موساد خواستار تمرکز مستقیم بر ایران است ولی نتانیاهو و وزیر جنگش بر حمله به حوثیهای یمن برای شکست کامل حوثیها تاکید دارند.》
به هر حال اکنون پس از سوریه، انصارالله بطور مستقیم یا غیر مستقیم هدف بعدی رژیم موقت برای تضعیف است. اگر انصارالله در پاسخ به حمله به زیرساختهایش سیگنال ضعف بدهد رژیم موقت به سمت حذف رهبرانش بمانند حزبالله خواهد رفت چیزی که رژیم جعلی در آن استاد است.
معادله زیرساخت در مقابل زیرساخت و حذف رهبران در مقابل رهبران میتواند برای انصارالله بازدارندگی ایجاد نماید.
حاج قاسم فضای مجازی
رهبر حکیم انقلاب اسلامی سال گذشته در دیدار با خانواده شهید حاج قاسم سلیمانی با اشاره به حذف نام و محتواهای مرتبط با این شهید بزرگوار در فضای مجازی فرمودند: برخورد حذفی مستکبران با شهید سلیمانی در فضای مجازی نشانه ترس آنها حتی از اسم شهید و واهمهشان از رواج و تکثیر آن الگوی گرانسنگ است.
در دنیای امروز، فضای مجازی تحت حکمرانی مستکبران است و این واقعیت باید مسئولان فضای مجازی کشور را هوشیار کند تا بهنحوی عمل کنند که دشمن نتواند به هر شکل و هر جا که اراده کرد، در فضای مجازی با ملت ما برخورد حذفی کند.
چندی قبل یکی از مسئولان ارشد کشور در صفحه خود متن بسیار دقیقی منتشر کرده بود مبنی بر اینکه " در کنار ابراز ارزشمند عاطفه و احساسات برای سردار دلها، سعی کنیم مقداری مثل او باشیم."
توجه به موضوع یعنی باید بدانیم حاج قاسم سلیمانی معتقد بود جنگ اگر ۳ بخش داشته باشد، ۱ بخش قسمت سخت و ۲ قسمت حوزه رسانه و عملیات روانی است.
کار ویژه این شهید عزیز در حوزه تخصص خود یعنی جنگ ترکیبی تثبیت قدرت سخت انقلاب اسلامی و افزایش عمق راهبردی ایران اسلامی در منطقه و جهان بود.
حاج قاسم در کنار مبارزه سخت، یک افسر زبده نرم افزاری نیز بودکه اندیشه مبارزه و فرهنگ مقاومت را در منطقه و جهان اسلام تعمیم بخشید و این حرکت به اسم رمز مقاومت و بیداری تبدیل شد.
اما در شرایط فعلی کشور متاسفانه به دلیل پشت گوش انداختن منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مواجهه هوشمندانه با فضای مجازی بیش از ۲۳ سال است یک حاج قاسم سلیمانی فضای مجازی نداشته ایم که با اجرای دستورات امام جامعه کشور را از زیر سلطه اینترنت آمریکایی و استعمار فرانو نجات دهد و آمریکاییهای تروریست هر بار با اعمال حاکمیت سایبری خود(ذیل گلوبالیسم) به کشور ما با انواع فتنه ها و آسیب های شناختی - سایبری ضربه های سنگینی زده اند نظیر آنچه در جنگ ترکیبی ۱۴۰۱ دیده ایم.
حاج قاسم فضای مجازی باید پیش از جان آماده دادن آبرو برای انقلاب باشد تا بتواند از سد غربگراها و برخی دنیاطلبان بگذرد که نمونه آنرا در این سالها دیده ایم که آتش به اختیاران انقلابی توسط برخی دوستان نادان و دشمنان داخلی و خارجی ترور شخصیت شده اند.
حاج قاسم ویژگی هایی داشت که باید حاج قاسم فضای مجازی هم آنها را داشته باشد نظیر اخلاص، ولایتمداری، سختکوشی، راهبرد بر گرفته از منویات امام (ره)و رهبری، سرعت عمل و بهنگام، بیان تاثیرگذار، روحیه انقلابی، تخصص، تدبیر در امور، مردمی بودن، جوانگرایی و...
حال ما ماندهایم و تذکرات پی در پی امام امت درباره فضای مجازی ول که هر روز شاهد تسخیر قلب ها و ذهن های نوجوانان و مردم در این جنگ شناختی هستیم و چشم انتظار حاج قاسم فضای مجازی که در این نزاع تمدنی در این حوزه نیز شاهد شکسته شدن محاصره تبلیغاتی دشمن و تزریق امید در جامعه باشیم.
در این شرایط باید به تاسی از حاج قاسم که در میدان جنگ سخت یاور مظلوم بود و با ظالم می جنگید ما هم با راه اندازی رسانه های تراز انقلاب اسلامی به سرعت از مظلومین زیر بمباران تبلیغاتی دشمن( تولید گسترده اخبار جعلی و پیام های مایوس کننده توسط دشمن) حمایت کرده و ظالمین را رسوا کنیم.
در آخر نیز با تشکیل جبهه مقاومت رسانه و فضای مجازی در داخل و خارج کشور باید برای نشر و بسط مکتب سلیمانی زمینه ساز تربیت حاج قاسم های فضای مجازی را فراهم کنیم.
حاج قاسم مرد جهاد تبیین بود، همان جهادی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سال های گذشته دستور به اجرای آن دادند...دستوری که فریضهی قطعی و فوری شد و اگر حاج قاسم بود همان یکبار دستور امام امت برایش کفایت میکرد.
بی آبروئی در تناقض سوریه
حجاب بد است اگر بخواهد منشا مبارزه شود. واگرنه تروریست ها سوری به حجاب و اختلاط زن و مرد تذکر می دهند و اتفاقا غربی های وطنی به تماشا ایستاده و کف می زنند.
دیکتاتوری هم خیلی بد نیست. مهم اینست که این تیغ و چماق در کف چه کسی است. اگر دست طالبان افغانستان باشد بد است اما اگر همان طالبان به اسم دیگری در سوریه ادم بکشند آزادی است. حق طبیعی شان است.
یک تروریست سابقه دار را یکبار برای سرش جایزه قرار می دهند و بار دیگر در سوریه استخدام و ریشش را زده و کت و شلوار تنش می کنند تا ری برند شود. عجیب اینکه عده ای آب از دهان شان راه افتاده و استقبال می کنند.
رقص و آواز هم هرجایی نشانه توسعه نیست. یک جائی می رسد که جلوه آزادی غربی، در دیکتاتوری تکفیری است.
بشار اسدی که با قرائت آزادی در غرب همراه است را به جرم دفاع از مقاومت، دیکتاتور می دانند، اما دیگر کشورهای عربی که سرتاپا خفقانند می شوند جلوه دموکراسی.
شکستن حاکمیت کشورها اگر درباره اوکراین باشد می شود تحریم همه جانبه، اما اگر جولان و سوریه باشد می شود دفاع از حق صهیونیست ها.
عجیب است که کمر غرب و غرب پرستان زیر بار این همه تناقض خرد نمی شوند.
مشکل غرب و آمریکا حتی دین هم نبوده و نیست. دینی که از آن مبارزه با ظالم در نیاید را از تل آویو تا واشنگتن استقبال می کنند.
نماز اول وقت و قرآن خوش صوت عربستان را آمریکا هم صله می دهد. قرآن وقتی مورد غصب واقع می شود که در غزه کودک و جوان حماس را علیه صهوینست ها به خط کند و به پیروزی نهایی امید دهد و مکتب تربیتی بسازد.
▫️اینها حتی فرصت نمی کنند بوی متعفن و لجن تناقض های شان را جمع و جورکنند. اما چرا؟ این اعتماد به نفس دروغگوئی را از کجا آورده اند؟
یک زن در ایران به مرگ طبیعی بمیرد می شود بهانه شورش. اما هزارن زن و کودک در غزه سلاخی شود حق صهیونیست هاست. همان ها که در ایران به بهانه دفاع از زنان، خیابان را آتش کشیدند، در غزه با لباس ارتش صهیونیستی، دختران مقاومت را به خون کشیدند.
و حالا خیلی وقاحت می خواهد که جرثومه فسادی مثل نتانیاهو با آن کارنامه جنایتکارانه، جلوی دوربین ظاهر شود و چشم در چشم مردم ایران، شعار زن زندگی آزادی دهد.
منشا این بی شرمی هویتی و دریدگی ساختاری چیست؟
پاسخ: محاسبات غلط از مردم ایران. اینها سالهاست افکار عمومی دنیا را با سکس و خشونت فریب می دهند و بی حس و بی عار می کنند؛ اما این روزها با قدرت رسانه حتی در اغوا و اغفال مردم دنیا نیز ناکام هستند، چه رسد به مردم سیاسی ایران. ملتی که سالهاست باچشم باز حوادث را رصد می کنند.
این محاسبات غلط همان است که «رهبری انقلاب» چندی پیش تذکر دادند و البته باید به چشم دشمن آورد.
مسئولین سهم دارند اما چه بسا اصلاح این خطا نیز همچنان از طریق رسانه است و جهاد تبیین.