eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
552 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
770 ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم آن دو شخص را به شدت مضروب کردند و سرانجام آن‌ها لب به اعتراف گشوده، گفتند که مسیحی هستند و از سوی فرمانروای مغرب، با لباس مبدّل و در هیأت حجاج مغرب زمین به مدینه آمده و با خود اموال بسیار آورده‌اند و فرمان یافته‌اند که آن عمل خطیر را به انجام رسانند. گمان کرده بودند که خداوند آنان را مجال خواهد داد که بر پیکر مطهر پیامبر دست یابند و کاری را که شیطان در نظرشان زینت داده، به پایان برند و پیکر مطهر آن حضرت را از جای خود منتقل کنند. پس در نزدیکترین منزل به حجره شریف پیامبر ساکن شده بودند و شبانه زمین را حفر می‌کردند. هر یک از آنان، همیانی چرمی داشت و خاک‌هایی را که هر شب بیرون می‌آوردند، در آن می‌ریختند و صبح روز بعد که به بهانه ص: 205 زیارت به بقیع می‌رفتند، خاک‌ها را در میان قبرها می‌ریختند. مدتی به این کار ادامه دادند و آن‌گاه که به نزدیک حجره شریف رسیدند، آسمان غرید و لرزه‌ای عظیم پدید آمد، چندان که مردمان گمان کردند کوه‌ها از جای جنبیده‌اند. صبح همان روز، پادشاه به مدینه وارد شد. وقتی آن دو مرد را دستگیر کردند و از آنان اعتراف گرفتند و توطئه ایشان آشکار گردید، پادشاه منقلب شد و بسیار گریست؛ چرا که خداوند او را برای حراست از پیامبر اعظم برگزیده بود. آن‌گاه فرمان داد که گردن آن دو را بزنند و آن دو خیانتکار به زیر یکی از طاق‌های روضه شریفه اعدام شدند. پس از آن، پادشاه به مکه رفت و فرمان داد که بر مسیحیان سخت‌گیری بیشتری اعمال شود و غیر مسلمانان را بر هیچ کاری نگمارند. محمد الیاس عبدالغنی در کتاب خود با عنوان تاریخ مسجد شریف نبوی آورده است: جمال المطری به اختصار این واقعه را بیان کرده، اما حفر خندق پیرامون حجره شریفه و آکندن آن از سُرب را ذکر ننموده است. او ضمن بیان تاریخ این حادثه، با اندکی تفاوت به نقل جزئیات آن پرداخته است. وی در شرح واقعه آورده است: سلطان نور الدین محمودبن زنکی در سال 557 ه. در پی خوابی که دیده بود، رهسپار مدینه منوره شد. درباره آنچه او در خواب دیده بود، مطالبی نقل می‌کنند. من نیز آن را از فقیهی به نام یعقوب‌بن ابی بکر (که پدرش در حادثه آتش سوزی مسجد کشته شد)، شنیدم که از قول بزرگانِ پیش از خود چنین می‌گفت: سلطان محمود در یک شب سه بار پیامبر را در خواب دید که هر بار می‌فرمود: ای محمود! مرا از این دو مرد اشقر (مو بور) نجات ده! او نیز همان شب وزیر خود را احضار کرد و ماجرا را بر او بازگفت. وزیر گفت: این خواب به حادثه‌ای در مدینه منوره اشاره دارد. پادشاه به سرعت عده‌ای را با اسب و تجهیزات کامل آماده کرد و به همراه وزیر به راه افتاد، بدون اعلام قبلی وارد مدینه شد و یکسره به مسجد رفت. وزیر از پادشاه پرسید: اگر آن دو مرد را ببینی، می‌شناسی؟ پادشاه گفت: آری! ص: 206 وزیر فرمان داد که همه اهل شهر را در مسجد حاضر کنند و سکه‌های طلا و نقره فراوان میان آنان تقسیم کرد، تا آن که جز دو تن از اهل اندلس که به مدینه آمده و در خانه‌ای نزدیک مسجد النبی ساکن شده بودند، کسی باقی نماند. آن دو را برای دریافت سهم خود فراخواندند، اما آنان امتناع کردند و گفنتد: ما به اندازه کافی پول داریم و از کسی چیزی نمی‌پذیریم. آنان را به اصرار، نزد پادشاه آوردند. چون پادشاه از آن دو درباره علت حضورشان در مدینه پرسید، در پاسخ گفتند: برای سکونت در جوار پیامبر آمده‌ایم. پادشاه گفت: «راست بگویید!» و آنان را تهدید کرد. سرانجام اعتراف کردند که مسیحی هستند و به دستور فرمانروای خویش آمده‌اند تا پیکری را که در مسجد مدفون است، با خود ببرند! پادشاه و همراهانش به خانه آنان رفتند و در آنجا دالانی را دیدند که آن دو خبیث به سوی حجره شریف پیامبر حفر کرده و خاک آن را در چاهی در همان خانه ریخته بودند. پادشاه فرمان داد که آنان را نزدیک ایوان شرقی مسجد، گردن بزنند. سپس خود به سوی شام به راه افتاد. استاد محمد الیاس عبدالغنی، پس از ذکر این حادثه می‌افزاید: مطری و زین مراغه‌ای، این واقعه را بدین صورت نقل کرده‌اند و مطری در ادامه آورده است: سرانجام اعتراف کردند که مسیحی هستند و به دستور فرمانروای خویش آمده‌اند تا پیکری را که در مسجد مدفون است، با خود ببرند! وزیر سلطان نورالدین که در این ماجرا همراه او بود، «موفق خالدبن محمدبن نصر قیسوانی» نام داشت که در شعر و ادب نیز دستی داشت و به سال 588 ه. در شهر حلب درگذشت. احداث دیواره سربی، پیرامون قبر مطهر این حادثه و دیگر وقایعی که پیش از آن روی داده بود، سلطان نورالدین را بر آن داشت که برای حراست از قبر شریف پیامبر دیواره سربی و مستحکمی پیرامون حجره مبارکه احداث کند تا پس از آن، مشرکان و ملحدان کینه‌توز نتوانند با حفر تونل و دالان، به قبر مطهر نزدیک شوند.
ص: 207 مشخصات دیواره سربی خیاری در کتاب تاریخ ابنیه و اماکن مدینه منوره آورده است: ابتدا خندق عمیقی پیرامون قبر مطهر حفر کردند که به آب رسید. سپس در فاصله میان دو دیواره سنگی که سنگ‌های آن با رشته‌های آهنی به هم متصل شده بود، سرب مذاب ریختند. بدین ترتیب دیواره‌ای متشکل از سه بخش ایجاد شد: دو دیواره سنگی که با قطعات آن با رشته‌های فلزی به هم متصل شده بود؛ و یک دیواره سربی در میان آن دو دیواره سنگی. لازم به ذکر است که محل جلوس سلطان نور الدین و توزیع اموال میان اهل مدینه را «دارالضیافه» می‌نامیدند که در ضلع شمالی مسجد نبوی قرار داشت و تا چندی پیش بر جا بود، اما در جریان آخرین توسعه حرم مطهر در عصر سعودی، این محل تخریب و به مساحت مسجد افزوده شد. همچنین، محلی که در آن سُرب جمع‌آوری شده و برای احداث دیواره ذوب گردیده بود، «سقیفه الرصاص» (اتاقک سرب) نام داشت که در حادثه آتش‌سوزی بازار پارچه‌فروشان در تاریخ دوشنبه 18 رجب 1397 ه. منهدم شد. 4. ابن جبیر در سفرنامه خود، یکی دیگر از موارد توطئه و تعرض به مرقد شریف پیامبر اعظم را چنین نقل می‌کند: در روز شنبه، 27 ذی قعده 578 ه. به شهر اسکندریه وارد شدم و تا یکشنبه 8 ذی‌حجه در آنجا اقامت داشتم. چون به شهر رسیدم، جمعیت بسیاری از مردم را مشاهده کردم که برای تماشای ورود اسیران رومی به شهر گرد آمده بودند. اسیران را در حالی که بر خلاف جهت حرکت بر شتران نشانده بودند، با بوق و کَرنا به شهر وارد کردند. چون از سرگذشت آنان پرسیدیم، واقعه‌ای را برایمان بازگو کردند که دل از شنیدن آن در سینه به خروش می‌آمد. ماجرا از این قرار بود که گروهی از مسیحیان شام، گرد هم آمده و با اجیر کردن شماری از اعراب منطقه، در ساحل دریای سرخ، کشتی‌هایی ساخته و با آن به راهزنی از حجاج پرداخته بودند. در منطقه نعم، شانزده کشتی را به آتش کشیده بودند و سپس به عیذاب رفته و یکی از کشتی‌های حامل حجاج را که از جده می‌آمد، تصاحب کرده بودند. همچنین به کاروان بزرگی که از قوص به عیذاب می‌رفت، حمله کرده و همه اهل کاروان را به قتل رسانده بودند. ص: 208 دو کشتی حامل تجار یمن را نیز مورد حمله قرار داده بودند. آنان آذوقه بسیاری از حجاج را در ساحل دریای سرخ به آتش کشیده و فجایعی آفریده بودند که کسی نظیر آن را به خاطر ندارد. اما فجیع‌ترین و ناپسندترین جنایت آنان این بود که تصمیم داشتند با ورود به مدینه منوره، پیکر مطهر پیامبر اعظم را از قبر مبارک خارج کنند و با خود ببرند، اما خداوند متعال آنان را به خاطر این گستاخی، کیفری عظیم داد و در حالی که یک روز بیشتر با مدینه فاصله نداشتند، فرماندهی به نام لؤلؤ، از جانب اسکندریه و مصر به سوی آنان تاخت و همه آنها را به اسارت گرفت. از جمله معجزات الهی در این حادثه آن بود که با وجود فاصله بسیاری که میان آنان وجود داشت، توانستند به سرعت خود را به دشمن برسانند و نقشه آنان را نقش بر آب کنند. آن قوم نابکار به اسارت در آمدند و هر گروه از آنان را به شهری فرستادند تا به سزای عمل ننگین خود برسند؛ و این‌گونه بود که خداوند متعال، مسلمین را از شرّ آنان نجات بخشید.                                              ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
📜 #متن 🚦وقایع روزهای پایانی عمر شریف #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم #بخش_اول استاد دکتر محمد
📜 🚦وقایع روزهای پایانی عمر شریف صلی الله علیه و آله وسلم استاد دکتر محمدحسین 📍اما باید دقت کرد در اعزام این سپاه و تعیین فرمانده آن از سخنانی که پیرامون این سپاه بیان می فرماید رموزی نهفته است. پیغمبر اکرم وقتی اسامة بن زید را که هفده ساله یا هجده ساله بوده است به عنوان فرمانده تعیین کرد و همه مسلمانان با سابقه را به عنوان سربازان او قرار داد، با اعتراض عمومی مواجه شد. خیلی گلایه و انتقاد داشتند که چرا این جوان باید بر ما مسلمانان با سابقه فرماندهی پیدا کند. 📍پیامبر خدا با همان حال بیماری در حالی که دستمالی بر سر بسته بود وارد مسجد شد و خطاب به مردم گفت که این سخنان چیست که به گوش من رسیده؟! اصل بر لیاقت است، نه بر سن و سال، اسامه لیاقت دارد همانگونه که پدرش پیش از این لیاقت داشت (پدر اسامه، زید بن حارثه بود که در جنگ موته به شهادت رسیده بود.) بعد پیغمبر بزرگوار ما لعنت می کند کسانی که از سپاه اسامه و فرمان او سرپیچی کنند و فرمود چون من تعیین کردم، همه موظفید که اطاعت کنید و با او همراهی کنید. 📍این اقدام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جای تامل و تعمق دارد. از این رو که اگر بحث بر لیاقت باشد آیا پیامبر ما افراد لایقی از اصحاب خود را سراغ ندارد که هم لایق اند و دارای سوابق بالا، و سنی هم از آنها گذشته باشد تا اعتراض و انتقاد اصحاب برانگیخته نشود؟ قطعاً پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اصحاب اینگونه داشتند، اما در کار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حکمتی نهفته است. 📍آن حضرت می خواهد جلوی انتقادات احتمالی درباره ی ولایت امیرالمومنین علیه السلام را به بهانه ی کم بودن سن آن حضرت بگیرند، یعنی وقتی رسول خدا حکم می کند که شما باید تحت امر اسامه ای که هفده هجده سال بیشتر ندارد بروید، به اعتبار اینکه که پیامبر خدا آن را تایید کرده، قطعاً باید تابع امیرالمومنین علیه السلام باشید که خداوند او را تعیین کرده و سن او هم حدود دو برابر سن اسامه است. 📍امیرالمومنین علیه السلام هنگام رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام سی و سه سال دارد و وقتی هم می فرماید اصل بر لیاقت است، همه می دانند که امیرالمومنین علیه السلام لایق ترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده و سوابق درخشان و بی نظیر آن حضرت در خدمت به اسلام و دین الهی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و‌ آله و سلم بر همگان آشکار است. 📍مورد دیگر هم اینکه وقتی هر کسی که از رسول خدا سر پیچی کند مستوجب لعن و نفرین است، به طریق اولی اگر کسی از ولایت امیرالمومنین علیه السلام که توسط خداوند تعیین شده و توسط پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده است سر پیچی کند لعن و نفرین ابدی برای خود خریده است. 🔸پس رسول خدا در آخرین روزهای عمر شریف خود با اعزام سپاه اسامه در نظر دارد که مدعیان خلافت و یا مخالفان امیرالمومنان علیه السلام، به اعتبار حضور در ماموریت گرفتن انتقام جنگ موته، در مدینه نباشند. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
💠 اصلاح يک تعبیر نادرست 🔹 آقای حاج آقـا رضـا صـدر می‌فرمود: «برای نـام بـردن پیامبر خاتم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) از تعبيـر رایـج «پیامبر اسلام» استفاده نکنید؛ زیرا از ابداعات مستشرقان و مخالفان اسلام است که رسالت آن حضرت را قبول ندارند و ایشان را تنها پیامبر مسلمانان می‌دانند. 🔸 بهتر است ما از تعابیری نظیر «خاتم الأنبياء» یا «پیامبر خاتم» یا «رسـول خدا» یا «رسـول الله» و مانند آن استفاده کنیم که در آن شهادت ضمنی به رسالت آن حضرت است.»¹ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 1⃣ مرحوم علّامه حاج سیّد محمّد علی روضاتی نیز در لزوم اصلاح این تعبیر ناصواب چنین نگاشته است: «اجازه فرماييـد ايـن مـطـلـب عقیدتی مهم را عرض کنم که در این روزها بسیار می‌خوانیم و می‌شنویم که از حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) تعبیر به «پیغمبر اسلام» ، «پیغمبر گرامی اسلام» ، «رسول گرامی اسلام» می‌شود، در صورتی که این تعبیر درستی نیست و آنچه در قرآن کریم یاد شده «محمد رسول الله» ، «و لكن رسول الله و خاتم النبيين» است و در اذان می‌گوییم «اشهد أن محمداً رسول الله». ▫️در حقیقت حضرتش «شارع مقدس اسلام» است نه «رسول اسلام» که این تعبیر را دشمنان آن حضرت و اسلام یعنی شیاطین کفار، ابداع و اختراع کرده و به دست مستشرقانشان و به زبان گویندگانشان به کار می‌برند و رواج می‌دهند، چه آن‌ها قبول ندارند و منکرند که آن حضرت رسول خدا باشد، اما «پیامبر اسلام» و «رسول اسلام» معنای دیگری دارد که با باور آنان هیچ‌گونه منافاتی ندارد. ▫️اگر ما مسلمانان هم که آن حضرت را رسـول الله و فرستاده خدا می‌دانیم از روی غفلت و عدم تأمل حضرت رسالت پناه را «رسول اسلام» و «پیامبر اسلام» بنامیم، دشمنان را تأیید و شاد کرده‌ایم. ▫️و نیز باید بگویم که رواج این تعبیر خطا از همین نیم قرن اخیر است، آن هم در بلاد اسلامی ایران و الا تا حدود ۱۳۰۰ شمسی در هیچ کتاب و نشریه اسلامی به فارسی یا عربی چنین چیزی مشهود نیست و در بلاد عرب زبان هم از آن اثری دیده نمی‌شود. ▫️پس باید با این پدیده ناروا مقابله و ناآگاهان را بیدار کرد. حضرت ختمی مرتبت (صلى الله عليه و آله) را اسماء و القاب خاصه توقیفی است که در کتب سیره و حدیث یاد شده است، از جمله در کتاب شریف «كشف الغمة» محدث اربلی و کتب علّامه مجلسی و محدّث قمی (رضوان الله عليهم)، مع الأسف آن‌ها همه فراموش گردیده و امروزه بیشتر از آن لفظ اختراعی موذیانه دشمنان دین استفاده و به کار برده می‌شود. ▫️سال‌ها قبل، مرحوم ادیب فاضل محقّق آقا سیّد کریم امیری فیروزکوهی مقالتی در همین زمینه به تفصیل نوشت و در مشهد مقدّس منتشر فرمود، اما غفلت اذهان مانع اثر قاطع گردید. (در پرتو روضات، صص ۳۲۴ - ۳۲۵) 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۴ ص ۶۴۵                                              ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاخر در مدینه هم موکب تو برپا شد. 🏴 هله بزوّار ابو الزّهراء... 🔹 اولین موکب در «مدینه منوره» در کنار قبر مطهر پیامبر اعظم و ائمه مظلوم بقیع سلام الله علیهم، به مناسبت شهادت شهادت پیامبر اکرم صلى الله عليه واله از زائرین مدینه پذیرایی کرد.. 🔻 زوار ابوالزهرا ( زائرین پدر حضرت زهرا، حضرت خاتم الانبیاء محمد صلی الله علیه وآله) نکته جالب این است که وهابیت زیارت را شرک می دانند و این اجازه برای ایجاد موکب در مدینه برای اولین بار انجام شده است @yahyajahangiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨️السلام علیک یا ضامن الجنّه✨️ 🏴 🏴 🏴 ▪️شهادت مظلومانه هشتمین نور ولایت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام خدمت حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه و عموم شیعیان جهان تسلیت و تعزیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ 🔸بیانی کوتاه از زندگی سلطان سریر ارتضاء حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدﺓ سال 148 هجری در مدینه دیده به جهان گشودند. پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت. ▫️نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند." یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد. ▫️ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند. مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد: ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون. پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود . پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود. و در دوره آخر بود که آن حضرت، به دستور حاکم وقت، به خراسان عظیمت نمودند و نهایتا در این دوران (29صفر 203 هجری) در سن 55 سالگی مسموم و به شهادت رسیدند. و پیکر پاک ایشان در شهر مشهد مقدس تدفین گردید. 🔸همسران حضرت درباره ازدواج امام رضا (ع) و تعداد همسران ایشان اختلاف نظرهایی بین مورخان وجود دارد. اغلب مورخان تعداد زوج‌ها را یک یا دو نفر آورده‌اند و در موارد کمی نیز سه همسر ذکر شده است. ▫️نام سبیکه (س) به عنوان همسر ایشان و مادر امام جواد (ع) ثبت شده است که برخی او را ریحانه هم معرفی کرده‌اند. نسب این زن مومنه را به خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص) نیز مرتبط می‌دانند. ▫️ در بعضی از منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری همسر دیگر ایشان را "ام حبیب" یا "ام حبیبه" نام برده شده است که طبق اخبار دختر مامون بوده است. مامون با نیت نزدیک شدن به امام رضا (ع) و آگاهی از برنامه‌های ایشان پیشنهاد این ازدواج را می‌دهند و امام نیز قبول می‌کنند. 🔸فرزندان امام رضا علیه السلام درباره تعداد فرزندان امام رضا نظرات یکسانی وجود ندارد. نظر مشهور این است که تنها فرزند ایشان را امام محمد جواد (ع) می‌دانند. برخی نیز دو فرزند به نام‌های محمد و موسی را به آن حضرت نسبت داده‌اند. در برخی از رویات هم فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشته‌اند، به نام‌های قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه. 🔸نحوه شهادت امام مشهور مورخین مأمون را عامل قتل یا کسی که دستور قتل حضرت را داده است معرفی می‌کنند. در روایتی فردی به دستور مأمون اناری را مسموم کرده و عصاره آن را مأمون به امام داده و امام را مسموم می‌سازد و در روایت دیگری نقل شده است که مأمون خود انگوری زهراگین به امام داده و حضرت را به شهادت می‌رساند. 🔸ویژگیهای اخلاقی حضرت از خوش اخلاقی امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن توجّه کن و ببین که امام در برخورد با مردم به چه نکات ریزی دقّت می کرده است. همه اینها برای ما درس (چگونه زیستن) است: ـ هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد. ـ سخن هیچ کسی را قطع نکرد. ـ به نیازمندان بسیار کمک می فرمود. ـ با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره می نشست و غذا می خورد. ـ همیشه چهره ای خندان داشت. ـ هرگز با صدای بلند و با قهقهه نمی خندید. ـ هنگام نشستن، هرگز پای خود را در حضور دیگران دراز نمی کرد. ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تکیه نمی زد. ـ به عیادت بیماران می رفت. ـ در تشییع جنازه ها شرکت می جست. ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایی می کرد. ـ وقتی بر سر سفره ای می رسید، اجازه نمی داد تا به احترام او از جای برخیزند. ـ به پاکیزگی بدن، موی سر و پوشاک خود بسیار توجه داشت. ـ بسیار بردبار و صبور و شکیبا بود. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
◾️ ▫️مشهورترین حدیثی که از امام رضا علیه السلام نقل شده است حدیث سلسة الذهب است. حدیث مزبور حدیثی است قدسی که امام رضا علیه السلام آنرا به نقل از اجداد طاهرینش نقل می‌کند. ▫️این حدیث درباره توحید و امامت است. ▫️وجه تسمیه این حدیث این است که راویان این حدیث همه از زمره ائمه اطهار و معصوم هستند. ▫️بر اساس محتوای این حدیث توحید سر نجات از جهنم است مشروط به آنکه فرد موحد معتقد به امامت بوده و ولایت اهل بیت علیهم السلام را بپذیرد. این روایت آنقدر در کتب روایی و در طبقات مختلف روات نقل شده است که از زمره احادیث متواتر به شمار می‌رود؛ از این رو احتمال جعل و کذب در آن منتفی است. ▫️بنابر نقل شیخ صدوق در کتاب التوحید از اسحاق بن راهویه، وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی مأمون کوچ کند، مُحدِّثان جمع شدند، و عرض کردند:‌ای پسر پیغمبر(ص) از شهر ما تشریف می‌برید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود: 🔹اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا «شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد(ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمد بن علی(ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین(ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم علی بن ابی‌طالب(ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّوجلّ فرمود: «کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «با شروط آن و من خود یکی از آن شروط می‌باشم» (صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵). ▫️این حدیث در کتب اهل سنت نیز آماده و روایان آن را تا سی هزار نفر نقل کرده اند (خنجی اصفهانی، وسیلة الخادم، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰) از این رو این حدیث در میان اهل سنت نیز از احادیث متواتر و معتبر است؛ هر چند تنها قندوزی به قسمت انتهای حدیث (و انا من شروطها) اشاره کرده است (قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲ق، ص۳۶۴) . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
◼️برگزیده ای از احادیث و سخنانی از امام رضا (علیه السلام) ◽️بخش اول 1-سه ويژگى برجسته مؤمن لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ. مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است. 2- پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى « أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ». پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است. 3- نظافت « مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ التَّنَظُّفُ ». از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است. 4- امين و اميننما « لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ». امين به تو خيانت نكرده [و نمىكند] و ليكن [تو] خائن را امين تصوّر نموده اى. 5- مقام برادر بزرگتر « أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ». برادر بزرگتر به منزله پدر است. 6- دوست و دشمن هر كس « صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ». دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست. 7- نام بردن با احترام « إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه ». چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنيه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو. 8- بدى قيل و قال « إِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ ». به درستى كه خداوند، داد و فرياد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن مى دارد. 9- ويژگيهاى دهگانه عاقل « لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ». عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او اميد خير باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد. 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است. 10- نشانه سِفله « سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ ». از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد. 11- ايمان، تقوا و يقين « إِنَّ الاِْيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْيمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ يُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْيَقينِ ». ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است. 12- ميهمانى ازدواج « مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْويجِ ». اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است. 13- صله رحم با كمترين چيز « صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْه ». پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترين پيوند خويشاوندى، خوددارى از آزار خويشاوندان است. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk