eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
552 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
770 ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 آيا احكام به طبايع تعلّق مى‌گيرند يا به افراد؟ ▫ بعضى از بزرگان- مانند مرحوم آخوند- خواسته‌اند از قاعده فلسفى «الماهية من حيث هي هي ليست إلّا هي لا موجودة و لا معدومة و لا مطلوبة و لا غير مطلوبة»، عدم امكان تعلّق احكام به طبايع را استفاده كنند چون ماهيت در مقام ذات- كه همان مرحله جنس و فصل است- جز خودش چيزى نيست و در مرحله ذات، نه عنوان مطلوبيتْ مطرح است و نه غير مطلوبيت. امام خمينى رحمه الله‌ مى‌فرمايد: قاعده مذكور، هيچ ارتباطى به اين مسئله ندارد، زيرا مقصود فلاسفه از اين جمله اين است كه ما وقتى ماهيت را در مقام ذات ملاحظه مى‌كنيم، تنها خودش و اجزاء آن مى‌باشد و در اين مقام، همه متناقضاتْ از دايره ماهيت خارجند. به عبارت ديگر: اين قاعده، در ارتباط با حمل اوّلى ذاتى است و بحث تعلّق احكام به طبايع، ناظر به حمل شايع صناعى است. جمله «ماهية الصلاة واجبة» بدان معنا نيست كه «وجوب، جزء ماهيت صلاة است»، بلكه به اين معناست كه «ماهيت صلاة، معروض براى وجوب قرار گرفته است». يكى از ثمرات‌ اين مبنا، «جواز اجتماع امر و نهى در مثل صلاة در دار غصبى» است. حضرت استاد «دام ظلّه» اين كلام‌ امام خمينى رحمه الله‌ را پذيرفته‌اند. منبع؛ اصول فقه، آیت الله فاضل لنكرانى، جلد1 صفحه41 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_5886450419462308567.pdf
4M
🔴 📄 صد نکته در پایان نامه نویسی (فارسی) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_5796690688217186683.pdf
267K
✅ راهنمای تصویری اخذ استعلام تکراری نبودن عنوان پایان نامه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_643663882245636260.xls
702K
لیست کامل 3400 با فرمت اکسل به همراه محل نگهداری پایان نامه‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_806708773606392271.pdf
6.71M
لیست موضوعات 10400 پایان نامه حوزوی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_806708773606392315.pdf
660K
لیست 800 با فرمت PDF با ذکر محل نگهداری خدمت اعضاء محترم تقدیم می گردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_806708773606392323.pdf
1.29M
لیست 2100 پایان نامه کلامی با فرمت PDF با ذکر محل نگهداری خدمت اعضاء محترم تقدیم می گردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
4_806708773606392330.pdf
560K
لیست 814 پایان نامه الهیات با فرمت PDF با ذکر محل نگهداری خدمت اعضاء محترم تقدیم می گردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
پایان نامه روانشناسی.pdf
17.09M
لیست 3530 حوزه و دانشگاه با موضوع روانشناسی تقدیم میگردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
از تاریخ فقه شیعه چه می دانیم دکتر حسن انصاری با این همه کتاب و مقاله ای که تاکنون در زبان های فارسی و عربی درباره تاریخ فقه شیعه امامیه نوشته شده باید بی گفتگو اذعان کنیم که با چند استثنا تقریباً هچ کار مفیدی درباره تاریخ فقه شیعه نوشته نشده است. کتاب آقای دکتر مدرسی تنها موردی است که باید به عنوان اثری ارزشمند اینجا از آن یاد کرد اما همان هم به اقتضای ماهیت کتاب نمی توانست تاریخ جامع فقه شیعه باشد. این در حالی است که بیشترین همت حوزه های علمیه در دویست ساله اخیر معطوف به تدریس فقه و اصول بوده است و بیشترین ابتکارات هم در میان شیعه در همین دو زمینه و درست در همین دوره قابل ثبت و گفتگوست. طبیعی است که خود فقیهان بیش از دیگران و از جمله متخصصان دانشگاهی می توانند بر ابتکارات و تحولات فقه شیعه اشراف داشته باشند اما در نظامات آکادمیک به دلیل بهره وری از شیوه تاریخنگاری علمی و مراجعه به منابع متنوع و نگاه از بیرون این قبیل پژوهش ها گاه نتایج مفیدتری به همراه دارند؛ به ویژه اینکه در چنین پژوهش هایی باید به یک نكته نیک توجه داشت که شاید کمتر در حوزه های علمیه محل عنایت است و آن تأثیر پذیری فقه و اصول فقه شیعی است از فقه و اصول اهل سنت. این نکته بسیار مهمی است و بدون آن حتی تحولات فقه و اصول متأخر شیعی قابل درک نیست. متأسفانه چند کتابی که تاکنون درباره تاریخ اجتهاد شیعی نوشته شده هر کدام از جنبه هایی نقص و ایراد دارد و به ویژه تعدادی از آنها یا شکل نقل و اقتباس از منابع شرح حالی و تراجمی به خود گرفته بی آنکه نگاه نقادانه داشته باشند و برخی هم در حد کلیات باقی مانده اند. از این میان به نظر من یکی از دوره های فقهی شیعی که کمتر تاکنون محل مطالعه قرار گرفته دوران وحید بهبهانی و شاگردان مکتب اوست. اصلاً ظهور وحید بهبهانی در میان شیعه و در پی حملات اخباریان بر اجتهاد و اصول فقه شیعی از آن موارد بسیار شگفت انگیز تاریخ تحول علوم در تمدن اسلامی است. تحولی که اصول فقه شیعی و دانش قواعد فقهیه در این دوران تجربه کرد از دوران های ممتاز و ارزشمند تاریخ تشیع امامی است. یکی از اسباب ظهور چنین جریانی علاوه بر مناقشات اخباریان به نظر من دقت ورزیهای فقیهان شیعی بود در ادبیات فقهی و اصولی اهل سنت و بهره گیری از تجارب و بحث ها و مبانی نظری فقه و اصول فقه سنی. این امر به ویژه در مورد شیخ جعفر کاشف الغطاء و شماری از شاگردان مکتب او صدق می کند. ابتکارات و دقت ورزیهای اصولی و قواعدی و حقوقی وحید و شیح جعفر و برخی از فرزندانش (شیخ موسی و شیخ علی) و شاگردانش و آنچه فی المثل در کتاب های عوائد ملا احمد نراقی و یا عناوین میر عبدالفتاح (که در واقع تقریرات دو فرزند شیخ جعفر است) و آثار شیخ اسد الله صاحب مقابس و شیخ محمد تقی صاحب هدایه و صاحب فصول و مباحثی که از سوی شریف العلماء مطرح شده و بعداً در آثار صاحب ضوابط و شیخ انصاری دنبال شده همگی از این نقطه نظر شایسته مطالعه و بررسی است. در عصر وحید و سید محمد مهدی بحر العلوم و صاحب قوانین و بعداً در میان شاگردان آنان در اصفهان و نجف و کربلا قبل از شیخ انصاری به قدری دقت ورزیهای اصولی و حقوقی و تأملات نظری درباره قواعد فقهی و فرض های حقوقی صورت گرفته که اصلاً با هیچ کدام از محصوللات علمی دوره های قبل تاریخ فقه و اصول شیعی قابل مقایسه نیست. اگر بخواهیم یک اثر علمی به زبان انگلیسی نام ببریم که محصولات عظیم علمی این ستارگان علم و فقاهت را بتواند به صاحب نظران و اندیشمندان و مؤرخان دانش حقوق معرفی کند خواهیم دید که تقریباً هیچ کاری نکرده ایم و به کلی دستمان خالی است. خوشبختانه در بیست سال اخیر روند چاپ کتاب های این دوره شدت گرفته و متون بسیاری همینک در اختیار است؛ به ویژه متن بسیاری از تقریرات فقهی و اصولی سده سیزدهم قمری. بر اساس این متن ها همینک می توانیم تصویر روشن تری از تاریخ اصول فقه شیعی در این دوران به دست دهیم. در زبان انگلیسی چند سالی است تاریخ فقه و اصول شیعی در دوران غلبه اخباری گری در عصر صفوی مورد توجه قرار گرفته و نوشته های خوبی منتشر شده است با این همه درباره دوران پس از غلبه اصولیان بر اخباریان هنوز نوشته جامع و قابل ذکری تدوین نشده است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
متكلمان و انديشه‌هاي فقهي بخش اول متكلمان متقدم معتزله، در سده‌هاي 2 و 3 ق در كنار آموزشهاي كلامي، دانش فقه را از نظر دور نداشته، و در بررسيهاي خود شيوه‌هاي استدلال فقهي و مباني اصولي فقه را نيز به بحث نهاده‌اند. به عنوان نخستين اظهار نظرهاي متكلمانه درباره مباني استدلال فقهي بايد به نقلي كوتاه، اما پر اهميت از زبان واصل بن عطا اشاره كرد كه بر پايه آن، فقيه مي‌بايد در صورت فقدان دليلي از كتاب و «خبري كه حجت باشد» (خبر جاء مجيء الحجه)، راه «عقل سليم» را در پيش گيرد. اگر چه به دست آوردن مفهومي روشن از شيوه عقل سليم در اين عبارت مجمل، دشوار مي‌نمايد، اما با مقايسه اين عبارت واصل با روايات پر رواج در عصر او، مي‌توان تعبير عقل سليم را جايگزيني براي تعبير «اجتهاد الراي» در روايات مورد نظر دانست كه ظاهراً واصل به تعمد و به منظور گريز از پذيرش مشروعيت راي، تعبير منصوص را به عبارتي موافق‌تر با انديشه عقل گراي خود بدل كرده است. از متكلمان معتزلي در نسلهاي بعد، نظريه ابراهيم نظام درباره منابع استدلال فقهي قابل تامل است كه مي‌توان آن را ادامه انديشه واصل به شمار آورد. نظام ادله [ نقلي] فقه را عبارت از كتاب و «خبر قاطعِ عذر» مي‌دانست و بر آن بود كه همه اشياء در حكم اطلاق عقليند، جز در مواردي كه حكمي در خبر قاطع عذر به ثبوت رسيده باشد؛ انديشه‌اي كه اساس شكل گيري اصل برائت در دوره‌هاي بعدي علم اصول بوده است. نظام درباره اجماع كه در آن دوره به عنوان دليل نقلي ثالث تثبيت مي‌شد، موضعي مخالف داشت؛ او در كتاب النكت خود، مباني مورد استناد قائلين به حجيت اجماع،به ويژه «عدم اجتماع امت بر خطا» را به نقد گرفته،‌و حجيت اجماع را مورد بحث قرار داده است، اما شايد دقيق‌ترين نقل درباره ديدگاه نظام، سخن ابن راوندي بوده باشد كه مي‌گويد نظام معتقد بود كه امت پيامبر (ص) ممكن است از جهت راي و قياس بر گمراهي اجتماع نمايند و نه از جهت «‌تنقل عن الحواس» (يعني اخبار از واقع). نظير همين برخورد با اجماع، در نسل بعد، در نظام فكري جعفر بن مبشر (د 234 ق) نيز ديده مي‌شود كه در واقع به عنوان نظريه پرداز يك نظام فقهي مدوّن درميان معتزله شناخته مي‌شود. به‌عنوان يك تحليل‌تاريخي بايدگفت كه‌معتزليان تاميانه سده 3 ق / 9 م، با وجود گرايش عقلي خود درمسائل كلامي، درنظام فقهي بسيار«نص گرا» بودند و در آثار متعدد خود اصحاب راي و قياس را مورد حمله قرارمي‌دادند. روش عمومي‌متقدمان‌معتزله كه درآن روزگار به‌«استخراج»شهرت يافته بود، عبارت از آن بود كه ادله فقهي و منابع الزام آور شرعي را در كتاب و خبر «قاطع عذر» محدود كرده، در ديگر مسائل، بدون روي آوردن به شيوه‌هايي چون عمل به اخبار غير ثابت، اجماع، يا رأي و قياس، شرع را در آن باره ساكت شمرده، بر پايه دليل عقل به مفهومي خاص، به اصل كلي اطلاق تمسك مي‌كردند. اما نيمه دوم سده 3 ق، شاهد تحولي بنيادين در نظام فقهي معتزليان بود؛ تحولي كه شذوذ پيشين درفقه اعتزالي را از اذهان مي‌زدود و مواضع اصولي معتزلي را تا حد زيادي به مذاهب متداول فقهي نزديك مي‌ساخت. در اين دوره ابوالحسن خياط، از سران معتزله بغداد سعي داشت تا به گونه‌اي نمادين، شيوه فقهي نظام و جعفر را با مواضع جديد معتزله التيام بخشد. در مكتب بصره، ابوعلي جبايي حجيت اجماع و قياس را پذيرا شد و در عين اينكه يك فقيه مستقل معتزلي بود، درباره ادله اربعه كتاب، سنت، اجماع و قياس، با فقيهان شافعي و حنفي اختلاف بسياري داشت. در ادامه اين روند، شيوه مستقل فقه معتزلي منقرض گشت و به تدريج متكلمان متاخر به مذاهب فقهي معمول، چون حنفي و شافعي روي نهادند. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
متکلمان و اندیشه های فقهی بخش دوم در ميان متكلمان قائل به ارجاء كه از نظر تعاليم عدل گرايانه به معتزله منتسب بوده‌اند، ديدگاهي ويژه نسبت به ادله فقهي ديده مي‌شود. در راس اينان بايد از بشر مريسي ياد كرد كه در تبيين ادله فقه، در كنار كتاب و سنت، بر حجيت اجماع تاكيدي ويژه داشته است. اينكه اساس تفكر ارجاء چگونه مي‌تواند با طرح «حجيت اجماع» در تلازم بوده باشد، امري در خور تامل است، اما شواهد تاريخي حكايت از آن دارد كه مرجيان عدل گرا از مدافعان سرسخت حجيت اجماع و صاحبان نظرياتي ويژه درباره ماهيت آن بوده‌اند. بشر مريسي كه خود در فقه، چارچوب كلي فقه حنفي را پذيرفته، و همچون اسلاف حنفي خود بر حجيت قياس باوري استوارداشته، به نحوي قياس را بر پايه اجماع نهاده است؛ چنانكه از او نقل شده است كه «قياس (فرع) بر اصل» را تنها در صورتي ممكن مي‌دانست كه امت بر «تعليل» آن اجماع كرده باشند. بر پايه روايتي منقول از احمد ابن حنبل، بشر مريسي در كنار ابوبكر اصم، متكلم معتزلي معاصرش ـ كه افكار وي كاملاً مورد تأييد عامه معتزليان نبود ـ اصلي‌ترين پردازندگان نظريه اجماع درتاريخ فقه بوده‌اند. در جناحي ديگر از معتزليان مرجي‌، ابوعمران مويس بن عمران با اين باور درباره تكاليف شرعي كه تفاوت نيست بين اينكه خداوند خود حكمي را بيان فرمايد، يا با علم به اينكه عالمان امت جز آنچه مصلحت است، بر نمي‌گزينند، حكم را به اختيار آنان تفويض كند، به نحوي ديگر موضوعيت اجماع را مطرح كرده است. اين نگرش به مساله اجماع، شايد صريح‌ترين نظريه كهن درباره اجماع است كه آن را به عنوان يك «مرجع قانون گذاري»، و نه طريقي براي دست يابي به حكمي از پيش تعيين شده، شناسانيده است. * منبع: پاكتچي،احمد. ”مدخل اسلام“. دايره المعارف بزرگ اسلامي. زيرنظر كاظم موسوي بجنوردي. تهران: مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي، 1367-، جلد 8، ص 448 ـ 447 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk