قرآن ترجمه المیزان
سوره 18
سوره مبارکه الكهف
صفحه 301
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبًا (62)
و هنگامى که [از آن جا] گذشتند [موسى] به خدمتگذار خود گفت: غذاى چاشتمان را نزدمان بياور که از اين سفرمان خستگى بسيار ديديم. (62)
قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ ۚ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا (63)
گفت: ديدى [چه شد]؟ آن وقت که به آن صخره پناه برديم من [مراقبت از ]ماهى را از ياد بردم و [آن] با وضع عجيبى راه خود را در دريا گرفت و رفت و فقط شيطان بود که از ياد من برد که آن را [براى تو] ياد کنم. (63)
قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ ۚ فَارْتَدَّا عَلَىٰ آثَارِهِمَا قَصَصًا (64)
[موسى] گفت: اين همان است که ما در طلبش بوديم پس با پى گرفتن ردّ پاى خود [از همان راهى که آمده بودند] برگشتند. (64)
فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا (65)
پس بنده اى از بندگان ما (خضر) را يافتند که از نزد خويش رحمتى به او داده و علمى از پيش خود به وى آموخته بوديم. (65)
قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا (66)
موسى به وى گفت: آيا [اجازه مى دهى] من دنبال تو بيايم بر اين قرار که از آنچه به تو آموخته شده است مايه رشدى به من بياموزى؟ (66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا (67)
گفت: تو هرگز بر همراهى من صبر نتوانى کرد. (67)
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَىٰ مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا (68)
و چگونه مى توانى بر چيزى صبر کنى که به آن احاطه علمى ندارى؟ (68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا (69)
گفت: إن شاءاللّه مرا شکيبا خواهى يافت و با هيچ فرمانى از تو مخالفت نخواهم کرد. (69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّىٰ أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا (70)
گفت: پس اگر دنبال من آمدى هيچ چيز از من نپرس تا خود درباره آن مطلبى براى تو بگويم. (70)
فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا ۖ قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا (71)
پس به راه افتادند تا وقتى که در کشتى سوار شدند، او شکافى در آن پديد آورد [موسى] گفت: آيا آن را شکافتى که اهلش را غرق کنى؟! راستى که کارى زشت انجام دادى! (71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا (72)
گفت : آيا نگفتم که تو هرگز بر همراهى من صبر نتوانى کرد؟ (72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا (73)
گفت: مرا به خاطر فراموش کردن (قرارمان) مؤاخذه نکن و در کارم به من سخت مگير. (73)
فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا (74)
پس به راه افتادند تا وقتى که به پسرى برخوردند [خضر] او را کشت [موسى ]گفت: آيا فرد بى گناهى را بى آن که کسى را کشته باشد کشتى؟! راستى که کارى ناپسند مرتکب شدى! (74)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۱🌷
موسی و خضرـ قسمت اول:
روزی حضرت موسی در میان بنی اسرائیل سخنرانی می کرد. کسی از او پرسید: چه کسی در زمین از همه داناتر است؟ موسی گفت: داناتر از خودم سراغ ندارم. در این هنگام، به موسی وحی شد که ما بنده ای داریم که در مجمع البحرین(محل اتصال دو خلیج عقبه و سوئز) زندگی می کند و (در برخی موارد) از تو دانشمندتر است. موسی عرض کرد: آیا ممکن است او را ببینم؟ خدا فرمود: یک ماهی در زنبیل بگذار و حرکت کن. موسی همراه جوان باایمان بنی اسرائیل و جانشین خود یعنی «یوشع بن نون» به راه افتاد تا به صخره ای رسید. در آنجا قدری خوابیدند. در آن هنگام، ماهی در زنبیل جان گرفت و تکانی خورد و به طور شگفت انگیزی به دریا افتاد. یوشع این صحنه را دید؛ ولی فراموش کرد که به موسی بگوید. سپس دوباره به راه افتادند و بقیه ی آن روز و شب را تا بامداد راه رفتند. در آن هنگام، موسی به یوشع گفت: صبحانه مان را بیاور که از این سفر خسته شدیم. یوشع، ماجرای دیروز را برای موسی بازگو کرد و موسی نیز مانند هم سفرش شگفت زده شد. در این هنگام، موسی گفت: این همان نشانه ای بود که دنبالش بودیم، و از همان راهی که آمده بودند، بازگشتند تا به کنار صخره رسیدند. در آنجا، مردی را دیدند که با یک تکّه پارچه خود را پوشانده بود. او «خضر» بود. موسی به او سلام کرد و خود را شناساند و هدفش را از آمدن به آنجا بازگفت. خضر گفت: تو تحمّل با من بودن را نداری. خدا به من دانشی بخشیده که به تو نداده، و به تو علمی بخشیده که به من نداده است. موسی گفت: به خواست خدا خواهی دید که من فرد صبوری هستم و تو را نافرمانی نمی کنم. خضر گفت: اگر می خواهی دنبال من بیایی، حق نداری از کارهایی که من انجام می دهم، سؤال کنی تا اینکه خودم راز کارهایم را برایت روشن کنم. سپس از کنار دریا به راه افتادند. یک کشتی آمادهی حرکت بود. از سرنشینان کشتی خواستند که آن ها را نیز سوار کنند. آن ها خضر را شناختند و هر دو را رایگان سوار کردند. امّا همین که آن دو سوار کشتی شدند، خضـر، یکی از تخته های کشتی را با تیشه کَند. موسی گفت: این ها ما را بدون کرایه سوار کردند؛ چرا کشتی شان را سوراخ کردی؟ ممکن است همهی آنها غرق شوند. واقعاً کار زشتی کردی! خضر گفت: نگفتم نمی توانی صبر کنی؟ موسی گفت: مرا به سبب فراموش کاری ام بازخواست مکن و بر من سخت نگیر. سپس از کشتی پیاده شدند و در ساحل دریا به راه افتادند. در همین حال، به پسربچه ای رسیدند که با بچّه ها مشغـول بازی بود. خـضر، سر پـسر را گرفت و از بدنش جدا کرد و او را کشت. موسی با حیرت تمام پرسید: چرا خون بی گناهی را ریختی؟ چه کار ناپسندی کردی! ... .
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
Valizadeh & Ghaderpanah4_5969635015338755559.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
🔸ترتیل صفحه 302 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
قرآن ترجمه المیزان
سوره 18
سوره مبارکه الكهف
صفحه 302
۞ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا (75)
گفت: آيا به تو نگفتم که هرگز بر همراهى من صبر نتوانى کرد؟ (75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي ۖ قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا (76)
گفت: بعد از اين اگر از تو چيزى پرسيدم با من مصاحبت مکن که از ناحيه من به حجتى قاطع رسيده اى [و براى همراه نبردنم دليل دارى. ] (76)
فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا (77)
پس به راه افتادند تا وقتى به اهل قريه اى رسيدند، از مردمش خوراک خواستند و آنان از مهمان کردنشان خوددارى کردند و در آن ديوارى يافتند که مى خواست بيفتد و [خضر] آن را بر پاداشت [موسى] گفت: اگر مى خواستى براى آن مزدى مى گرفتى [که غذا بخريم]. (77)
قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ ۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا (78)
گفت: اينک [وقت] جدايى ميان من و تو است، به زودى تو را از حکمتِ آنچه نتوانستى بر آن صبر کنى آگاه مى کنم. (78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا (79)
اما آن کشتى مال بينوايانى بود که در دريا کار مى کردند و پيش روى آنان پادشاهى بود که هر کشتى [سالمى] را به غصب مى گرفت، من خواستم معيوبش کنم [تا شاه غاصب در آن رغبت نکند]. (79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا (80)
و اما آن پسر [که او را کشتم] پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسيديم آن دو را به طغيان و کفر بکِشاند. (80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا (81)
پس خواستيم که پروردگارشان، پاک تر و مهربان تر از او را به آن دو عوض دهد. (81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ۚ ذَٰلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا (82)
و اما آن ديوار مال دو پسر يتيم در اين شهر بود و زير آن گنجى متعلّق به آن دو وجود داشت و پدرشان [مردى] صالح بود; پس پروردگار تو اراده کرد که [آن دو] به قوّت فکرى خود برسند و گنجشان را بيرون آورند [و اين به خاطر ]رحمتى بود از پروردگار تو و من اين را از پيش خود نکردم. اين بود حکمت آنچه نتوانستى بر آن صبر کنى. (82)
وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا (83)
و از تو درباره ذوالقرنين مى پرسند، بگو: حتماً خبرى از او براى شما مى خوانم. (83)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
Valizadeh & Ghaderpanah4_5976280497976772368.mp3
زمان:
حجم:
2.25M
🔸ترتیل صفحه 303 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
قرآن ترجمه المیزان
سوره 18
سوره مبارکه الكهف
صفحه 303
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا (84)
ما در زمين به او تمکن داديم و از هر چيزى وسيله اى به وى عطا کرديم. (84)
فَأَتْبَعَ سَبَبًا (85)
پس [براى سفر به مغرب] راهى را دنبال کرد. (85)
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (86)
تا وقتى که به غروبگاه خورشيد رسيد، آن را يافت که در چشمه اى لجن آلود غروب مى کند و نزد آن قومى را يافت [که فساد مى کردند] گفتيم: اى ذوالقرنين! [دو راه وجود دارد]: يا عذاب مى کنى و يا در ميانشان شيوه اى خوب در پيش مى گيرى. (86)
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا (87)
[ذوالقرنين شيوه خوب را برگزيد و] گفت: اما هر که ظلم کرده است پس عذابش خواهيم کرد، آن گاه به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود; پس [در آخرت ]او را عذابى سخت خواهد کرد. (87)
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ ۖ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا (88)
و اما هر که ايمان آورده و کار شايسته کرده است بهترين پاداش را خواهد داشت و ما [نيز] از ناحيه خود دستورى آسان به او خواهيم داد. (88)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (89)
سپس [براى سفر به مشرق] راهى را دنبال کرد (89)
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا (90)
تا وقتى که به طلوعگاه خورشيد رسيد، آن را يافت که بر قومى [صحرانشين ]طلوع مى کند که براى آنان پوششى جز تابش خورشيد قرار نداده بوديم. (90)
كَذَٰلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا (91)
[وضعيت اين قوم صحرانشين] اين گونه بود و قطعاً ما به آنچه از امکانات نزد او (ذوالقرنين) بود احاطه داشتيم. (91)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (92)
سپس [براى سفرى ديگر] راهى را دنبال کرد (92)
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا (93)
تا وقتى که به ميان دو کوه رسيد نزد آن دو [کوه ]قومى را يافت که فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. (93)
قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَىٰ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا (94)
[آن قوم] گفتند: اى ذوالقرنين! يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فسادگرند آيا [مى پذيرى] ما مزدى براى تو قرار دهيم که ميان ما و آنها سدّى بسازى؟ (94)
قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا (95)
گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکن داده بهتر است [از مزد پيشنهادى شما]، پس شما مرا با نيرويى کمک کنيد تا ميان شما و آنان حايلى محکم قرار دهم. (95)
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا (96)
قطعات بزرگ آهن براى من بياوريد، [آنها را روى هم چيد] تا وقتى که آن را هم سطح طرفين دو کوه کرد، گفت [در کوره ها] بدميد تا وقتى که آهن ها را مانند آتش سرخ کرد، گفت: مس آب کرده بياوريد تا بر روى آن بريزم. (96)
فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا (97)
پس [يأجوج و مأجوج] نتوانستند بر آن بالا بروند و نتوانستند سوراخش کنند. (97)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۳🌷
ذوالقرنین:
از این آیات فهمیده می شود که ذوالقرنین، فرمانروایی باایمان، قدرتمند و عادل بوده و لشکرکشی های متعدّدی به سمت غرب، شرق و منطقه ای کوهستانی ـ که احتمالاً در سمت شمال قرار داشته ـ کرده است. در حرکت او به سوی مغرب زمین، او به سرزمینی رسیده که در هنگام غروب آفتاب، به سبب شکل خاصّ آن سرزمین، به نظر می آمده که خورشید در چشمه ای تیره و گل آلود غروب می کند. مردم آن سرزمین، تحت فرمانروایی او قرار می گیرند و او تصمیم می گیرد که ستمکاران را مجازات، و با افراد باایمان و نیکوکار، به خوبی و عدالت برخورد کند. لشکرکشی بعدی او، به سمت شرق بوده است. او به جایی رسیده که مردمِ آن به شکلی بسیار ابتدایی زندگی می کردند؛ آنان، نه خانه ای داشتند و نه لباسی که خود را از آفتاب سوزان حفظ کنند و احتمالاً همچون اقوام بدوی زندگی می کردند. ذوالقرنین، آنان را نیز زیر چتر حکومت خود قرار داد. سپس به راه خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید که در میان دو کوه قرار داشت. در آنجا به مردمی برخورد که زندگی بسیار ساده ای داشتند. آنان از تبادل افکار خود نیز ناتوان بودند و سخن یکدیگر را نمی فهمیدند؛ امّا به نحوی به ذوالقرنین فهماندند که اقوام وحشی «یأجوج» و «مأجوج»، آنان را آزار می دهند و حاضرند هزینه ی مناسبی بپردازند تا ذوالقرنین در میان آن دو کـوه ـ که تنـها راه بـرای رسیدن به آنجا بود ـ سدّی بسازد و شرّ آنان را از سرشان کم کند.
البتّه ذوالقرنین که طمعی به مال دنیا نداشت، به جای گرفتن مزد، از آنان خواست که به کمک او بیایند و وسایل مورد نیاز را برای این کار فراهم کنند. او دستور داد شکافِ میان دو کوه را از قطعه های بزرگ آهن پر کنند، سپس اطراف آن را با هیزم و مواد آتش زای دیگر بپوشانند و آنگاه هیزم ها را آتش بزنند. هنگامی که قطعات آهن، سرخ و گداخته شد و کاملاً به هم چسبید، دستور داد که روی آهن، مس گداخته بریزند تا استحکام آن چندبرابر شود و آهن از زنگ زدگی در امان بماند. بدین ترتیب، سدّ محکم و بلندی در میان دو کوه ساخته شد که یأجوج و مأجوج دیگر نتوانستند از آن بگذرند یا آن را سوراخ کنند. آن سد آن قدر محکم بود که ذوالقرنین بنا بر دانش الهی خود پیش بینی کرد که تا پایان جهان خراب نمی شود و در آستانه ی قیامت نابود می شود. گروهی احتمال می دهند که ذوالقرنین همان «کورش کبیر»، پادشاه قدرتمند و عادلِ ایرانِ باستان، باشد. بر اساس شواهد تاریخی، کورش بر روی سرش دو برآمدگی داشته که با کلمه ی ذوالقرنین (دارای دو شاخ) منطبق است. همچنین کورش سفرهایی به غرب، شرق و شمال داشته است. جالب توجه اینکه هم اکنون در تنگهی «داریال» که در کوه های قفقاز قرار دارد، سدی آهنین وجود دارد که به گفتهی مورّخان، در دوران کورش و توسّط او ساخته شده است. همچنین برخی معتقدند که منظور از یأجوج و مأجوج، مغول ها هستند که در دوران کورش، جلوی جنگ ها و خونریزی های آنان گرفته شد. طبق روایات، ذوالقرنین، یکی از بندگان شایسته ی خدا بوده است ، و نه پیامبر.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
Valizadeh & Ghaderpanah4_5976280497976772370.mp3
زمان:
حجم:
2.27M
🔸ترتیل صفحه 304 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام سه گاه
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
قرآن ترجمه المیزان
سوره 18
سوره مبارکه الكهف
صفحه 304
قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)
[ذوالقرنين بعد از اتمام سدّ] گفت: اين رحمتى است از پروردگار من [براى آنان که از شرِّ مهاجمان نجات يافتند و تا موعدى مقرر باقى خواهد ماند ]پس وقتى که وعده پروردگارم آمد، آن را صاف و هموار سازد و وعده پروردگارم حق است. (98)
۞ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا (99)
و در آن روز رهايشان کنيم تا [چون موج ]بعضى با برخى ديگر در هم شوند و در صور دميده شود، پس آنان را يک جا گرد آوريم. (99)
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا (100)
و در آن روز جهنم را چنان که بايد براى کافران به نمايش مى گذاريم. (100)
الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا (101)
همان کسانى که چشم [بصيرت] آنان از ياد من در پرده بود و نمى توانستند [سخن حق را ]بشنوند. (101)
أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا (102)
پس آيا کسانى که کفر ورزيده اند، پنداشته اند اين که بندگانِ مرا به جاى من اوليا [و معبودهاى] خود مى گيرند [بر ايشان کارساز است]؟ همانا ما جهنم را براى پذيرايى کافران آماده کرده ايم. (102)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103)
بگو: آيا شما را از زيانديده ترين [مردم] از نظر عمل خبر دهيم؟ (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (104)
همان کسان که سعى آنان در زندگى دنيا به هدر رفته است، در حالى که مى پندارند که خوب عمل مى کنند. (104)
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا (105)
آنان کسانى اند که آيات پروردگارشان و لقاى او (معاد) را انکار کرده اند و در نتيجه، اعمالشان تباه شده است; از اين رو در روز قيامت براى آنان ارزشى نخواهيم نهاد. (105)
ذَٰلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا (106)
اين است [وصف زيانکارتران]; سزاى آنان جهنم است، بدان سبب که کفر ورزيدند و آيات من و پيامبرانم را به مسخره گرفتند. (106)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا (107)
همانا کسانى که ايمان آورده و کارهاى شايسته کرده اند، باغ هاى فردوس جاى پذيرايى از آنان است. (107)
خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا (108)
جاودانه در آن خواهند بود و در طلب انتقال از آن جا نيستند. (108)
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109)
بگو: اگر دريا براى [نوشتن] کلمات [مخلوقات] پروردگارم مرکب شود، دريا پايان مى يابد پيش از آن که کلمات پروردگارم پايان يابد اگرچه مانند آن [دريا] را به کمک بياوريم. (109)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110)
بگو: جز اين نيست که من بشرى هستم مانند شما [ با اين امتياز] که به من وحى مى شود که معبود شما معبودى يگانه است; پس کسى که اميد لقاى پروردگارش را دارد [به رستاخيز معتقد است ]بايد کارى شايسته انجام دهد و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نسازد. (110)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۴🌷
زیان کارترین مردم:
فرض کنید که سه نفر برای خرید به بازار رفته اند. نفر یکم با سرمایه اش معامله ی خوب و پرسودی می کند و با سود بسیاری به خانه باز می گردد.
نفر دوّم، بخشی از سرمایه اش را به علت بی توجّهی از دست می دهد و البتّه اشتباه خود را می پذیرد. به همین سبب هنوز امید است که بتواند از سرمایه-اش به درستی استفاده کند.
نفر سوّم امّا به معامله های پرضرری دست می زند و هر چه به او می گویند که اشتباه می کند، از سر غرور نمی پذیرد و با لجاجت تمام به رفتارش ادامه می دهد، و بدین ترتیب، تمام سرمایه اش از بین می رود و ورشکستگی خودش را هنگامی باور می کند که هیچ چیزی برایش نمانده است! آیا کسی را زیان کارتر از او می توان تصوّر کرد؟ واقعیّت این است که ما انسان ها مانند آن خریدارها هستیم، و دنیایی که در آن زندگی می کنیم، مانند بازار است.
امام هادی فرموده است: «دنیا، بازاری است که گروهی در آن سود می کنند و گروه دیگری در آن زیان می بینند.» مهم ترین سرمایه ی ما در این بازار، عمر محدود ماست که با آن می توانیم به سعادت و زندگی خوب ابدی دست پیدا کنیم؛ امّا برخی از انسان ها در این بازار فریب می خورند و با کفر و گناه و نافرمانی پروردگار جهان از سرمایه ی عمرشان درست استفاده نمی کنند. عده ای از این افراد قبول دارند که اشتباه می کنند. بنابراین امیدی هست که قبل از به پایان رسیدن عمر، راه درست را پیدا کرده، گذشته شان را جبران کنند. امّا گروه سوّمی نیز وجود دارند که تقریباً امیدی به سود کردن شان در این بازار نیست؛ کسانی که با غرور تمام، آیات خدا را انکار کرده، پیامبران خدا را مسخره می کنند، و معاد را دروغ می شمرند و تمام تلاششان را در این راه به کار می بندند، و در عین حال، خود را رشدیافته ترین انسان های زمین معرّفی می کنند. مطالعه ی تاریخ به خوبی نشان می دهد که در هر زمانی افرادی به این بیماری لاعلاج دچار بوده و هستند، و تنها زیانکاری خود را زمانی پذیرفته اند که چنگال مرگ، گلویشان را فشرده است. فرعونِ کافر و جنایت کار نه تنها خود را رشدیافته می دانست، ادّعای هدایتگری مردم را نیز داشت. بسیاری از مشرکان قریش، بر سر جنگ و مخالفت با پیامبر جان خود را از دست دادند. در دوران خلافت حضرت علی ، خوارج نهروان، علی را به کفر متّهم کردند و در این راه جان خود را از دست دادند. چند سال بعد، برخی از مدّعیان پیروی از پیامبر ، نوه ی آن حضـرت یعنی امام حسین را به بهانه ی شورش بر ضد خلیفه ی پیامبر کشتند و در هنگام حمله فریاد برآوردند: «ای لشکریان خدا، برای جهاد، بر مرکب هایتان سوار شوید و به بهشت دل خوش کنید.»! آری، این ها همه زنگ خطری برای ماست که مبادا تعصّب های بی جا و غرور و تکبّر و خودمحوری چنان بر دیده ی عقلمان پرده بیفکند که تفاوت سقوط و پرواز را نفهمیم و مانند دیوانگان، بر دوست شمشیر بکشیم و دشمن را در آغوش بگیریم!
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
Valizadeh & Ghaderpanah4_5978864560755443248.mp3
زمان:
حجم:
1.71M
🔸ترتیل صفحه 305 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام ماهور
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 305
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
كهيعص (1)
کاف، ها، يا، عين، صاد. (1)
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا (2)
[اين] ياد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکريا است. (2)
إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا (3)
آن گاه که پروردگارش را با ندايى پنهان بخواند. (3)
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (4)
گفت: پروردگارا! همانا استخوان من سست شده و سرم از پيرى سفيد گشته و من [تاکنون] در مورد دعا به درگاهت ـ پروردگارا! ـ [از اجابت] محروم نبوده ام. (4)
وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا (5)
و همانا من از خويشانم بعد از خود بيم دارم و زنم [از اوّل] نازا بوده است، پس از جانب خودت به من وليّى (فرزندى) ببخش . (5)
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا (6)
که از من ارث ببرد و از آل يعقوب [نيز ]ارث ببرد و او را ـ پروردگارا! ـ مورد رضايت [خود] قرار ده. (6)
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7)
اى زکريا! ما تو را به پسرى مژده مى دهيم که نامش يحيى است و پيش از اين هم نامى براى او قرار نداده ايم. (7)
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8)
گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که زنم [از اوّل] نازا بوده و خودم از بزرگ سالى به فرتوتى رسيده ام؟! (8)
قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (9)
گفت: چنين است [که گفتى ولى] پروردگار تو فرمود: اين بر من آسان است و همانا من تو را پيش از اين آفريدم در حالى که هيچ نبودى. (9)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا (10)
گفت: پروردگارا! نشانه اى براى من قرار ده فرمود: نشانه تو اين است که سه شبانه [روز] در حالى که سالمى با مردم سخن نتوانى گفت. (10)
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (11)
پس از عبادتگاهش بر قوم خود در آمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را به پاکى ياد کنيد. (11)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#مسجد_پایگاه
#ولیعصریا
https://eitaa.com/valiasrya
•✾•🌿🌺🌿•✾•🌿🌺🌿•✾