eitaa logo
قرارگاه فرهنگی هنری اجتماعی ورزشی ولی امر بخش پیربکران
82 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
208 فایل
امام خامنه ای(مدظله العالی): ما به کسانی که اهل کار فرهنگی اند؛ دائم میگوئیم به بعضی تکرار میکنیم به بعضی التماس میکنیم، بعضی را در اینجا جمع میکنیم و بعضی پیغام میدهیم که آقا! کار فرهنگی بکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 👠 مضرات کفش پاشنه بلند ✅آیا میدانید که پاشنه خیلی بلند، می توانند زیبایی کمر و اندام شما را کم کند!امروزه استفاده از کفش هایی با پاشنه خیلی بلند و نازک در میان خانم ها خصوصاً خانم های جوان رایج شده است. در مورد این کفش های پاشنه بلند نکته هایی وجود دارد که توجه و دقت در آنها مانع از استفاده از این مدل کفش ها در میان خانم ها خواهد شد. این پاشنه ها با بر هم زدن تراز محور ستون فقرات و اندام تحتانی باعث افزایش انحنای گودی طبیعی کمر شده و فرد را مستعد لوردوز می کنند. با ایجاد لوردوز، فضای طبیعی لگن حقیقی در خانم ها کوچکتر شده و در هنگام بارداری و زایمان، فرد را با مشکلات زیادی روبرو می کند. ⭕️ همچنین به دلیل بهم خوردن تعادل نقطه ثقل انتقال وزن به سطح زمین، احتمال پیچ خوردگی مچ پا و زمین خوردن خیلی زیاد می شود. این گونه کفش های پاشنه بلند، معمولاً پنجه های باریک دارند، این کفش های نوک تیز و دارای پنجه های تنگ باعث انحراف محور انگشت شست پا به طرف خارج شده و در دراز مدت، فرد را مبتلا به هالوس والگوس (انحراف شدید شست پا) می کند که با بالا رفتن سن فرد، دردهای مفصلی را هنگام راه رفتن به فرد تحمیل می کند.توجه داشته باشید که بهترین ارتفاع برای پاشنه کفش ۲ الی ۳ سانتی متر است. اگر خیلی علاقه مند به استفاده از کفش های پاشنه بلند هستید، ارتفاع پاشنه زیر ۵ سانتی متر را انتخاب کنید و باید جنس پاشنه کفش از انعطاف و الاستیسیته مناسب برخوردار باشد و از پوشیدن کفش های با پاشنه های خشک و سخت و همچنین نازک جداً خودداری کنید. 👈همیشه کفش راحت بپوشید، چون کفش تنگ و نامناسب باعث خستگی ذهنی و روحی و عصبانیت زودرس می شود. و نهایتاً این که به فرموده حضرت علی (ع) کفش نیکو پوشیدن بدن را از بلا ها نگاه می دارد. (حلیه المتقین) @valyamr_pirbakran 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
👩🏻‍🏫👨🏻‍🏫👩🏻‍🏫👨🏻‍🏫👩🏻‍🏫👨🏻‍🏫👩🏻‍🏫👨🏻‍🏫 👨🏻‍🏫 در یکی از مدارس ، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. 👦🏻 این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد و بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند. 👨🏻‍🏫 معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد. 🔔 زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند ، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده ، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کسی در مورد این موضوع صحبت نکند. 👨🏻‍🏫 در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.🙋🏻‍♂️ هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.🙋🏻‍♂️ بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند!! 👨🏻‍🏫 معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند. 👏🏻👏🏻 در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها میخواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد. کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد. 👦🏻 آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش *"خِنگ "* می نامید، نیست. 👦🏻 پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس های بالاتر رفت. در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.👨🏻‍🎓 مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است. این قصه را *دکتر ملک حسینی* در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود ، در صفحه اینستاگرامش نوشته؛ *انسان ها دو نوعند:* 1️⃣ *نوع اوّل کلید خیر هستند.* *دستت را می گیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن میدهند.* 2️⃣ *نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.* این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان ها بشود که بخت با او یار بود. و آن معلم کسی نبود جز *محمد بهمن بیگی* ، ابر مردی بزرگ که چون ستاره ای در دل شبهای سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد. *استاد بهمن بیگی* نویسنده ای چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر *اراده* باشد میتوان مردمی را از *فرش به عرش* رساند که نمونه آن *دکتر ملک حسینی* است. روحش جاودان و یادش گرامی.💐💐💐💐 *این داستان خارق العاده را برای هر کسی که میشناسید ارسال کنید* *تا بدست همه معلمین این مملکت برسد.* *درود بر تمام معلم های فهیم و دلسوز و مهربون سرزمین ایران* ♥️👨🏻‍🏫♥️👩🏻‍🏫♥️
چی بگم آخه؟.pdf
2.32M
می‍‍خوای امر به معروف کنی اما نمیدونی چی بگی🤔؟! عذاب وجدان می‌گیری که نمیتونی حرفی بزنی😔؟! دیگه نگران نباش 🌸 یه خبر خوب 😊 📔 کتاب جالب «چی بگم آخه؟!»🌷 💠 مختصر | مفید | کاربردی 💠 ✓ جملات کوتاه ✓ به قلم روان و گفتاری ✓ فهرست لمسی ✓ کم حجم
میدونیحاجتمنو.mp3
1.39M
💠میدونی حاجت منو... سه کلمس فقط پیاده اربعین حرم... ارباب محروممان نکن 😞 🔹کد پیشواز همراه اول این مداحی زیبا 95558 هست فعالش کنید با ارسال این کد به 8989
‌✍️بعضے لباس دامادے هم گرفتہ بودند... ولے لباس غواصے پوشیدندوبہ معشوق رسیدند.. شادی روح شهدای عزیزمون هدیه کنید🙏 @valyamr_pirbakran
💠🔹امام سجاد علیه‌السلام: مردى با خانواده خود سوار كشتى شد و در دریا به حركت درآمد، كشتى شكست و از سرنشینان آن جز همسر آن مرد كسى نجات نیافت زن بر تخته پاره‌اى قرار گرفت و موج دریا او را به یكى از جزیره‌هاى میان آب برد در آن جزیره مرد راهزنى زندگى مى‌كرد كه هر عمل حرامى را مرتكب شده بود و به هر فعل قبیحى دامن آلوده داشت ناگهان آن زن را بالاى سر خود دید به او گفت: آدمیزادى یا پرى؟ زن گفت: آدمم دیگر سخنى نگفت برخاست و قصد كرد که عمل حرامی را با زن انجام دهد! زن به خود لرزید راهزن سبب را پرسید زن با دست اشاره كرد از خدا مى‌ترسم راهزن گفت: تاكنون چنین عملى مرتكب شده‌اى؟ زن پاسخ داد به عزّتش سوگند نه مرد راهزن گفت: با اینكه تو مرتكب چنین خلافى نشده‌اى از خدا مى‌ترسى! درحالیكه من این كار را به زور به تو تحمیل مى‌كنم به خدا قسم من براى ترس از حق سزاوارتر از توام! راهزن پس از این جرقه بیدار كننده برخاست و در حالیكه همتى به جز توبه نداشت به نزد خاندان خود روان شد در راه به عابدی برخورد و به عنوان رفیق راه با او همراه گشت، آفتاب هر دوى آنان را آزار داد عابد به راهزن جوان گفت: دعا كن تا خدا به وسیله ابرى بر ما سایه افكند، وگرنه آفتاب هر دوى ما را از پاى خواهد انداخت! جوان گفت: من در پیشگاه خدا براى خود حسنه‌اى نمى‌بینم تا جرأت كرده از حضرتش طلب عنایت كنیم عابد گفت: پس من دعا مى‌كنم تو آمین بگو جوان پذیرفت عابد دعا كرد جوان آمین گفت ابرى بر آنان سایه انداخت در سایه آن بسیارى از راه را رفتند تا به جایى رسیدند كه باید از هم جدا مى‌شدند به ناگاه ابر بالاى سر جوان به حركت آمد عابد گفت: تو از من بهترى زیرا دعا به خاطر تو به اجابت رسید داستانت را به من بگو جوان برخورد خود را با آن زن تعریف کرد عابد به او گفت: بخاطر ترسى كه از خدا به دل راه دادى تمام گناهانت بخشیده شد، باید بنگرى كه در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهى بود 📗عرفان اسلامی، شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، جلد۱ شیخ حسین انصاریان برای سلامتی شیخ حسین انصاریان دعا بفرمایید .🙏🙏 @valyamr_pirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 «فتوحات غیر اسلامی (قسمت چهارم)» 🔸 جنگ‌های جناب خلیفه اول 🔹 خالد بن ولید و رود خون 🔹 در جنگ ذات‌العیون چه گذشت!؟ @valyamr_pirbakran
✨﷽✨ 🌼اثر رضایت پدر در قبر! ✍️آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💥لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی @valyamr_pirbakran
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 *ویدیویی کمتر دیده شده از عصبانیت امام خمینی (مدظله)* من از مردم ایران و مادران شهدا بابت بی‌عرضگی مسئولان عذر می خواهم.😔 @atash_be_ekhtiar21
تعزیه میراث فرهنگی جلسه چهارم تعزیه در حوزه بسیج شهید بهشتی پیربکران با حضور مسئول روابط عمومی حوزه شهید بهشتی پیربکران و هیئت تعزیه بخش پیربکران تشکیل شد