تا رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بود، هیچ کس به اندازهی علی آمادهی ایثار نبود. هر قدر که آن دیگریها خواستند حرمت امر رسول خدا شکسته شود، علی یکتنه کمکاری همه را جبران کرد تا رسول خدا و دین خدا پابرجا بماند.
که خودش فرمود؛ "هر کینهای که قریش از رسول خدا بر دل داشت (و جرئت اظهار و فرصت ابراز آن را نیافت) پس از رحلت آن حضرت، همه را بر من آشکار ساخت و تا توانست بر من ستم کرد و پس از من بر فرزندانم ظاهر خواهند ساخت... آیا پاداش کسی که در طاعت خدا و رسول او بوده است، باید چنین داده شود؟!" (شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۲۸ )
و بعدها هم هیچکس به اندازهی او برای ماندنِ دین خدا صبر پیشه نکرد.
بیستوپنج سال که نه، سیسال ، خارِ در چشم و استخوانِ در گلو را تحمل کرد.
علی تمام روزهای بی پیامبر را اینطور گذراند. حتی آنوقتی که خودش حکومت را بهدست گرفت.
چون آن جماعتِ دنیا طلب، از او فقط عدالت اقتصادی میخواستند.فکرش را بکنید که مغیره راست راست در شهر راه میرفت و علی فقط تحمل میکرد.
و این داشت علی را ذره ذره میکشت.
ابن ملجم فقط یکی از قاتلین علی بود که کار را یکسره کرد.
قاتلین علی بسیارند، آنقدر که میگوییم اَللهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرِالمومِنین
همان روزها که علی سپربلای پیغمبر بود، خیلیها داشتند برای ابن ملجم شمشیر تیز میکردند و قطرهقطره زهرآلودش میکردند.
آنروزِ نحس هم قصدشان علی بود ولی فاطمه تنِ خود را ، پهلوی خود را و حتی جنین خود را سپربلا کرد.
و این ۳۰سال داشت علی را میکشت، اینکه فاطمه جانش را فدای او کرده.
من فکر میکنم ۳۰ سال، علی فقط از دردهای فاطمه برای چاه میگفت.
علی اگر میخواست از مردم کوفه با کسی درددل کند که در خانهاش یار داشت.
اما درد مادر را که نمیشود به بچهها گفت...
علی هر روز سر در چاه اگر میبرد، از دردی میگفت که این #مقتدر_مظلوم_پیروز را به زانو درآورده بود...
او یادش بود که همین مردمان، با زهرایش چه کردند، همین بود که نخواست مثل زهرا، مزارش فاش باشد.
تا صد سال بعد البته علیشناسها زیاد شدند، و مزار علی را نشان دادند.
اما هنوز ولیشناسان کماند، همین است که مزار زهرا هنوز پنهان است.
همسر علی، روی از ولیناشناسان پوشانده، خواه در اولین روزهای پس از شهادت پدرش باشند، خواه در قرن۱۵ هجری...
🆔 @vaqeiattahaqiqat
تا رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بود، هیچ کس به اندازهی علی آمادهی ایثار نبود. هر قدر که آن دیگریها خواستند حرمت امر رسول خدا شکسته شود، علی یکتنه کمکاری همه را جبران کرد تا رسول خدا و دین خدا پابرجا بماند.
که خودش فرمود؛ "هر کینهای که قریش از رسول خدا بر دل داشت (و جرئت اظهار و فرصت ابراز آن را نیافت) پس از رحلت آن حضرت، همه را بر من آشکار ساخت و تا توانست بر من ستم کرد و پس از من بر فرزندانم ظاهر خواهند ساخت... آیا پاداش کسی که در طاعت خدا و رسول او بوده است، باید چنین داده شود؟!" (شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۲۸ )
و بعدها هم هیچکس به اندازهی او برای ماندنِ دین خدا صبر پیشه نکرد.
بیستوپنج سال که نه، سیسال ، خارِ در چشم و استخوانِ در گلو را تحمل کرد.
علی تمام روزهای بی پیامبر را اینطور گذراند. حتی آنوقتی که خودش حکومت را بهدست گرفت.
چون آن جماعتِ دنیا طلب، از او فقط عدالت اقتصادی میخواستند.فکرش را بکنید که مغیره راست راست در شهر راه میرفت و علی فقط تحمل میکرد.
و این داشت علی را ذره ذره میکشت.
ابن ملجم فقط یکی از قاتلین علی بود که کار را یکسره کرد.
قاتلین علی بسیارند، آنقدر که میگوییم اَللهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرِالمومِنین
همان روزها که علی سپربلای پیغمبر بود، خیلیها داشتند برای ابن ملجم شمشیر تیز میکردند و قطرهقطره زهرآلودش میکردند.
آنروزِ نحس هم قصدشان علی بود ولی فاطمه تنِ خود را ، پهلوی خود را و حتی جنین خود را سپربلا کرد.
و این ۳۰سال داشت علی را میکشت، اینکه فاطمه جانش را فدای او کرده.
من فکر میکنم ۳۰ سال، علی فقط از دردهای فاطمه برای چاه میگفت.
علی اگر میخواست از مردم کوفه با کسی درددل کند که در خانهاش یار داشت.
اما درد مادر را که نمیشود به بچهها گفت...
علی هر روز سر در چاه اگر میبرد، از دردی میگفت که این #مقتدر_مظلوم_پیروز را به زانو درآورده بود...
او یادش بود که همین مردمان، با زهرایش چه کردند، همین بود که نخواست مثل زهرا، مزارش فاش باشد.
تا صد سال بعد البته علیشناسها زیاد شدند، و مزار علی را نشان دادند.
اما هنوز ولیشناسان کماند، همین است که مزار زهرا هنوز پنهان است.
همسر علی، روی از ولیناشناسان پوشانده، خواه در اولین روزهای پس از شهادت پدرش باشند، خواه در قرن۱۵ هجری...
🆔 @vaqeiattahaqiqat