🌺💐🌸🌼🌸💐🌺
#خاطرات_دفاع_مقدس
تکلیف منو روشن کنید
یادم می آید یک مجروحی داشتیم که از ناحیه شکم آسیب دیده بود، بنده خدا را تازه عمل کرده بودند و برای جلوگیری از عفونت از طریق آنژیوکت به وی هر شش ساعت آنتی بیوتیک تزریق می کردیم
یک روز اول صبح یکبار برای تزریق دارو رفتم دارو را داخل آنژیوکت تزریق کردم کمی درد داشت یک مسکن هم بهش دادم و دیدم پایه سرم پایین است، آن را بالا کشیدم و رفتم دو ساعت بعد اومدم بهش سر زدم، یه نگاه به سرمش کردم دیدم سرم به سختی پمپ می شود و باز سرم را در قسمت بالای پایه سرم آویزان کردم .
خلاصه آن روز تا پایان شیفت بیش از ۱۲ بار سرم را به بالاترین قسمت پایه نصب کردم دفعه آخر که مراجعه کردم خواستم جابه جا کنم که برادر مجروح بی حوصله و یک کم عصبانی به من نگاه کرد وگفت:
خواهر تو را به خدا این پایه سرم را طوری تنظیم کنید که همکارتان که قدشان کوتاه است نیز بتوانند کارشان را انجام دهند و دچار مشکل نشوند ، از صبح تا حالا شما می آیید و سرم را بالا نصب می کنید و آن بنده خدا با زحمت زیاد پایه سرم را پایین می آورد #تکلیف منو روشن کنید .
💐 #روز_پرستار💐
سلامتی همه
#سفید_پوشان_بی_ادعا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegaran56
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_دوم
عملیات کربلای ۴ در سرمای استخوان سوز زمستان ۶۵ رخ داد، معروف است که سرمای مناطق گرمسیر در برخی از ماهها، استخوانسوز است، ما گاهی وقتها سر شب بچهها را به داخل آب کارون میبردیم و تا صبح تمرین میکردند که عرض کارون را به چه صورت عبور کنند و بروند در آن سمت عملیات کنند و برگردند. من فراموش نمیکنم که وقتی بچهها را از آموزش برمیگرداندیم (یک مسئولیت کوچکی آنجا داشتم) وقتی از آب بالا میآمدند بچههای تدارکات حضور داشتند برای اینکه یک مقداری گرمای از دست رفته را به آنها بگردانند برایشان خرما میآوردند. من بارها دیدم بچهها از شدت سرمایی که در وجود آنها نفوذ کرده بود قدرت اینکه با دستشان یک حبه خرما بردارند و در دهانشان بگذارند، نداشتند و آن نیروهای تدارکات خرماها را در دهان این بچهها میگذاشتند برای اینکه مقداری قوای از دست رفتهشان را بتوانند برگردانند. این عملیات، ماهها به این صورت تمرین شد و روی آن کار شد، حال چطور میشود گفت که این عملیات ایذایی بوده است؟
در عملیات ایذایی حداکثر نهایتا یک گردان یا دو گردان وارد عمل میشود، اما در این عملیات چندین لشگر و هر لشگری با حداقل ۴، ۵ گردان وارد عمل شد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_سوم
اما در مورد عملیات؛ بنا بر این بود که غواصان بروند و خط اول را بشکنند و بعد بچههای یگان دریایی و نیروهای عملیاتکننده در خاک عملیات کنند.. چون در عملیاتهای آبی و خاکی غواصان خط را میشکنند و سپس در منطقه خاکی ادامه عملیات را انجام میدهند. قرار بود که آنها را با قایق در منطقه پیاده و آنها ادامه عملیات را بروند.
شب اول قرار بود که خط فاو – بصره یا امالقصر به بصره تصرف شود تا شاهراه ورودی امکانات نظامی به عراق بسته شود و دست ما بیفتد. از آن طرف هم فاو دست ما بود تنها بندری که عراق میتوانست از آن مهمات وارد کند یا اسلحه وارد کند، اما بندر الاحمدیه کویت در اختیار عراق بود. آن زمان از جزیره بوبیان کویت جادهای را احداث کردند که تمام اسلحه و مهمات و تجهیزات میآمد بندر الاحمدیه، و از آنجا وارد امالقصر عراق میشد. چون خود عراق دیگر به آب دسترسی نداشت و فاو دست ما بود. از امالقصر جاده مستقیمی به سمت بصره بود از آنجا وارد بصره و در خطوط مختلف عراق توزیع میشد. بنابراین این شاهراه اگر گرفته میشد به طور قطع و یقین نفس عراق گرفته میشد و دشمن لاجرم مجبور به تسلیم بود. به این دلیل که امکان تامین هیچ امکاناتی دیگر برایش فراهم نبود. البته در جاهای دیگر میتوانست تامین بکند اما مقدارش به نحوی نبود که بتواند جنگ را ادامه بدهد. لذا عملیات، عملیات بسیار مهمی بود.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_ششم
ما هم در یک صف که بچهها با طناب به همدیگر وصل میشدند در حال حرکت در آب بودیم و نهایتا از این تنگهمانند عبور میکردیم. این تنگه شاید آنجا بالای ۲۰۰ متر میشد اما نسبت به عرض ۱۵۰۰ متری تنگه محسوب میشد. طوری برنامهریزی شده بود که بچهها لولهای را که به زبان عامیانه به آن اشنوگل میگفتند برای تنفس در دهان میگذاشتند و سر آن بیرون از آب بود و بچهها نهایتا ۲۰ سانتیمتر از آب پایینتر باشند که از این لوله بتواند تنفس کنند و از دور هم دیده نشوند. به محض اینکه به تنگه رسیدیم که در سمت راست و چپ و روبرو عراقیها بودند، پشت سر هم دریایی از آب بود که دیگر امکان برگشت نداشتیم. یک دفعه دیدم هوا روشن شد و حتی هواپیماها آمدند و منورباران کردند و هوا عین روز روشن شد و از دو طرفی که جزایر امالرصاص و بوارین و ماهی بود، ستون ما را که در حال حرکت بود به گلوله گرفتند، نه با اسلحههایی مثل کلاشینکف و تیربار، با هر چیزی که در اختیارشان بود، یعنی از دوشکا و آرپیجی و تیربار و گرینف گرفته، تا سلاحهایی که به آن چارلول میگویند و فقط و فقط برای ساقط کردن هواپیما از آنها استفاده میشود، با هر چیزی در اختیارشان بود این ستون را زدند. مشخص بود که این ستون از همان لحظهای که حرکت کرده، مورد رصد بوده تا زمانی که دقیقا به آنجایی رسیده که دیگر نه راه گریز داشتند و نه راه ستیز.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_هفتم
رزمندهای که در آب هست، اسلحه در دستش هست اما نمیتواند از آن استفاده بکند چون نمیداند که به کجا تیراندازی کند. به اضافه اینکه وقتی شلیک هم میکند موقعیتش لو میرود و بیشتر مورد هجمه قرار میگیرد. یک لحظه احساس کردم به شدت تگرگ گلوله میآید! یعنی همانطور که گاهی وقتها تگرگ در فصلش بیاندازه شدید و غیرقابل تصور میبارد، آنجا تگرگی که میآمد گلوله بود. عمده کسانی که گلوله میخوردند کسانی بودند که گلوله در سر، پیشانی و از گردن به بالا به آنها اصابت میکرد و محال بود کسی آنجا گلوله بخورد و شهید نشود.
علیایحال ما رفتیم و به بلجانیه رسیدیم و آن دو گروهانی که قرار بود که در امالرصاص عملیات کنند آنها نتوانستند وارد جزیره شوند. ما تا بلجانیه آمدیم و در بلجانیه از آب خارج شدیم و درگیر شدیم و خط اول دشمن را گرفتیم. قایقهایی هم که بچهها را در رودخانه اروند آوردند که آنها را به ما برسانند، دشمن از دو طرف با سلاحهایی مثل آرپیجی ۱۱، توپ ۱۰۶، آرپیجی ۷، تمام این قایقها را زدند و به ندرت قایقی توانست از آن تنگه عبور و به ما برسد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_هشتم
من با تعدادی از بچهها تا نزدیکی دیوار پتروشیمی بصره هم رفتیم، اما ساعت ۲ و ۳ شب فهمیدیم که دستور عقبنشینی صادر شده و باید عقب بر میگشتیم. ما آنجا فهمیدیم که این عملیات از ابتدا لو رفته و الا اگر این عملیات حتی در حین عملیات لو میرفت این اتفاق نمیافتاد و دشمن این مقدار امکانات در اطراف آنجا فراهم نمیکرد که اجازه ندهد حتی یک قایق از آن تنگه عبور کند. نشان میداد که اینها کاملا مطلع بودند و بعدها هم بعضی از فرماندهان مصاحبه کردند و گفتند عملیات در سطح بسیار بالایی لو رفته بود و علیرغم این، عملیات انجام شد. اینکه این کار چقدر قابل دفاع است، باید کارشناسان جنگ در مورد آن صحبت کنند و مسئولان مربوطه در این خصوص اظهارنظر کنند.
اما آن چیزی که ما دیدیم صداقت و ایمانی بود که بچهها داشتند، اعتقادی که به تکلیف داشتند و تکلیف میدانستند که از ارزشهای مملکت دفاع کنند و رفتند و دفاع هم کردند و جانشان و خونشان را هم نثار کردند و تا ابد این افتخار برایشان ماند.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_دوازدهم
عراقیها چون مطمئن بودند که ما اسلحهای برای دفاع نداریم، همه آنها لب خاکریز نشسته بودند و به محض اینکه یکی از بچههای ما سرشان را از خاکریز بالا میآوردند رگباری از فشنگ به سمت ما میآمد، لذا میدانستند ما هیچ کداممان هیچ سلاحی همراه نداریم و یا اگر داریم فشنگ نداریم. بعد از اینکه مطمئن شدند که هیچ راهی نداریم به سمت ما آمدند، در این میان من گفتم که من رفتم و هر کدام از بچهها میخواهد بیاید؛ تعدادی حدود ۱۰، ۱۵ نفر به آب زدیم. علیرغم اینکه نمیدانستیم آن سمت الان کجاست؟ در اختیار ماست یا در اختیار عراقیها؟ به هر حال به آب زدیم و شاید به چند ثانیه نکشید که عراقیها لب آب رسیدند و وقتی ما را در داخل آب دیدند به سمت ما شروع به تیراندازی کردند.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan