#فردید:
از مسائلی که من سالهاست دارم جستجو می کنم، مساله تقواست. الآن دارند آقایان "تقوا" می گویند، بسیار هم خوب، ولی من یقین دارم هر جا کلمه "تقوا" تفوه شد، درنگ میکنید ولی مشت برای "تقوا" نمیتوانید گره بکنید. بنده خواهش میکنم، سکوت میکنم، کسی هست که کلمه "تقوا" برایش جد باشد؟ معناش روشن باشد؟ یا با "تقوا" موضع بگیرد؟ کسی هست؟ یک کسی بگوید! خیلی از "تقوا" میگوئیم ! اگر گفتید چرا "تقوا" اینطور است؟ اگر گفتید چرا تقوا اینطور است؟ آقا اینجا با من به سخن دربیائید، اینجا با من همسخنی کنید، "تقوا" میگوئیم ولی آیا در خلوت کسی هست اینجا که خودش را اهل تقوا بداند؟ من که خودم را اهل تقوا نمیدانم. قبول میکنم تقوا را، این کلمه تقوا بایست من ریشه و اصلش را برای شما بدهم. اگر "پرهیز" بگوئیم درست است، به یونانی میشود "..." با پارسا همریشه میشود و "پارس" شاید و سگ پارس و شاید فره وشی(؟) اوستا، معانی مختلف دارد، "..." مثلا، اجازه بدهید این "تقوا" بعد از اینکه من روشن کردم، یک کلمه برای بنده پریروزی پس فردائی است. اهل تقوا و دوره جدید، تاریخ 500 سال غرب تاریخ "بی تقوائی" است. "تقوا" را بسطش خواهم داد. می گوید کسی مرگش مرگ کرامت است که متقی باشد. در عین حال همینطور قرآن میگوید که هرچه تاریخ جلوتر آمد و شیطان در زندگی انسان مشارکت کرد در اموال و اولاد، "تقوا" هم کمتر میشود دیگر، ولی این تقوا...، بشر محتا...نیازمند تقواست...
@varastgi
یکی از دوستان طلبه من گزیده مطالعاتش از آثار دکتر داوری را در کانال @davari_ir منتشر میکند.
ما بار "بودن" را با "غفلت از مرگ" سبک کردیم...
"بودن" عین "بودن از برای مرگ" است...
#سیدرسول_فاطمی
(درسگفتارها #مقاله_زبان هایدگر جلسه۴)
@varastgi
علم و تکنولوژی و سیاست و قانون جدید از فلسفه نتیجه نشده اند بلکه با روح و روحیهای پدید آمدهاند که آن را در فلسفه و هنر میتوان شناسایی کرد.
دکتر داوری اردکانی
@varastgi
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 #دکلمه
حتی مرا به نام، صدا هم نمیکند
دردا که فکر حال مرا هم نمیکند
بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمیکند!
منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست
منت گذاشت، گرچه وفا هم نمیکند...
غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمیکند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمیکند!
❣ @varastgi ๛ وارَستِگی
استاد طاهرزاده:
▪️بخواهیم و یا نخواهیم ما در این تاریخ، انسانی هستیم که تنها خود را در خود جستجو میکنیم و این آغاز طوفانی است که نه میتوان از آن رهایی یافت و نه میتوان آن را آرام کرد.
▪️ تنها و تنها میتوان خود را در ابعادی بسی متعالی، ولی در درون خود جستجو نمود و نگهبانِ «وجودِ» خود شد، آنهم وجودی که نسبتی با وجود مطلق دارد و وجود مطلقی که در صحنههای تاریخی به سراغ ما میآید، و این تازه اول ماجرا است. زیرا در موقعیتی قرار میگیریم که معلوم نیست چه موقعیتی است و هیچ تعریفی از آن نمیتوانیم داشته باشیم از آن جهت که «وجود»، چیزی نیست که انسان بتواند در کنار آن قرار گیرد و چیزی نیست کنار چیزها.
▪️ و اینجا است که با جناب حافظ همراه میشویم که ندا سر داد: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». به این نکته نیز خوب است فکر کنیم که فرمودهاند: «در همه سنتهای حکمی فلسفی گونهای جهتگیری به سوی درک واقعیت ناب که اغلب نامِ «حقیقت» بر آن نهادهاند، وجود دارد. اما بر اساس موقف نیهیلیسم، اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.»
▪️ و باز: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». آیا این همان گزارشی نیست که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در مناجات با حضرت ربّ العالمین به میان آوردند و عرضه داشتند: «ما عرفناک حقّ معرفتک»؟! و این به همان معناست که فرمودند: «اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.»
❣ @varastgi ๛ وارَستِگی
... هیدگر: اگر طالع مدد کند که در کلمه Gebärde به این معنی تفکر کنیم، کجا می توانیم خصوصیت اصیل آن اشارتی را بجوییم که شما به من نشان دادید؟
تومیو تسوکا: در آن شهودی که خود بیرون از رواق منظر چشمهاست و در مقام جمع، مقابل خلأ قرار میگیرد و در این خلأ و هم به مدد اوست که کوهستان پدیدار می شود.
هیدگر: بنابراین خلأ، همانند عدم است یعنی آن ذاتی است که ما سعی میکنیم در معنی چیزی غیر از همه حاضران و غایبان در تفکر آوریم.
تومیو تسوکا: آری و به همین جهت، وقتی تـرجـمه رسالهٔ مابعدالطبیعه چیست در سال ۱۹۳۰ در ژاپن به دست ما رسید،
ما همان وقت معانی آن را دریافتیم. یک دانشجوی ژاپنی که در آن ایام مطالب این رساله را نزد شما درس گرفته بود، جرئت کرد و آن را ترجمه کرد. ما هم امروز نیز در شگفتیم چگونه اروپاییان در مقام تفسیر مطلب «عدم» مذکور در آن رساله، سراز نیهیلیسم در آوردند. در نزد ما، کلمه «خلا» اسم اعظم است برای آنچه شما با کلمه وجود میخواهید بیان کنید.
هیدگر: آن هم در مقام کوششی برای تفکر که حتی امروز نیازمندیم شرط اول قدمهای آن را به جا آوریم. اما این سعی، باعث آشفتگی بزرگی شد و سبب در ذات مطلب نهفته است و در پیوند با به کار بستن اسم وجود است. زیرا این نام در اصل متعلق است به اقلیم زبان مابعدالطبیعه ، و حال آنکه من این کلمه را عنوان کوششی قرار دادم که ذات متافیزیک را پدیدار میکرد و تازه از این راه، حـدود آن را معین میکرد.
تومیو تسوکا: آیا همین مراد شماست وقتی درباره نحوی گذشت از متافیزیک سخن می گویید؟
هیدگر: فقط همین. منظور من نه نیست و نابود کردن متافیزیک بوده است و نه انکار آن. چنین مقصودی یک توقع بیجای کودکانه و نحوی تحقیر تاریخ است...
@varastgi