eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
202 عکس
50 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
فردید: در هر دوری از ادوار، انسان تاریخی دارد، وقتی دارد، حوالت است، نمیتواند تصمیم بگیرد این وقت را نداشته باشد و در ابتدا هم که می آید متوجه نیست. بازگشت این وقت به اسمی است که مظهرش است" "چه شد این انقلاب؟ همین اندازه بنده تفسیر میکنم لطفی بوده این انقلاب، توجه کنید ببینید که {در} این انقلاب در این دنیای سراسر کفر و شرک و خود اثباتی تکلیف ما چیست ؟ در اینجا اختیار ما داریم که نگذاریم شکست بخورد، هر چند آنچه  در کتاب آمده همان هست، اینجا نکته باریک است، بنده اینجا میروم به مساله رضای الهی و مشیت الهی".
فردید: معیت اقسام دارد، بله معیت {او} همیشه با ماست، ولی معیت ما فرق میکند با او، حتی معیتی هم که الله با ما دارد دو معیت است، بر حسب ادوار تاریخی معیتش عوض میشود، واسطه اسم است. همواره خدا با ماست، واسطه در معیت اسم است
فردید: خدایا خدایا – همواره این دعا را با تمام وجود می کنم – تا انقلاب مهدی، مقام نیابت ولایت عصر و  صاحب زمان که آن زمان پس فردای رحمانی است نه شیطانی، نگهدار. حالاببینید آمریکا که دارد از این عقل سخیف منحوس مرگ آور جسک آور(1) استفاده می کند، به چه بن بستی گرفتار شده ، معلوم است آخرین مرحله تاحت و تاز است. این تاخت و تاز حاکی از یک چیز است و آن انقلابی است که مصداق این کلمه مبارکه و این آیه مبارکه قرآنی است :"لمن المک الیوم لله الواحد القهار"، با ظهور مهدی موعود".
فردید: جهان امروز چنانچه برای شما توضیح کردم همه حرفهایش پست مدرن است، در این پست مدرن دل قوی دارید که طومار ظلم و جور، طومار عقل سخیف منحوس یهودی و ماسونی و یهودی زدگی و ماسونی زدگی – که در عین حال در بعضی جاها و حوزه ها ممکن است تاخت و تازی داشته باشد – برچیده خواهد شد، انقلابی که امروز در اسلام شروع شد- انقلابی که مهمتر از آنست که نامش را بگذاریم ساده بماند – دائم التزاید است، تحول هم هست تا ظهور مهدی موعود، حتی اگر فرض کنید تمام و یکپارچه ایران را عقل سخیف مرگ آور و منکر آخر الزمان از میان ببرد
فردید: ان‌شاءالله بتوانیم در جهت انقلاب اسلامی، در جهت مبارزه و جهاد اصغر و اکبر به سهم خودمان خدماتی انجام بدهیم. جهاد اصغر و اکبری که اعم از اینکه ما خدمت انجام بدهیم یا ندهیم، بعقیده بنده جهت نسخ شدنی نیست، نیست، نیست
فردید: باسمه تعالی شانه ، بنام اسم پریروز و پس فردا یا چنانکه بارها گفته های خودم را بدین نام شروع کردم "بنام خدای پریروز و پس فردا" یا بنام اسمی که همه مظهرش هستیم، هر کس مظهرش است و هیچ کس هم مظهر آن اسم نیست، یعنی اسم الله، اسم اللهی که هر مسلمان معتقد در طریق آن است، در مسیر این اسم است، و چه با زبان و بیان و چه با فکر و چه با قدم و عمل در راه تحقق روزافزون این اسم جهاد می کند ، جهاد به معنی اعم لفظ، اعم از جهاد اکبر و اصغر:      در ره نفس کزو سینه ما بتکده شد           تیر آهی بگشائیم و غزائی بکنیم در ره نفس اماره زدگی، در ره طاغوت جدید زدگی، در ره غربزدگی بالاخص غربزدگی مضاعف و جدید که سینه ما از او بتکده شد، تیر آهی بگشائیم و غزائی بکنیم، دردمند باشیم و با دردمندی به جهاد بپردازیم، به غزا ، به غزوه، جهد، جهاد، نبرد...
فردید: بنده مساله "رستگاری" را مطرح کردم  مدتها، بدون اینکه اسم کتاب ببرم با همسخنی هیدگر بجا و اینکه تفسیر من از هیدگر تفسیر با ابتدا به انقلاب اسلامی و الله پس فردا و جهاد اصغر و اکبر است که همواره بیشتر با هیدگر میخواهم همسخن باشم ولی نه یک سخنی و یک دلی. من در عین حال که با هیدگر میگویم همسخنم از کجا که با شما ها این سعادت این که بیشتر نه تنها همسخن، یکدل باشم و یک سخن. در یکدلی و یک سخنی مساله دیگری است ولی با هیدگر همسخنم همسخنی ای که به حقیقت نه با "تعلیل بارد"، بعد از سی سال مطالعه  میگویم هیدگر جهت فکرش  جهت جمهوری اسلامی است"
فردید: بنده مساله "گلاسن هایت"   آلمانی را مطرح کردم. گلاسن هایت اسم رساله ای است از هیدگر، این کلمه، لغت از مایستر اکهارت عارف معروف آلمانی است که در اواخر قرن سیزده و اوائل قرن چهاردهم بود، عارف معروف است. هیدگر این گلاسن هایت را میگیرد عمیق ترین سخنانش است که من سالها این را خوانده ام و با جوهره و حقیقت حکمت معنوی ، حکمت انسی اسلامی - مطابقه کردم. زبانش هم زبانیست، حتی چند دفعه برداشتم بعضی از قسمتهایش..... دیدم نه ! زبانش هم زبانیست. مثل این است که شما حافظ را شما بردارید از روی ترجمه فرانسه انسان بخواند یا ترجمه کند، اینکه نمیشود که. در این اواخر اصلا یک مقاله ای در روزنامه معارف چاپ شده، چیز عجیب و غریبی است، اصلا به عنوان اینکه میگوید گلاسن هایت، میگوید وارستگی یک عنوانی گذاشته رویش من درآوردی، این گلاسن هایت دو قسمت است یک قسمتش گفتگوی سه تاست، خیلی مشکل است کار میخواهد  شاید این من...همین طور بارها... پر از حاشیه است. این گلاسن هایت اسم کتاب است، مشتمل بر دو قسمت است یک قسمتش بمناسبت جشنی گرفته بودند برای صد و هفتادمین سال یک نفر موسیقیدان به اسم "کنرادی کرونسر" در سی ام اکتبر 1955 در "مسکیرش"، این عنوان این گلاسن هایت است، وارستگی، یک گفت و شنودی است گفتگوئی که هیدگر در سال45-1944 یادداشت کرده بوده یک قسمتش، که آنهم در زمینه وارستگی است. در واقع اینکه در سال 45-1944 و 55 بعدش است، دودفعه تجدیدنظر کرده با هم چاپ کرده. در این گفتگو که قسمت بیشتر این است سه تا هستند، یک آموزگار است، یک آدمی است که خیلی رفته به رندی و سادگی و جوهره عرفان. یک علامه است، دانشمند است، تحقیقات میکند، پرسش میکند به جای خودش. یکی هم دانش پژوه است، پرسنده است. هر سه خودش است، آنکه پرسش میکند خودش است، آنکه اظهار معلومات میکند خودش است، آنکه از تمام معلومات گذشته است میرسد به جائی که به صرافه(؟) در بعضی از حرفهایش میگوید فرصت شمر طریقت رندی که این نشان     چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست این را میگذارد "کوره راه" در مقابل "شاهراه". حالا این کتاب گلاسن هایت، هیدگر در مقابل مایستر اکهارت آری نمیگوید، نه هم نمیگوید، هم احترام به مایستر اکهارت میگذارد چون گلاسن هایت را او گفته است. بنده میگویم "رستگاری"،"وارستگی". حرف هیدگر بدون شبهه این است، آنچه در اسلام است.... ببینید همسخنی من و هیدگر در همین وارستگی است همسخنی با ابتدای به اسلام و دیانت مقدس اسلام، در این وارستگی است
فردید: اسلام است و وارستگی از رستگاری یهودی از عقبی و پرستش دنیا و رستگاری عیسوی قرون وسطای از دنیا و رهبانیت اخروی. این کمال انسان است در سلوک عشق می باید سه ترک      ترک دنیا ترک عقبی ترک ترک این اسلام است و سلوک عشق، این قرآن است. ترک دنیای یهودی به همان معنائی که در مطاوی کلام الله است. ترک عقبای مسیحی باز هم به همان معنا بدون... مسیحی در قرآن خیلی فرق دارد با یهودی دنیاپرست ولی کمال ندارد، حالا اعم از اینکه اناجیل تحریف شده باشد یا نشده باشد. ترک ترک اصلا یعنی دیانت مقدس اسلام. عصر حاضر است و دنیا پرستی، این یعنی اومانیسم، این یعنی اگزیستانسیالیسم، این یعنی فلسفه های اگزیستانس. تنها هیدگر است که به شهادت همین رساله اش (گلاسنهایت) و رساله ای در باب تکنیک رفته است به ترک ترک، رفته است بجائی که میگوید ای خدا بنمای تو هر چیز را       آن چنان که هست در خدعه سرا جهان امروز جهان خدعه سرای شیطانی و بحران خدعه سراست. کسانی که قدم گذاشتند در وارستگی، وارستگی یعنی چه؟ وارستگی به سوی اشیاء و اشیاء را دیگر بشر نمیتواند آنچنانکه هست ببیند. سه رساله دارد درباره اینکه شیئی، ding چیست. حجاب دوهزار{وپانصد سال} تاریخ به نام علم و صنعت کشیده شده روی شیئی من دیگر نمیتوانم ببینم نور چیست، ظلمت چیست. حوالت قهر الهی به جائی کشیده شده که من نور را ظلمت و ظلمت را نور میبینم ظلمات قرن هجدهم را نامش میگذارم دوره روشنائی ای خدا بنمای تو هر چیز را    آنچنانکه هست در خدعه سرا چگونه میتواند "هر چیزی را {چنانکه هست ببیند؟} با وارستگی، با رستگاری از 400 صد سال مخصوصا نیست انگاری مضاعف دنیاپرستی دوره جدید اعم از یهود و مسیحی...
فردید: عصر جدید وارونه است عالم ربانیش همج رعاع است. مردم معمولی از علمای ربانی و غیر ربانی ترجیح دارند، دکارت همج همج رعاع هاست، بایکن همج الرعاع است، اسپینوزا همج الرعاع است،  کانت همج الرعاع است، هگل همج الرعاع است، توجه میکنید؟ مردم {نسبت} به منورالفکری و روشنفکری که {در} پایانش هستیم قرب شان به خدای پریروز و پس فردا بیشتر است، {این}حوالت نیست انگارانه تاریخ است
فردید: خود غرب هم غرب زده است، اول اروپا غربزده است بعد ما، اول یونان غربزده است بعد اروپا بعد ما هستیم. نه این که غرب غربزده نیست، این {غربزدگی}اصطلاح بنده است غیر ازآل احمد است. خیلی خب حالا که اینطور شد اصلا تمام تاریخ جدید اصلا مبتنی برموضوعیت نفسانی است - نفسانیت نیست - همه چیز باز میگردد که انسان اصیل است این اگزیستانس است، شما آقای پاپ، ای آقایان کاتولیک خود شما هم اگزیستانسیالیست اید خود شما هم اول میگوئید آنچه اول اصالت دارد خویشتن خویش و وجود انسان است دانسته و ندانسته، چی میگوید مسیحیت جدید؟ شما اعم از اینکه خدا راثابت کنید یا رد کنید در یک چیز مشترکید به تصریح هیدگر: "الحاد در اسماء و آیات به معنی قرآنی لفظ"،، تصریح دارد هیدگر، الحاد یعنی پوشش دیگر، اسماء و آیات ، اسماء حسنا حجبی است که رویش کشیده شده شما که تئیست اید آن یکی که آته ایست است، ژان پل سارتر آته اش باشد، گابریل مارسل تئیست باشد، چه میدانم آن یکی فلان باشد  همه در یک چیز مشترکید، اصالت اصالت انسان است و وجود انسان، اول انسان است بعد خدا، اول خرما بعد خدا. این چه میشود؟ خدا برای انسان یا انسان برای خدا؟ نخیر! همه چیز را برای خودمان میخواهیم، خود بین و خود رای به خود بینی و خود رائی فردی و جمعی.  تاریخ 400 سال غرب تصریحا به تصریح هیدگر، خودبینی خود رائی جمعی و فردی است، مائی و منی است، شعرحافظ را نگاه کنید خودبینی و خود رائی را نفی میکند دیگر: در بحر مائی ومنی افتاده ام بیار     می تا خلاص بخشدم از مائی و منی فکر خود و رای خود در مذهب رندان نیست     کفر است در این مذهب خود بینی و خود رائی 500 سال تاریخ غرب تاریخ خودبینی و خودرایئ است. تاریخ مغرب تاریخ فلسفه های اگزیستانس و اگزیستانسیالیسم است، تنها هیدگر است که از فلسفه های اگزیستانس و اگزیستانسیالیسم گذشته. هیدگر که دو تاست. هیدگر سابق که هنوز در قرب نوافل بود و در افق  شبه متعالی طرح مسائل میکرد و زمانش بینابین زمان فانی و زمان باقی بود، هیدگر لاحق که رفته به زمان باقی و به عقیده من آن زمان باقی صاحب الزمان و ولی عصر...
فردید: بگفته هیدگر "هنوز تنها خدای واحد است که ما را خلاصی می تواند بخشید" گفته ای که بنده – فردید – بسهم خود و با همسخنی با هیدگر بدین صورت می توانم در اینجا بیان کرده باشم : "تنها ایمان به الله احد متعال حقیقی است که ما را از این آشفته بازار آخر زمان کنونی خلاصی می تواند بخشید و این خود نخست با سعی و تلاش در تذکر حقیقی کلماتی چون : "قل هو الله احد ، الله الصمد، لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد"