eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
200 عکس
49 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
درک نيهيليسم به مثابه یک تاریخ.mp3
30.69M
‌ ‌ 🎧 درک نيهيليسم به مثابه یک تاریخ 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۸۳ دقیقه 🗓 ۲۰ مهر ۱۴۰۲ (بخشی از جلسه اول "آخرین دوران رنج") ______________________ ➕ جلسات مرتبط با این جلسه: سلوک در زمانه نیهیلیسم: eitaa.com/varastegi_ir/574 ویس شماره دو: eitaa.com/varastegi_ir/565 نيهيليسم، ما و قرآن: eitaa.com/varastegi_ir/331 نیهیلیسم، ما و کربلا: eitaa.com/varastegi_ir/471 ویس شماره شش: eitaa.com/varastegi_ir/602 ______________________ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ ویس شماره ۶ : تذکر به اهمیت جلسه درک نيهيليسم به مثابه یک تاریخ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌
‌ ‌ 💠 اشارات ویس شماره ۶ 👇🏻 ▪️مواجهه مفهمومی و ایدئولوژیک با نیهیلیسم.... ▪️معمولا نیهیلیسم را یک مشکل شخصی و روان شناختی می‌دانند... ▪️نگاهی دوباره به معنای انتظار... ▪️کار و بی‌کاری در زمانه فروبستگی... ▪️ تصور مکانیکی از انسان... ▪️مشکل بشر امروز این است که همه چیز را می‌فهمد!!! ▪️ویژگی ممتاز نبی اکرم در کلام مرحوم دولابی... ▪️دکتر داوری: نیهیلیسم هیچگاه به طور کامل نقاب از چهره بر نمی‌دارد... ‌ ‌
از مُلک لایَبلی تا بشر جدید.mp3
6.7M
🎧 💠 از "مُلک لایَبلی" تا "بشر جدید" 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ ۹ دقیقه 🔸 بخشی از جلسه پنجم مباحثه کتاب "فصوص الحکم" 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
🎧 #پادکست #برش_کوتاه 💠 از "مُلک لایَبلی" تا "بشر جدید" 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ ۹ دقیقه 🔸 بخشی از
‌ ‌ ‌ ‌ صوت جلسات مباحثه فصوص الحکم دوستان سرای هنر و اندیشه (سُها) در کانال فتوحات عرفانی منتشر می‌شود... ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
در هر فعلی حتی اگر در شکل‌های صرف شده آن لفظ هستی نیامده باشد. هستی بیان شده است. با این وصف، هستی گفته می‌شود، از آن رو که نه فقط هر فعلی که هر اسم و صفتی و هر کلمه و ساختار کلمه‌ای بیان هستی می‌کند. آنچه بیش از هر چیز گفته شده است در عین حال به معنای خاصی رازدارترین و کم سخن‌ترین چیز است که بالذّات سخن نمی‌گوید و پنهان می‌کند و چه بسا خود همانا پنهان‌کاری و رازداری است. مهم نیست که اغلب بلند «هست/ است» می‌گوییم و از «هستی» نام می‌بریم، چنین گفتن و چنان نامی چه بسا تنها به ظاهر، نام خاص آنچه باید نامیده شود و گفته شود باشد، زیرا هر نامی از آن رو که نام است نام متعلّق به «هست/ استِ» هستی است، و کلمه «مربوط به هستی»، نه فقط تا آنجا که درباره هستی است و از هستی می‌گوید، بلکه آن کلمه مربوط به هستی به این معنا است که هستی در هر کلمه‌ای به زبان می‌آید و به درستی این گونه خاموشی پیشه می‌کند. هستی خود را بر ما در انواع تضادهایی ظاهر می‌کند که ممکن نیست از حیث خودِ آن تصادفی باشد، زیرا توالی صرف این تضادها بر پیوند درونی خاص آنها دلالت دارد: هستی، تهی‌ترین و غنی‌ترین، کلی‌ترین و یگانه‌ترین و بدیهی‌ترین چیزی است که در برابر هر مفهومی از خود مقاومت نشان می‌دهد، هستی پرکاربردترین است که اول از همه به ذهن متبادر می‌شود، بیش از هر چیز قابل اطمینان‌ترین و مغاکی‌ترین، به ویژه فراموش شده‌ترین و به یاد آوردنی‌ترین چیز است که بیش از همه گفته شده است و خاموشی پیشه کرده است اما آیا به درستی، این تضادها در نفس ذات هستی‌اند؟ آیا تضادها فقط از آن نوعی نیستند که در نسبت ما با هستی، در تصورکردن و فهمیدن، در به کار بردن و اعتمادکردن به، در حفظ کردن- فراموش کردن- و گفتن، وجود دارد؟ حتی اگر تضادها فقط‌ در نسبت ما با هستی وجود داشته باشد، در آن صورت نیز ما به آنچه به دنبالش بودیم، یعنی تعیّنِ نسبت ما با هستی- و نه فقط با موجودات- رسیده‌ایم. این نسبت همچون گونه‌ای ناسازواری پیدا است. به این ترتیب این پرسش مطرح است که آیا این ناسازواری در نسبت ما با هستی نهفته است یا در خود هستی؟ پاسخ به این پرسش آنچه را در باره ذات این نسبت مهم است، تعیین می‌کند. مبرم‌تر از این پرسش که آیا تضادهای مذکور در نفسِ ذاتِ هستی است یا آن‌ها صرفاً برخاسته از نسبت ناسازگار ما با هستی می‌باشد، یا این‌که آیا این نسبت ما با هستی منبعث از خود آن است، از آن رو که متکی به هستی است، یا نه یعنی مبرم‌تر از این پرسش‌های تعیین کننده مسلماً نخست این پرسش سربلند می‌کند: از منظر واقعیت امر، آیا نسبت ما با هستی نسبتی ناسازگار است؟ آیا ما خود چنین ناسازگار با هستی نسبت پیدا می‌کنیم تا این ناسازواری بر خود ما، یعنی بر نسبت ما با موجودات، چیره شود؟ پاسخ ما باید این باشد: نه. ما در این نسبت خود تنها بر یک جنبه از تضاد می‌ایستیم: هستی برای ما تهی‌ترین، کلی‌ترین، بدیهی‌ترین، پرکاربردترین، قابل اعتماد‌ترین، فراموش شده‌ترین و به زبان آمده‌ترین است. ما حتی به ندرت به آن توجه می‌کنیم، و بنابراین آن را، همچون چیزی که متضاد با چیز دیگری است نمی‌شناسیم. هستی برای ما یکسان می‌ماند و ما را به آن اعتنایی نیست، از این رو ندرتاً به تمایز قائل شدن بین هستی و موجودات توجه می‌کنیم، گو آن‌که ما تمام نسبت یافتن خود با موجودات را بر پایه آن می‌نهیم. اما فقط این نیست که ما امروز خارج از آن ناسازگاری تجربه نشده نسبت با هستی ایستاده‌ایم. این خارج ایستادن و عدم شناخت مشخصه کل متافیزیک است، زیرا برای متافیزیک، هستی ضرورتاً کلی‌ترین و بدیهی‌ترین چیز باقی می‌ماند. متافیزیک در محدوده هستی تنها در مراتب گوناگون کلی و سطوح گوناگونِ آن در قلمروهای گوناگون موجودات تامل می‌کند. از زمان افلاطون که موجودیت موجودات به مثابه «ایده یا مُثُل» تفسیر شده است، تا زمانی که نیچه هستی را به منزل ارزش تعریف می‌کند ، در سرتاسر تمام تاریخِ متافیزیک، هستی به خوبی و روشنی به مثابه امر پیشینی حفظ می‌شود که انسان به عنوان موجودی عاقل با آن نسبت دارد. از آنجا که نسبت با هستی، به عبارتی در یکسانی و بی‌اعتنایی مضمحل می‌شود، ممکن نیست تمایز قائل شدن بین هستی و موجودات برای متافیزیک نیز پرسیدنی شود. بر اساس این واقعیت ما نخست سرشت متافیزیکی دوره تاریخی امروزی را شناسایی می‌کنیم. آنچه امروزی است- نه بر تقویم و نه بنا بر رویدادهای تاریخ جهانی- بر اساس زمان تاریخ متافیزیک که بیش از همه به ما تعلّق دارد، تعیین می‌شود، این تعیّن متافیزیکی انسانیتِ تاریخی در عصر متافیزیک نیچه است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
هدایت شده از فتوحات عرفانی
📿 ابراهیم ادهم گفت: «شبی در طواف خانه بودم و باران می آمد. گفتم: بارخدایا مرا از گناه نگاه دار تا هیچ تقصیر نکنم. آوازی شنیدم که از جانب کعبه می گفت: تو عصمت می خواهی و همه‌ بندگان همین می‌خواهند اگر همه را از گناه نگاه دارم پس فضل و رحمت خویش بر که آشکار کنم؟» سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست معنی عفو و رحمت آمُرزگار چیست؟ (حافظ) 💠 @fotuhat ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 اراده انسانی نیازمند هدفی است، و او خوش‌تر دارد نیستی را اراده کند، تا این‌که اراده نکند... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
🔸 باید متوجه باشیم هرکس برای خودش جهانی دارد و نباید همه در جهان ما حاضر باشند. بلکه باید متذکر شد که آیا می‌توانیم جهان همدیگر را درک کنیم، به جای آن که هر کدام جهان دیگری را رد کنیم؟ 🔹 چگونه انسان‌ها که هر کدام جهانی هستند، ذیل جهانِ گستردهِ توحید و معنویت می‌توانند همدیگر را درک کنند و محترم شمارند، وگرنه بالاخره جهانِ امروز و بشرِ امروز طوری است که هیچ کس، هیچ کس را به معنی واقعی تحمل نمی‌کند و به اصطلاح متفکران غربی: «انسان، گرگِ انسان شده است». 🔸 باید نسبت به هم جهانِ گشوده ای باشیم وگرنه باز تحقیر و باز عدم تحمل و باز رد کردن. بالاخره انسان‌ها با انسان‌ها زندگی می‌کنند و فرار انسان‌ها از انسان‌ها در این دنیا غیر ممکن است. ✍🏻 استاد طاهرزاده 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
03 عالم طلبگی.mp3
44.83M
‌ ‌ 🎧 عالَم طلبگی 🔸 جلسه سوم 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۹۱ دقیقه 🗓 ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ______________________ ➕لینک جلسه قبل: eitaa.com/varastegi_ir/589 ______________________ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 🎧 عالَم طلبگی 🔸 جلسه سوم 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۹۱ دقیقه 🗓 ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ________________
‌ ‌ 🔸 ما دو نسبت می‌توانیم با سنت داشته باشیم: در نگاهِ محجوب به حجاب غربزدگی، سنت را برای امروز "مصرف" می‌کنیم ولی در نگاه اصیل، سنت را در امروز "حاضر" می‌کنیم. این دو نحوه نسبت، دو عالم متفاوت است. 🔹 در اولی، سنت یک ماده مُرده ایست که به مصرف عالم جدید در می‌آید لذا همیشه گذشته و بُریده از ماست؛ ولی در دومی، سنت یک حیات و طراوت و گرمائی دارد که دلمردگی دنیای جدید را عیان می‌کند و ما را به خودش دعوت می‌کند فلذا به نحوی آینده ماست در عین اینکه سنت است. 🔸 در نسبت اولی، "شرق‌شناسی" یا "پژوهش" به معنای جدیدش، با اُبژه کردن سنت، آن را از عالم خودش خارج کرده و بی‌نسبت می‌کند همچون قلبی که با بریدن رگ‌ها از بدن جدایش کنند. در این نگاه است که به دنبال کارکردهای سنت در پی حل مسائل دنیای جدید هستیم ولی در نسبت دوم، حیاتِ سنت که بیاید، مسائل بشر جدید را رفع می‌کند و فرق است بین حل و رفع. 🔹 همانطور که در وُیس شماره پنج عرض کردم. مقاله "بحثی در باب عصر دینی و دین عصری" در کتاب "فلسفه در دام ایدئولوژی" دکتر داوری و همچنین کتاب "گسست تاریخی و شرق شناسی" برای فهم حجابی که در نسبت اول وجود دارد کمک کننده است. 🔸 به عنوان آخرین نکته هم عرض کنم که این حجابی که در نسبت اول است، تاریخ و عالَم ماست و چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بدانیم چه ندانیم در این افق، سنت را فهم می‌کنیم و این یک امر شخصی یا جزئی نیست که بتوان با دستورالعمل‌‌های جزئی آن حجاب را خَرق کرد. با تاریخ نمی‌توان دشمنی کرد و تاریخ نیز با موافقت یا مخالفت ما تغییر نمی‌کند. تنها با خودآگاهی و درک تاریخی است که می‌توان مقتضیات عالم جدید را شناخت تا اسیر آن مقتضیات نشد و از سهل انگاری‌ها و بی‌جا کاری‌ها آزاد شد و در طلب عالَم و نسبتی دیگر به انتظار نشست. انتظار به همان معنایی که در صوت جلسه "درک نيهيليسم به مثابه یک تاریخ" طرح شد... ✍🏻 روح‌الامین 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌