‌ ‌ 🔸 فقط به‌دلیل تجلی "عدم" در بنیان هستی آدمی است که فقر تام و تمام موجودات بر ما پدیدار می‌شود. 🔹 و تنها هنگامی‌که فقر موجودات به‌طور کامل بر ما آشکار شود، بیدار می‌شویم و به حیرت فرومی‌رویم. 🔸 و تنها به‌دلیل حیرت، یعنی انکشاف عدم است که "چرا" بر زبان ما جاری می‌شود. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 مارتین هایدگر ‌ ‌ ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 "عدم در وجود عین وجود، وجود در عدم عین عدم" ✍🏻 بخش از مکاتبات عبدالرحمن اسفراینی با علاءالدوله سمنانی، انتشارات انستیتو ایران و فرانسه، چاپ اول، ۱۳۵۱، صفحه ۵۷ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 غرض هایدگر این است که اِعمال نظریه‌ی علیت در باب تمام موجودات مورد تجدیدنظر فکری قرار گیرد. 🔹 او بر این نکته اصرار می‌ورزد که جستن یک علت برای تمامی موجودات آن‌چنان که گویی همه یک شی اند و معلول‌هایی شبیه یکدیگرند، کار غلطی است. 🔸 او "چرا"ی ناشی از پرسش بنیادی خود را با "عدم" پاسخ نمی‌گوید بلکه اصرار دارد آن‌قدر بی‌جواب بماند تا حیرت و هیبت بر ما مستولی شود. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 در این زمانه که زمانه عسرت است و روحیه نیست‌انگاری تقدیرِ این زمانه است باید بتوانیم اولاً: آن را درک کنیم و نادیده‌اش نگیریم 🔹 و ثانیاً: متوجه راهی باشیم که در افق توحیدیِ انقلاب اسلامی به سوی ما گشوده است تا حرارت حضور در چنین افقی، آرام‌آرام به سوی ما آید. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌ ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 چگونه است که در همه‌جا موجودات تقدم پیدا کرده‌اند و بر هر "هست" و "است"ای دعوی نهاده‌اند، درصورتی‌که آن‌چه از سنخ موجود نیست عدم پنداشته شده و حال آن‌که اوست که حقیقت وجود است و از آن غفلت شده. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 مارتین هایدگر ‌ ‌ ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 یکی از خصوصیات بشر جدید اگر نخواهد خود را فریب دهد درک «نیست‌انگاری» است که گاه و بیگاه به سراغ انسان می‌آید. 🔹 حال می‌ماند که عبور از آن را در خود چگونه جستجو کنیم و این‌جا است که باید هرکس راه‌های متفاوت را در خود تجربه کند که نمونه‌اش حضور اربعینی بود، 🔸 یا حضور در «زبان» آن‌گاه که خانه وجود باشد و تجلی وجود خود انسان را به میان آورد مانند شعر. 🔹 و یا حضور در هنر، آن‌طور که شهید آوینی متوجه بسیاری از ابعاد نیست‌انگاری شد 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌

‌ ‌ 🔸 پرسش از چیستی یا چرایی "عدم"، امر مورد سؤال را به ضد خود بدل می‌کند. این‌گونه سؤال کردن، حجاب کشیدن بر متعلق سؤال است. 🔹 بنابراین هر پاسخی به این سوال از همان ابتدا غیرممکن است. زیرا چنین سؤالی منتهی به این خواهد شد که عدم این یا آن و یا فلان "است". 🔸 پرسش کردن و پاسخ دادن به این‌که "عدم" چیست هر دو بالسویه بی‌معنا هستند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 مارتین هایدگر ‌ ‌

‌ ‌ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌

🔸 فیلسوفان به‌طرزی پرهیزکارانه مدعی جستجوی حقیقت هستند و بر این باورند که تا حدودی در کشف حقایق ابدی اشیاء موفق بوده‌اند. 🔹 اما نیچه برخلاف آنان معتقد است که فلاسفه از ابزار و راه و روش کسب حقیقت غافل بوده‌اند. آنان مدعی کشف حقیقت هستند اما درواقع حقیقت را از پیش خود جعل می‌کنند. فلسفه هرگز حقیقت را کشف نکرده بلکه آن را از پیش خود خلق کرده‌است و جز این کار دیگری نمی‌توانسته بکند زیرا همیشه این هوس جبارانه بر او غالب بوده‌است. 🔸 نیچه دعوی عینیت از جانب مابعدالطبیعه را بی‌اعتبار می‌داند ما هرگز اشیاء را فی‌حدذاته و چنان‌که هستند نمی‌شناسیم، بلکه آن‌ها را به رأی خود تفسیر می‌کنیم. 🔹 از نظر نیچه انسان اقدام به جعل حقایقی می‌کند که هیچ‌یک از آن‌ها فی‌الواقع ابدی نیست. هرگز هیچ حقیقت عینی یا هیچ حقیقت ضروری وجود ندارد. حقیقت جز توهمی بیش نیست. هم‌چنان‌که دانش فیزیک و شیمی چیزی جز تفاسیر ما از اشیاء برمبنای ساخته‌های نظری نیست، فلسفه هم ساخته ای است که ما براساس آن جهان و خودمان را تفسیر می‌کنیم. 🔸 در هیچ‌یک از این سه شعبه علمی که نام بردیم نمی‌توان مدعی دانشی شد که حاصل شناخت اشیاء چنان‌که هستند، باشد. 🔹 هایدگر معتقد است که در نیچه نه‌تنها اراده به سوی حقیقت در خدمت اراده به سوی حیات است، بلکه اراده به سوی حیات نیز سرانجام در خدمت اراده به سوی قدرت است. به‌این‌ترتیب آرزوی انسان برای قدرت، اساسی‌ترین محرک و انگیزه اوست. از آن‌جا که قدرت، محرک حیات و باعث بر جستجوی حقیقت است درنتیجه حقیقت مابعدالطبیعی مظهر اراده به سوی قدرت خواهد بود. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌

‌ ‌ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌‌ ‌

‌ ‌ 🔸 نیچه مابعدالطبیعه را به دیده تحقیر می‌نگرد زیرا در نظر او ادعای شناخت ماهیت عینی اشیاء یک نیرنگ است 🔹 اما هایدگر علاوه‌بر همه این‌ها در خود نیچه گرایش قابل‌توجهی به سوی بشری کردن هرچه بیشتر حقیقت می‌بیند. به عقیده او خودبنیادی در نیچه به حد کمال رسیده است. 🔸 حمله‌ی نیچه به مابعدالطبیعه چنان است که گویی افلاطون سخن‌گوی مابعدالطبیعه است. 🔹 اما بشری کردن حقیقت به طوری‌که هایدگر تفسیر می‌کند در افلاطون به‌صورت کمون و خفا وجود دارد و صریح و آشکار نیست، ولی درعوض مابعدالطبیعه‌ی جدید که با دکارت شروع می‌شود این گرایش پنهان را صریح و آشکار می‌کند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌

‌ ‌ 🔸 همه چیز حکایت از آن دارد که بنا بر آن است تا تاریخِ دیگری شروع شود زیرا اسرائیل و جهان استکبار، ظلم را از حدّ گذرانده‌اند. 🔹 به این آیه فکر کنید که خداوند می‌فرماید: «وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» به آنها مهلتی داده می‌شود تا چهره نهایی و خباثت اصلی خود را نشان دهند و کید و حیله خداوند، بسیار حساب شده و متین است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌