🔅شعر/«پیادگان اربعین»
صد کاروان سلام به شاه پیادگان
کز خاک کربلاست گواه پیادگان
بر شهسوار عشق که هنگام اربعین
در شاهراه غم، شده شاه پیادگان
صدها هزار زائر سایر به طی ارض
و اندر سما، خداست پناه پیادگان
رنگش اگر پریده و لرزان شده بخویش
مهتاب، دیده روی چو ماه پیادگان
ذکر و دعا زیارت و شعر و شعار بود
در ظهر و عصر و شام و پگاه پیادگان
ترجیع عارفانهای از یا حسین بین
در نالههای گاهبهگاه پیادگان
ایدُختواُخت غمزدهی حیدر و حسین
بنگر دمی، به حال تباه پیادگان
از زخم و خار، عار ندارند و بیم و باک
نازم بهپای آبله خواه پیادگان
آنان به فکر رنج و مرارت درین مسیر
ما، در تلاش بهر رفاه پیادگان
از یاد میرود همه رنج سفر اگر
افتد بر آن ضریح، نگاه پیادگان
ریگ نجف، فرات روان، خاک کربلا
افشانده گل بهپای گیاه پیادگان
بیشک، میان قافله، مهدی روان شده
یوسف برآمده است ز چاه پیادگان
ای بانوان، قدم باادب بر زمین نهید
زهرا ستاده بر سر راه پیادگان
ایکاش فرصتی دهد ایّام تا به راه
گیریم گَردِ کفش و کلاه پیادگان
بس دردها شفا دهد از جسم و جان خلق
معجون اشک و ناله و آه پیادگان
فردا هم از شفاعت مولایمان حسین
بخشد خدای، جرم و گناه پیادگان
صدها سواره رشک برند و نظر کنند
روز جزا، به حشمت و جاه پیادگان
تنها، وسیلهای شده خود، دولت عراق
دست خداست یار سپاه پیادگان
«الهام» بازماند ز ره؛ دوخت هر دو چشم
با اشک، بر لباس سیاه پیادگان
کردم دعا که جامعهی مسلمین شود
وحدت طلب ز لطفِ اِلهِ پیادگان
#سید_محمود_الهام_بخش
🆔 @vareth_eitaa